۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » فرهنگ و هنر » کتاب و ادبیات
  • شناسه : 23679
  • ۰۷ تیر ۱۴۰۰ - ۷:۴۴
  • ارسال توسط :
من حسن شکیب زاده هستم !
من حسن شکیب زاده هستم !

من حسن شکیب زاده هستم !

نویسنده ی کتاب من پاسدار نیستم از جهاتی قابل ستایش است و حتما باید نام او را با سلام و صلوات برد.

🌐 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار

گفت فرزندم : با کسی دوست شو که کتاب بخواند. کسی که در سوگ گُل‌ ممدِ کلیدر گریسته و در خیالش با مارال به خواب رفته باشد. کسی که سولماز آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده و شوهر آهو خانم یا بوف کور صادق هدایت و شازده احتجابِ گلشیری را دیده و سمفونی مردگانِ معروفی را با دل و جان شنیده باشد !

حالا من می گویم با کسی دوست شوید که کارتِ کتابخانه‌ اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمند تر است و کتاب های کتابخانه اش را چون جان شیرین پاس می دارد . تشخيصش هم سخت نيست . می توان در کیف خیلی ها به‌ جای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و به‌ جای صحبت از آخرین مدل گوشی و خودرو و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از گلچین‌ هایی که وارد بازار نشر شده‌اند، حرف بزند . کسی که وقتش به‌ جای هرز رفتن در کافی‌ شاپ‌ ها و متر کردن خیابان‌ های خیام در کتابخانه‌ ها و کتاب‌ فروشی‌ ها بگذرد‌ . کسی که یک غزل حافظ زنده‌ اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین سعدی سرش را بر باد داده و با دوبیتی‌ های خیام دلش روشن شود !

اسم یکی از کتابهایش من پاسدار نیستم بود. با تلاشی سه ساله منتشرش کرد و لحظه به لحظه با زندگی عزیزاله فرجی زاده زیست و کتابی بی بدیل و ماندگار را روانه بازار نشر کرد.‌ مردی از قهرمانان حماسه آفرین هشت سال دفاع مقدس که در گمنامی زیست و بی ادعا به سوی آسمان خداوند پر کشید. آزاده ای سرافراز که شرح دلاور مردی هایش در واژه های حقیرانه جایی نداشت و کلمات در وصفش توان سر بلندن کردن را از خود دور دید !

نویسنده ی ” کتاب من پاسدار نیستم “* از جهاتی قابل ستایش است و حتما باید نام او را با سلام و صلوات برد. همین که همت و توان و ظرفیت خود را در این سراسیمگی روزگار که دغدغه ی نان اعتبار نام را خدشه دار کرده است بر روی خاطرات و جان بازی و ایثار مردان نام آور دفاع مقدس گذاشته است حتما انسان مهم و شریفی ست و باید که همواره بزرگ و گرامی داشته شود.

روزی به او گفتم بسیار باید تو را ستود که این چنین نامها را گرامی میداری و میان‌ زرق و برق های زندگی ماشینی ؛ تندیس مردان جبهه را در کتابهایت صیقل می دهی. به راستی تو کیستی ؟ گفت : من حسن شکیب زاده هستم ‌… فقط همین … !

*من پاسدار نیستم ، حسن شکیب زاده ، قزوین : انتشارات رویای آبی ، ۱۴۰۰