۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » فعالیتهای دینی » مقاله و یادداشت
  • شناسه : 11587
  • ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۷:۴۸
  • ارسال توسط :
مدیریت و رهبری در اندیشه و سیره شهید مطهری
مدیریت و رهبری در اندیشه و سیره شهید مطهری

مدیریت و رهبری در اندیشه و سیره شهید مطهری

نظم و انضباط از مهم ترین و برجسته ترین رازهای موفقیت مدیران بزرگ است.

مقدمه:

یکی از موجودات اجتماعی که از بدو تولد، نیازمند به دنیا آمد انسان بود. نیازهای انسان در دوران اولیه زندگی به صورت ساده و با امکانات بسیار ناچیز و در محدوده بسیار کوچک برطرف می شد، اما با گسترش روزافزون علم و صنعت و گستردگی روابط پیچیده میان انسان ها نیازهای او افزایش یافت. انسان در میان این نیازها و نیازمندی های متنوع، و برای بیشتر استفاده نمودن از امکانات، فرصت ها، ظرفیت ها و استعدادها و رسیدن به اهداف مطلوب، نیازمند به شناخت اصول مدیریت است.

از زمانی که بشر پا به عرصه هستی نهاد و زندگی اجتماعی خود را آغاز نمود، نیاز به امر مدیریت در سرپرستی و سامان بخشی جوامع انسانی امری ضروری به نظر رسید. بنابراین هر فرد یا گروهی در زندگی خود در سطوح بالا یا پایین به نحوی با مسئله مدیریت مرتبط است و اگر انسان ها در محدوده کسب و کار، خانه و خانواده از مدیریت صحیح استفاده کنند، راه ها نزدیک، فعالیت ها پرثمر، مشکلات کم و موفقیت ها قطعی می شود. به عکس آنچه بعضی فکر می کنند، مشکل بزرگ جامعه ایران ما، مشکل کمبودها نیست، بلکه مشکل ضعف مدیریت هاست و حل مشکل ضعف مدیریتی در سازمان های فرهنگی و اجتماعی کشور، وابسته به توجه مدیریت منابع انسانی است. این مقاله با مدد گرفتن از اندیشه های ارزشمند استاد شهید مرتضی مطهری درصدد است مدیریت را در عرصه های انسانی، اجتماعی و سازمانی بررسی نماید.

بررسی های مفهومی

۱٫ مدیریت

از مدیریت، تعاریف متعددی ارائه شده است. در یک تعریف از مدیریت می خوانیم:مدیریت عبارت است از، استفاده بهینه از منابع انسانی و غیر انسانی در جهت تحقق اهداف از پیش تعیین شده، با توجه به قوانین حاکم.[۱]

استاد مطهری رحمه الله مدیریت را این گونه تعریف می کند:مدیریت انسان ها و رهبری آنها، عبارت است از فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها.[۲]

در ادامه می فرماید:بهترین رهبرها آنها هستند که نیروهای افراد خود را بسیج کرده اند، تحریک کرده اند، هماهنگ کرده اند، آرمان واحدی برای آنها به وجود آورده اند. دو هنر از آرمان واحد یکی اینکه فرد انسان ها را آرمانی کردن، دیگر این که گروه انسان ها را در یک آرمان جمع کردن.[۳]

۲٫ رهبری

در کاوشی دقیق و جامع، با عنوان «پدیده رهبری» یکی از پردازشگران نظریه رهبری، تعریف های رهبری اجتماعی از دیدگاه دانشمندان مغرب زمین را طبقه بندی می کند. تعاریف رهبری در این تلاش به دوازده گروه طبقه بندی شده و در هر گروه تعدادی از تعاریف که وجه مشترک دارند، به عنوان نمونه عرضه گردیده است. کوشش برای این طبقه بندی به منزله جزو ضروری شناخت دقیق رهبری قلمداد شده است. در پایان نتیجه گیری شده که تعریف ها در واقع بیانگر ابعاد گوناگون پدیده رهبری هستند و بر حسب کاربرد، ممکن است از یک تعریف خاص و یا تعریفی مرکب از این ابعاد استفاده گردد.

