۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » جامعه » رادیو و تلویزیون » فرهنگ و هنر » مقاله و یادداشت
  • شناسه : 1311
  • ۲۳ تیر ۱۳۹۸ - ۹:۴۵
  • ارسال توسط :
درباره گاندو
درباره گاندو

درباره گاندو

یکی از نکات مثبت این سریال، اشاره‌ای گذرا به نحوه ساخته شدن پرستوها بود .

  • دکتر عبدالعظیم موسوی- مدیرمسوول روزنامه ولایت

سریال پرسروصدای «گاندو» سرانجام به پایان رسید. این سریال به خاطر ساختارش و ورژن جاسوسی و پلیسی اش و اینکه برداشتی آزاد از یک اتفاق واقعی بود؛ توانست مخاطبین بی‌شماری را پای تلویزیون بنشاند. اما آنچه که بیش از ساختار نمایش آن، این سریال را سر زبان‌ها انداخت؛ نحوه بازگویی تحلیل‌های سیاسی‌ای بود که بر یک ماجرای واقعی سوار شده بود. برجام و تحریم‌های آمریکا و دولت روحانی.
بازی‌های حرفه‌ای و خوب، تروکاژ‌های قابل قبول، کارگردانی مسلط، فیلمنامه با چفت و بست حرفه‌ای و تعلیق‌های بجا باعث شد که گاندو یک سریال باورپذیر باشد. خصوصا وقتی در بدنه فیلمنامه، تیغ تیز انتقاد را متوجه ژن‌های خوب و آقازاده‌ها و خواهرزاده‌ها می‌کند؛ مردم دلشان خنک و ارتباطشان با سریال مستحکم می‌شود. این سریال باعث ارتقاء عرق ملی مخاطبین شد و بدون شک توانست سربازان گمنام امام زمان(ع) را که به دلیل ماهیت شغلی امکان دفاع از کارشان را در بحبوحه حمله‌های مجازی و حقیقی ندارند؛ بهتر معرفی نماید.

مردم عاطفی با دستگیر شدن یک متهم خشمگین می‌شوند. فلانی که آدم بدی نبود یا دیگری که استاد دانشگاه بود ـ کارشناس بود ـ روزنامه نگار بود. او را چرا دستگیر کردند؟ و دستگاه‌های امنیتی نمی‌توانند توضیح بدهند که این افراد در طی چه فرآیندی و با چه اهداف و دلایلی دستگیر شدند. فلذا افکار عمومی را نمی‌توانند اقناع کنند و تصویری که از آنان در اذهان مردم ساخته می‌شود تصویری مخدوش است.

