۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » فرهنگ و هنر » کتاب و ادبیات
  • شناسه : 30751
  • ۱۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۸:۰۸
  • ارسال توسط :
قصيده اندوهِ تار در بازار کتاب
قصيده اندوهِ تار در بازار کتاب

قصيده اندوهِ تار در بازار کتاب

مجموعه شعر سه‌زبانه «قصيده اندوهِ تار»را انتشارات دوات معاصر راهي كتابفروشي‌ها كرده است.

مجموعه شعر سه‌زبانه «قصيده اندوهِ تار» سروده فدريكو گارسيا لوركا با ترجمه فانوس بهادروند منتشر شد. اين مجموعه را انتشارات دوات معاصر در ۱۳۶ صفحه و به قيمت ۴۰ هزار تومان راهي كتابفروشي‌ها كرده است.  فانوس بهادروند كه شعرهاي مجموعه «قصيده اندوهِ تار» را از انگليسي به فارسي برگردانده، پيش از اين پنج نمايشنامه از فدريكو گارسيا لوركا را به فارسي ترجمه كرده است. در اين مجموعه متن اصلي (اسپانيايي) و متن انگليسي شعرهاي لوركا هم آمده است.

  در معرفي اين اثر مي‌خوانيم: 
«اين سروده‌ها با نام اصلي «قصايد يا آوازهاي كولي»، در ميان سال‌هاي ۱۹۲۸- ۱۹۲۰ سروده شد. «فدريكو گارسيا لوركا» در نامه‌اي به دوست خود چنين مي‌نويسد: «مي‌خواهم پيوندي اساطيري ميان زندگي كوليان و زندگي مدرن بيافرينم. اين اثر توانمندي خود را در منشوري عميق از دريافت‌هاي حسي، فيزيكي و احساس انساني به رخ مي‌كشد. ديد و دقت عميق لوركا به زندگي پُر رمز و راز و از سويي بي‌پيرايه كولياني بود كه در حاشيه شهرها به سر مي‌بردند. فضا و طبيعت زيباي سرزمين اندلس، فرهنگ بومي‌شان، زبان رازگونه، موسيقي فلامنكو، خرافه‌پرستي، افسانه‌هاي مذهبي-سنتي‌شان، تاريخ مسيحيت اروپا و زندگي مدرن در شهرهاي بزرگ اسپانيا و معماري شهرها عناصري بودند كه آوازهاي كولي را شكل مي‌دادند و مضمون‌هايي مانند سرنوشت، عشق و مرگ شعر وي را غنا مي‌بخشيد.» مي‌توانيد اين كتاب را از طريق پخش «صداي معاصر» و فروشگاه اينترنتي سي‌بوك تهيه كنيد. بخش‌هايي از يكي از شعرهاي مجموعه با نام «پرسيوسا و باد»را مي‌خوانيد: 
«ماه اخرايي‌اش را مي‌نوازد/ پرسيوسا بر خاك و آب مي‌رقصد/ بر جاده‌اي پوشيده از غار و بلور/ سكوت بدون ستاره/ از تغار حلبي پر غوغايش مي‌گريزد/ و بر امواج دريا فرو مي‌افتد/ شب چه پرترديد مي‌خواند …/ بر فراز كوه/ تفنگداران خواب‌آلود/ برج‌هاي سپيد را پاس مي‌دارند/ آنجا -مردان انگليسي خانه كرده‌اند/ دگرگون و تمام عيار/ كوليان بر كشاله آب شور/ دانه‌هاي سپيد صدف و/ شاخه‌هاي سبز صنوبر مي‌چينند/ ماه اخرايي‌اش را مي‌نوازد/ پرسيوسا ناي زنان مي‌آيد/ باد بي‌طاقت از رخش/ صفير مي‌كشد/ كريستوفر مقدس بزرگ و عور/ لبريز از زبان‌هاي آسماني/ دخترك را به تماشا نشسته است/ دمان بر فلوت مليح و نرمش/ […]/ پرسيوسا تنبورش را مي‌آويزد/ مي‌دود بدون درنگ/ سر در پي‌اش نهاده مرد باد/ با شمشير داغ و سرخش/ دريا اخم در هم مي‌كشد/ درختان زيتون رنگ مي‌بازند/ ناي شب مي‌خواند / و ناقوس نرم برف…»