استاد شهید مطهری در این زمینه می فرماید:رهبری و مدیریت در عرف امروز، با همه توسعه و شمولی که پیدا کرده است، اگر بخواهیم مرادف و همانندی برای آنها در مصطلحات اسلامی پیدا کنیم، باید بگویم: ارشاد و رشد و یا هدایت و رشد. قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت و ارشاد است در اصطلاحات اسلامی.[۴]

استاد مطهری در جای دیگر می نویسد:رهبر کسی است که مردم را به دنبال خودش حرکت می دهد، حال ممکن است یک نفر هم پیدا بشود که مردم را ساکن نگه دارد، او دیگر رهبر نیست همه رهبران امت ها و ملت ها را به حرکت درمی آورند، ولی بحث در نحوه و گونه حرکت شکل و تاکتیک حرکت است.[۵]

۳٫ رشد

استاد مطهری در تعریف رشد که هسته اصلی تعریف مدیریت و رهبری است می نویسد:رشد در اصطلاح عرف و معمولی ما، یک کیفیت جسمی است و وصف اندام است. قامت ها و اندام در اصطلاح و در عرف امروز فارسی متصف به صفت رشد می شود ولی در اصطلاح فقه اسلامی یک کیفیت روحی است یعنی نوعی بلوغ است در مقابل بلوغ جسمی. می گویند کودک پس از بلوغ جسمی باید بلوغ روحی نیز پیدا کند تا ثروت را در اختیارش بگذاریم و می گویند تنها بلوغ جسمی برای ازدواج کافی نیست، رشد یعنی بلوغ روحی نیز لازم است. مقصود از رشد و بلوغ روحی شایستگی و قدرت تشخیص، درک سود و زیان و لیاقت اداره و بهره برداری است، به عبارت دیگر، رشد عبارت است از شایستگی و لیاقت برای نگه داری و استفاده و بهره برداری صحیح از وسایل و سرمایه های حیات.[۶]

در جای دیگر استاد مطهری می افزاید:

یکی از سرمایه ها و بلکه مهم ترین سرمایه ها، سرمایه های انسانی است و اداره این سرمایه، نگه داری آن، هدر ندادن آن، استفاده و بهره برداری صحیح از آن رشد است.[۷] رشد، بهره برداری از سرمایه های انسانی و به کار گرفتن آنها و پرورش دادن آنها و بهره برداری از آنها و سامان دادن و سازمان دادن به آن نیروها و آزاد کردن و حرارت بخشیدن و از سردی، افسردگی و جمود خارج کردن آنها و باز کردن آنها، یعنی پاره کردن زنجیرهای معنوی و روحی آنها که (… وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ) (اعراف: ۱۵۷) این چنین رشدی همان است که امروز به نام مدیریت و یا رهبری نامیده می شود.

حقیقت این است که رهبری انسان ها و بسیج کردن نیروهای عظیم نهفته آنها در مسیر کمال چه از نظر بعد اجتماعی و زندگی این جهانی و چه از نظر بعد روحانی و معنوی و سلوک الی اللّه عالی ترین و مشکل ترین مقام انسانی است. بنابراین، یکی از مهم ترین سرمایه ها، سرمایه انسانی است و اداره این سرمایه و نگهداری، هدر ندادن و استفاده و بهره برداری صحیح از آن مستلزم رشد بهره داری از سرمایه های خود و رشد شخصی و اخلاقی است و این اساسی ترین و مقدم ترین رشدها است.

خاستگاه رهبری و مدیریت

همان گونه که گفته شد، منشأ واساس رهبری، اصل امامت است. استادمطهری می نویسد:

میان نبوت و امامت فرق است، اولی راهنمایی است و دومی رهبری، همچنان که راهنمایی دینی نوعی راهنمایی است که از افق غیب باید رسیده باشد، یعنی راهنما باید غیبی باشد. رهبری نیز این چنین است و این که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وبرخی پیامبران دیگر، هم راهنما بوده اند و هم رهبر و ختم نبوت، ختم راهنمایی الهی است نه ختم رهبری الهی… وظیفه نبی تبلیغ است. «و ما علی الرسول الا البلاغ» ولی وظیفه امام این است که ولایت و سرپرستی و رهبری کند بر کسانی که رهبری او را پذیرفته اند.[۸]