در این سریال اما مخاطبین به همدلی با حافظان امنیت کشور پرداختند. از این جنبه بدیهی است که سریال موفق بود. در عین حال در دو سه قسمت پایانی سریال، دست‌اندرکاران تمام تلاش فنی‌شان را بکار بستند که با حداکثر ظرفیت‌های موجود؛ یک تصور از یک دغدغه جناحی را بر ماجرای سریال حمل کنند و از قضا در این قسمت‌ها چون کلام و تصویر از دل برنیامده بود و ماهیت حقیقی نداشت؛ با چالشی مواجه شد که زحمات دست‌اندرکاران را در جهات دیگر تولید سریال زیر سوال برد. آیا همه بد هستند غیر یک نهاد امنیتی؟ این نوع تبلیغ مثل دعای “همان داغ آخرت باشه” است! معنای این دعا خوب نیست. یعنی دیگران داغ تو را ببینند!! اگر دولتی فیلمی بسازد که درآن دو قوه دیگر و شورای نگهبان و خبرگان و همه و همه شخصیت‌ها منفی باشند و فقط دولت شخصیت مثبت؛ چقدر باورپذیر می‌شود؟ اگر همین کار را قوه قضائیه یا مجلس انجام دهد چه؟ درست است که به خاطر قدرتی که پشت این سریال است و در گوشه گوشه آن هم دیده می‌شود، ممکن است کسی سخنی نگوید؛ اما افکار عمومی در قضاوت از هیچ قدرتی واهمه ندارد. یعنی ساز و کار شکل گرفتن افکار عمومی این چنین است. اینگونه است که نویسنده فیلمنامه در هجمه افکار عمومی کاملا عقب‌نشینی می‌کند و ۸۰ درصد سریال را تخیلی و غیرواقعی معرفی می‌کند و این خوب نیست. تمام زحمات همه دست‌اندرکاران را هدر می‌دهد. آیا بهتر نبود کمی واقع‌گرایانه‌تر با قضایا برخورد می‌کرد که زحماتشان هدر نرود؟ یا از ابتدا اظهار نمی‌کرد که این فیلمنامه واقعی است. برای خوشایند این نهاد و آن سازمان لااقل در کار فرهنگی نباید افکار عمومی را نادیده گرفت. چراکه اذهان عمومی اگر همراهی و باور نکند همه تلاش‌ها نقش برآب است و گاهی اساسا نتیجه معکوس می‌دهد! اینکه دولت و وزارت خارجه و برجامی را که تصمیم نظام بوده است، با این فیلم به نفوذ و جاسوسی مرتبط کنیم نه به نفع هیچ نهاد و سازمانی است و نه حتی به نفع تثبیت جایگاه مقامات بلندپایه نظام در ذهن مردم. یکی دعا می‌کرد خدایا من یکی را از مردن معاف کن. ظریفی گفت: آن زندگی که تو زنده باشی و همه بمیرند از مرگ بدتر است. در عین حال می‌گوییم دیدگاه یک حزب و گروه است؛ چه اشکالی دارد که در قالب فیلم برای مخاطبین مطرح شود؟ این خیلی خوب است اما دیدگاه مخالف آن نتواند چه به لحاظ قانونی چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ نفوذی و قدرتی نظر خودش را بگوید؛ طرح این دیدگاه حداقل برای جهت‌گیری افکار عمومی بی فایده می‌شود؛ زیرا دادگاه افکار عمومی هرگز با ادعای شاکی و بدون دفاع متشاکی حکم نمی‌دهد. این دقیقا همان چیزی است که دراین منطقه جغرافیایی دنیا به آن بی‌توجهی می‌شود و همیشه هم از همین نقطه ضربه می‌خورد.

در هالیوود فیلم‌هایی می‌سازند که شخص رئیس جمهور را متهم یا قاضی و پلیس را ابزار دست مافیا معرفی می‌کنند. مردم هم می‌بینند و لذت می‌برند اما قضاوت نمی‌کنند. زیرا بیش از این تعداد فیلم‌ها در تایید مقامات رسمی کشور ساخته می‌شود. در ابتدای انقلاب فیلم‌های بسیاری ساخته شد که یک پلیس یا مامور یا دادستان با شبکه مافیایی که انتهای آن یا خواهر شاه بود یا برادر شاه یا سناتور و … در ارتباط بود؛ اما در ذهن افکار عمومی باقی نماند چرا؟ چون که انقلاب شده بود و متهم این گونه فیلم ها قدرت و امکان دفاع از خود را نداشت. در بخش‌هایی از این سریال بعضی قضات مورد نقد گرفتند. بدنه اجرایی دولت که جای خودش دارد. در بسیاری مقاطع حتی وزارت اطلاعات هم که خود مباشر قانونی مبارزه با جاسوسی است؛ زیر سوال می‌رود. تاکید پررنگ نفر اول سازمان بر قانون در نقطه نقطه این سریال به نظر می‌رسد از همین ضعف نشأت گرفته باشد. فردی که تلفنی مایکل را آگاه می‌کند که تحت تعقیب قرار گرفته کیست؟ افراد مسلحی که در سکانس دستگیری مایکل می‌آیند تا او را نجات بدهند چه کسانی هستند؟ ممکن است بگوئیم منافقین، اما به دو دلیل این نظریه غلط است. اولا وقتی این افراد مربوط به منافقین باشند چرا با صراحت آنان را معرفی نمی‌کنند؟ ثانیا واقعا منافقین تا این حد قدرت اجرایی داخلی ندارند. ثالثا در این سریال همه کسانی که آدم‌های خوب فیلم بودند ریش داشتند. حتی آنان که به عنوان نفوذ مثلا برای خرید قطعه تحریم شده به کاظمی مراجعه می‌کردند تا در آژانس هواپیمایی استخدام ‌شدند. یا حتی فردی که زندانی را فراری داد در حالی که آنان باید ریش‌ها را می‌زدند تا لااقل مشکوک به نفوذ نباشند. این از یک نظر البته ضعف سریال است. اما افرادی هم که برای نجات مایکل به شکل مسلح وارد ساختمان می‌شوند هم ریش دارند!! و معرفی نمی‌شوند از چه سازمان و نهادی هستند!!

