۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » آسیب های اجتماعی » جامعه » حوادث
  • شناسه : 23593
  • ۰۲ تیر ۱۴۰۰ - ۸:۱۵
  • ارسال توسط :
واکاوی علل قتل‌های ناموسی و فرزندکشی در ایران
واکاوی علل قتل‌های ناموسی و فرزندکشی در ایران

واکاوی علل قتل‌های ناموسی و فرزندکشی در ایران

قتل‌های ناموسی نیز عمدتاً به علت خیانت یکی از زوجین (عمدتاً از سوی زن) مطرح می‌شود.

دکتر فهیمه نظری
مدرس و پژوهشگر مسائل اجتماعی
قتل نفس یکی از پدیده‌های مشترکی است که در تمام زمان‌ها و در تمام جوامع وجود داشته است. قتل‌ها به هر علتی که باشند ریشه در خشونت دارند و بروز هرنوعی از آن وجدان عمومی جامعه را جریحه دار می‌کند. قتل‌های رسمی را می توان به ۲ دسته تقسیم نمود: نخست – قتل‌های عقلانی، طراحی شده، تعمدی، جنایی و با قصد قبلی مانند: قتل‌هایی که تروریست‌ها انجام می‌دهند. دوم- قتل در حالت احساسات، خشم و کینه شدید یا کشتن در نتیجه عملی که به قصد آسیب و صدمه انجام می‌گیرد بدون اینکه نیت و قصد معینی برای کشتن وجود داشته باشد؛ مانند اغلب همسرکشی‌ها. اگر هریک از جرایم (نظیر مسائل جنسی، سرقت و…) نسبت به زمان ومکان جغرافیایی تغییر مفهومی یا معنایی پیدا کرده‌اند اما مفهوم قتل در گذر زمان تغییر نکرده است و همیشه نزد افراد جامعه امری مذموم و قبیح و البته به‌عنوان جرم شناخته شده است.
آنچه مهم است اینکه خشونت شدید یکی از عوامل مهم در ارتکاب به قتل شناخته شده است. مطابق با اسناد و گزارش‌های موجود، بیشترین قتل ها در ایران به دلایل مسائل ناموسی و اختلافات مالی رخ می‌دهند. نکته مهم در قتل‌های ناموسی این است که بیشتر آنها از نوع عمدی است و قاتل بدون در نظر گرفتن عواقب آن مرتکب چنین جرمی می‌شود.
در کنار قتل‌های ناموسی، نوع دیگری از قتل‌ها وجود دارند که در سال‌های اخیر از فراوانی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است که در آن والدین دست به قتل فرزند خود می‌زنند یا فرزندان در قتل والدین خود دخیل هستند.
صرف نظر از فراوانی این نوع از قتل‌ها در ایران، شناختن علل و عوامل قتل‌ها بسیار مهم است که می‌توان به برخی از این علل اشاره کرد:
 اگر خشم‌ها زمینه بروز قتل می‌شوند، علل خشم‌ها نیز ناکامی ‌ها می‌باشد. ناکامی‌ها یکی از مهم‌ترین علل پرخاشگری هستند. در واقع پرخاشگری تنها یکی از چند واکنش احتمالی در قبال تجربه ناکامی ناخواسته است. پرخاشگری واکنشی غیرغریزی است و در نتیجه تأثیر پیامدهای پیش بینی پذیر رفتار قرار دارد.
 بحث مهم دیگر، اینکه وقتی خشونت در رفتارهای افراد جامعه وجود دارد پس خشونت و پرخاشگری رفتاری آموختنی می‌شود و افراد در محیط خانواده و جامعه آن را می‌آموزند. به نظر می‌رسد در این بین نهاد مدرسه و نهاد رسانه در بروز خشم و عدم رفع آن بایست پاسخگو باشند.
 پرخاشگری و خشونت رفتار، کنشی اجتماعی است که از طریق فرایندهای اجتماعی، تولید، بازتولید، فرا گرفته می‌شود. در حال حاضر بسیاری از رفتارهای پرخاشگرایانه ناشی از مسائل و مشکلات اقتصادی است. مشکلاتی که به نظر می‌رسد چه در سطح کلان ودر سطح خرد غیرقابل حل است و عرصه را برای بسیاری از افراد جامعه تنگ کرده است. خشونت ناشی از فشارهای اقتصادی در خانواده نیز تولید و بازتولید می‌شود و یکی از عوامل مهم در بروز قتل‌ها بویژه قتل‌های خانوادگی شناخته می‌شوند.
 قتل‌های ناموسی نیز عمدتاً به علت خیانت یکی از زوجین (عمدتاً از سوی زن) مطرح می‌شود. ازدواج‌های زودهنگام، عدم شناخت زوجین از یکدیگر، هم کفو نبودن زوجین، عدم بلوغ زوجین برای تشکیل زندگی و عادی شدن روابط زوجین در مسیر زندگی و عدم درک متقابل همدیگر از مهم‌ترین مواردی است که یکی از زوجین را نسبت به دیگری بدبین کرده و خشونت پنهانی را در او شکل می‌دهد که در نتیجه منجر به قتل می‌شود.
 عمده قتل‌ها توسط مردان جوان زیر ۴۰ سال و کم سواد که سلامت روانی شان نسبت به جمعیت عادی جامعه پایین تر است همچنین در بین طبقات محروم دیده می‌شود.
 در آخر ذکر این نکته ضروری است که در هرجامعه‌ای عوامل رفتاری، ادراکی و محیطی در تعامل با یکدیگر شکل دهنده شخصیت افراد را شکل می‌دهند. رفتار، عوامل فردی و نیروهای اجتماعی جملگی بر یکدیگر تأثیر گذاشته و از هم تأثیر می‌پذیرند. بنابراین در بروز قتل نیز مجموعه‌ای از عوامل دخیل بشمار می‌آیند اعم از محیط و خانواده و خود شخص.
 وجود مشکلات و مسائل لاینحل در جامعه به‌طور حتم و طبیعی موجب بروز رفتارهای متعارض، پرخاشگرانه در بین افراد است. در حال حاضر در کلانشهرها مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی بسیار جدی و عدیده وجود دارند. این مشکلات از یکسو بر روابط میان افراد تأثیر گذارده و از سوی دیگر باعث عدم تاب‌آوری افراد جامعه در مواجهه با آن را موجب شده است. در این بین، خلأ قانونی در نقش حمایتگری از افراد، ضعف در گفت‌و‌گوی اعضای خانواده، نبود برنامه‌های آموزشی در مدارس و در رسانه پیرامون کنترل خشم و پرخاشگری، نبود الگوهای مناسب در سطح کلان یا در دسترس نبودن این الگوها بویژه در زندگی جوانان و نوجوانان که در سن تحریک‌پذیری و فشار اجتماعی هستند بسترساز بروز خشم و رفتارهای پرخاشگرانه را فراهم کرده است. لذا با توجه به شرایط اجتماعی کنونی می‌توان گفت: نقش آموزش و یاددهی در حل مسأله در مواقع بروز مشکلات و خشم‌های ناشی از آن در نهاد رسانه چون رادیو و تلویزیون و شبکه‌های مجازی رسمی از کاربردی‌ترین راه‌هاست.