۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » شعر و موسیقی » کتاب و ادبیات » هنرهای تجسمی
  • شناسه : 38859
  • ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۸:۲۷
  • ارسال توسط :
بازي‌هاي ذهن و جنبش قلم
بازي‌هاي ذهن و جنبش قلم

بازي‌هاي ذهن و جنبش قلم

هرچه نوشته و نگاشته‌ام در سايه‌سار درختان باغ همايون فرهنگ ايران فراهم آمده است .

يادداشتي به قلم جواد مجابي

هنر، البته بيشتر شعر، ثبت خاطرات ذهن آفرينشگر است، آثار پديدآمده حاصل عالمي است كه به ذهن خطور و مغز مرور مي‌كند از آدم‌ها و اشيا و جانوران از ديدگاه تجربه و آگاهي، خيال و تفكر. اين بازآفريني به ديد و مهارت، در بازنمايي ذهنيت‌مان دارد. واكنش خيال و انديشه‌مان روياروي هستي؛ دنياي ناديدني ما را براي آدميان ديدني اما نه هميشه فهميدني مي‌كند. واژه «خاطر» هم در فرهنگنامه‌ها، اشاره به ياد و قريحه شعر و حافظه و انديشه و دل دارد. 
شعر و داستان و نقاشي براي من خاطره‌نويسي ذهني است كه هشتاد سال كنجكاو جهان و جهانيان بوده. از پنج‌سالگي كه متوجه جدايي خود از پيرامون بوده‌ام تا اكنون كه يگانگي خود را با مراتب وجود باور دارم، هيچ‌گاه از طراحي خيالاتم دست نكشيده‌ام و اين رابطه پنهان را چون عشقي نهاني براي شادي‌هاي حيرت‌زايم حفظ كرده‌ام، چون نمي‌خواسته‌ام در اين آيين رمزي كه مرا در سلوكي باطني غرقه مي‌كرد داوري نگاهي شريك باشد خواه همكار يا ناقد و مخاطب، در آنچه در انزواي بي ‌ناظرم، رسم شده آزادي بي‌حد و حصري در كاربرد خيال و انديشه و بازي‌هاي دست و قلم داشته‌ام. اين يك بازي جادوكننده بود كه هشتاد سالي مرا به بازي گرفت بي‌پرواي سود و زيان و داوري اين و آن. حالا نمي‌دانم بر اثر كدام آفرين يا نفرين آن پرده‌هاي نهان‌داشته را در آفتاب تماشاي شما افكنده‌ام، شايد وقتش رسيده كه بخشي از آن خاطرات را به دوستاني بنمايانم كه با جنبه‌هاي ديگر كار من در نوشتن آشنا هستند و مي‌دانند هرچه نوشته و نگاشته‌ام در سايه‌سار درختان باغ همايون فرهنگ ايران فراهم آمده است و موهبتي دانسته‌ام كه جوانه‌اي نودميده در اين «بيشه انديشه‌ها» باشم. دستم را آزاد گذاشته‌ام تا هرچه در نياگاه من جاري و درجوشش بوده بر صفحه سپيد عيان كند و اين بي‌پروايي در ثبت لحظه‌هاي ازدست رفتني نه ادعايي از هنرنمايي دارد نه شائبه‌اي از خودبيني حرفه‌اي. فقط ادامه يك وسوسه ناگزير قديمي است كه هنوز هم در فواصل كار نوشتن، آن بازي را بي‌اختيار و با عشق پي مي‌گيرم.

به هنگام طراحي با جهاني فراتر از اكنونم درگير مي‌شوم. اگر در گفتن و نوشتن محدوديتي فرهنگي و اجتماعي يا مصلحتي در كار مي‌آيد، خلاف آن در طراحي آزادي نامحدودي داشته‌ام از كشف شگفتي‌زاي آنچه در سرم مي‌گذرد. در تصويرگري كاشف وهم‌آميزم به طرب مي‌آيم، آن سوي ناديدني زندگي عادي خود و عصرخويش را مرئي مي‌كنم. چنين لذتي و اين خودكاري مرا بس.