ساختار حکومتی در شرق دنیا به گونه‌ای نیست که همه دیدگاه‌ها بتوانند همه افراد را نقد کنند. وقتی خواهرزاده رئیس جمهور یا برادرش در یک فیلمنامه زیر سوال می‌روند، ممکن است یک نفر دیگر هم بخواهد اقوام یک شخصیت دیگر را نقد کند. آیا می‌تواند؟ نمی‌شود و مصلحت هم نیست چرا؟ زیرا در آمریکا و اروپا کسی قدرت حمایت از اپوزیسیون تحریک شده را ندارد. رسانه‌ها دست حاکمان است و افکار عمومی مثل موم در مشت آن‌ها. اما اینجا آمریکا و عربستان طلا و دلار ما را با یک خبر و حمایت از یک جریان خارجی بالا و پایین می‌کنند و اساسا براندازان مستظهر به حمایت آمریکا وارد میدان می‌شوند و قدرت رسانه‌ای حکومت‌ها به اندازه قدرت رسانه‌ای مافیای جهانی نیست. لذا اینجا اساسا اینگونه لیبرال بازی‌ها جواب نمی‌دهد. بنابراین وقتی یک جناح قدرتمند بتواند جناح دیگر را با سخنرانی و مقاله و فیلم و سریال چنان نقد کند که با خاک یکسان شود؛ افکار عمومی برعکس با جناحی که مظلوم واقع شده همدلی و همدردی می‌کند. چنین است که بازیگر سریال با عصبانیت می‌گوید تهدید شده‌ام. به من گفتند مزدور و غیره و صدا و سیما هم در نهایت ناشی‌گری آن را پخش می‌کند. کارگردان و سناریست سریالی که به این خوبی و حرفه‌ای ساخته شده است؛ مجبور می‌شود در مقابل افکار عمومی عقب‌نشینی کند و بگوید که این سریال تخیلی است و بیش از هشتاد درصد آن با واقعیت تطبیق ندارد.

یکی از نکات مثبت این سریال، اشاره‌ای گذرا به نحوه ساخته شدن پرستوها بود که در هجمه‌‌ بی‌امان و ناجوانمردانه این روزها علیه نهادهای امنیتی شکل‌گیری آن را به گونه‌ای واقع‌گرایانه مطرح کرده است که ضمن پذیرش وجود پرستوها عامل تولید آن را نه در این نهادها بلکه در نفس مشتریان پرستوها معرفی کرد. امیدواریم این سریال که در بدترین و سخت‌ترین شرایط سیاسی کشور در چهل سال اخیر یعنی مواجهه تمام عیار همه باطل برابر حق پخش شده است؛ راهی جدید باشد برای ساخت محصولات فرهنگی برای حل معضلات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مملکت.
شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۸