۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » فرهنگ عمومی » فرهنگ و هنر » گردشگری
  • شناسه : 39642
  • ۰۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۴
  • ارسال توسط :
همای سعادت !
همای سعادت !

همای سعادت !

اوضاع ما آن چنان اسف بار است که هیچ همای سعادتی نمی تواند این حال را دگرگون کند.

🌐 ققنوس را در افسانه های مصر و یونان ؛ صاحب کرامت می دانند. مالک بخشش و نماد سعادت. درست بر عکس جغد که نامش از شقاوت و شومی سرچشمه گرفته و در عالم حیات به بد ذاتی شهره است. ققنوس اما پرنده خوشبختی و سعادت است که او را باید مبارک دانست و چون پیدا شود ؛ مردم به تفأل در زیر سایه او راغب شوند و متمایل.‌ حالا در طالقان و در زمستان سردی که به یک باره رخ نشان داد و هوا را بس ناجوانمردانه سرد کرد ؛ دیده شدن پرنده هما یا همان مرغ سعادت دقیقا ذیل روایت های اسطوره ای با خوانش خوشایندی مواجه شده که باید با تمام شائبه ها و احتمالات و ابهامات آن را به فال نیک گرفت. آن را بشارت حال خوب دانست و به نشانه امید گره زد.

🌐 ما ایرانی ها حتی به یک عطسه ی معمولی در انجام امور روزانه واکنش نشان می دهیم. پس طبیعی ست که دیدن همای سعادت را در طالقان مهم بدانیم و آن را نشانه ای از پایان روزهای سخت و طاقت فرسای زندگی قلمداد کنیم. این واکنش ها البته اغلب از سر و سریر نگاه اسطوره ای و نشانه شناسی تاریخی و فرهنگی نیست ؛ تا شُکوه یک اسطوره را پاس بدارد. به گمانم برآمده از استیصال ملتی است که به هر نماد و نشانه ای چنگ می زند تا رنج زیستنش را التیام بخشد. ما به نشانه ها چنگ می زنیم چرا که واقعیت ها را در همین نشانه های ساده و معمولی جست و جو می کنیم. حتی اگر اشتباه باشد. تا با امید بستن به اسطوره های تعریف شده ؛ ناتوانی یا استیصال خویش را زیر بار سنگین مصائب و دشواری های زندگی تاب بیاوریم. اسطوره ها، برآیند میل و آرزوها و رویاهای جمعی ماست که وقتی توسط دیگران بیرحمانه سرکوب می شوند ؛ مدام از دل نشانه ها احیا می شوند تا به حیات پر درد ما معنا و مفهوم تازه ای ببخشند. معنایی که قرار است مثلا شب های تاریک و قیر اندود ما را به صبحی روشن و امید بخش گره بزند.

🌐 این البته بسیار خوب است که ما هر نشانه ای از امید را از دل ترس و تردیدهای خود احضار کنیم تا سایه یاس را از سرزمین ذهن و ضمیر خود پاک کرده و بیرون بریزیم. اما رستگاری را نباید در چنگ زدن به نشانه ها پیدا کرد. نشانه ها ابزار است. و ابزار در دنیای واقعی کاربرد ندارد‌. دنیای مدرن و زیست جهان امروز بر عقلانیت و اراده و همت و تلاش و دانش بنا شده نه اسطوره و نشانه. شکوه حیات جمعی ما با آگاهی و ارده به دست می آید نه چنگ زدن به نماده های اسطوره ای. این که باید اسطوره را پاس داشت تا هویت تاریخی خود را در رخ آن به یاد آورد و از نشانه اش، نشاط آفرید درست ؛ اما امید را باید به اراده فراخواند تا بر فراز آن بتوان فر و شُکوه را ممکن کرد. که شُکوه زیستن و زندگی کردن و رسیدن به رستگاری یعنی جُستن و یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن و از خویشتنِ خویش بارویی پی‌ افکندن.

🌐 نشانه ها اصالت واقعیت را ممکن است نشان مان دهند ؛ اما قاطع از حقیقت پرده برداری نخواهند کرد. دیدن همای سعادت در کوه های طالقان و بعد در خیابان های تجریش تهران ؛ ممکن است نماد و نشانه پایان زمستان و آمدن بهار باشد. اما در دنیای واقعی این نمادها کاربرد ندارد و ما همچنان در زمستانیم. در برودت هوای ناجوانمردانه ای که قصد کرده بر سقف آرزوهایمان نشانه برود و ما را از امید دور کند. حال ما آن قدر به هم ریخته و اوضاع ما آن چنان اسف بار است که هیچ همای سعادتی نمی تواند این حال را دگرگون کند.

*جعفر بخشی بی نیار