استاد مطهری در ادامه می افزاید:

شیعه همان گونه که نبوت، یعنی راهنمایی دینی را از جانب خدا می داند، رهبری دینی را نیز از جانب اللّه می داند. در این جهت میان راهنمایی و رهبری تفکیک نمی کند. پیامبران بزرگ، هم راهنما بوده اند هم رهبر، ختم نبوت ختم راهنمایی الهی با ارائه برنامه و راه است امّا ختم رهبری الهی نیست.[۹] نبوت از نوع راهنمایی و امامت از نوع رهبری است و این دو، مورد عامین من وجه هستند، ممکن است کسی فقط راهنما باشد و رهبر نباشد، مانند همه مبلغان درست ما (روشن است آنان که تبلیغشان نادرست است از بحث خارج اند) اینها کناری ایستاده و راه و چاه را به دیگران ارائه می کنند و می گویند «تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال» ممکن است به عکس، کسی رهبر باشد ولی راهنما نباشد، یعنی راهی است آشکار و هدفی است مشخص ولی نیاز به نیرویی است که قدرت ها را متمرکز و متشکل کند و سازمان بخشد و نیروهای خفته را بیدار و ناشکفته را به سوی سازندگی و ابتکار بسیج کند. همچنان که ممکن است یک شخص در آن واحد، هم رهبر باشد هم راهنما.[۱۰]

در عبارت بالا امامت مرادف رهبری گرفته شده، یعنی راهی که نبی و پیامبر نشان داده است، توسط رهبر و پیروان رهبر طی می شود، شاید بتوان گفت که نبوت ارائه طریق و امامت ایصال الی المطلوب.[۱۱]

مدیریت و رهبری

از آنجا که انسان طبعاً اجتماعی خلق شده است و در زندگی اجتماعی تحت تأثیر طبیعت و فطرت خود می باشد، بخش مهمی از سعادت خویش را در سایه چنین کششی جست وجو می کند. یکی از ارکان زندگی اجتماعی مدیریت است، زیرا در اجتماع منافع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با یکدیگر ارتباط و اشتراک پیدا می کنند و بخاطر هر چه مطلوب تر شدن این ارتباط، و پایمال نشدن حقوق، تعیین وظایف، معرفی حدود و رعایت حقوق ضرورت دارد، تا حق از باطل و راستی از کژی مشخص گردد. هماهنگی بین افراد و واحدهای اجتماعی، هدایت بسوی هدف، نظارت بر ضوابط و ارزشیابی کارها، ضرورت مدیریت را روشن می سازد. ضرورت امر مدیریت در زندگی اجتماعی چنان است که امروزه، در جوامع صنعتی، تسلط بر انسان ها و کنترل هر چه بهتر آنان از طریق علم مدیریت امکان پذیر است. بنابراین، مهم ترین نیاز انسان ها در گروه نیاز به مدیریت است و مدیریت، محور و موضوع تمامی فعالیت های آدمی محسوب می شود. از سوی دیگر ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که به صورت اجتماعی زندگی می کنند بر اساس فرمان غریزه مدیری را برمی گزینند تا در اداره محیط اجتماعی خود ناظر بر ضوابط و مسئولیت ها باشد مطالعه در زندگی زنبور عسل و مورچه ها می تواند این معنا را کاملاً روشن نماید. به همان مقدار که عالم انسانیت با عالم حیوانات تفاوت دارد، ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی انسان بیشتر احساس می شود.[۱۲]

نیاز به مدیریت انسان ها بیش از حیوانات است، به این دلیل که انسان دارای نیروی غریزه و فطرت است و فطرت در انسان موجب حسن ابتکار و خلاقیت و لیاقت و بهره مندی از موهبت های محیط است، در حالی که حیوانات مجهز به نیروی خود کار غریزه اند و زندگی حیوانات روی یک خط مستقیم و یکنواخت و غریزی و ناآگاهانه و جبری است. استاد مطهری می فرماید:

نیاز به مدیریت انسان ها بیش از حیوانهاست. گلّه گوسفند اداره اش با یک چوپان بی سواد است که مراتع را بشناسد، آبخورها را بشناسد، مانع تفرق شود، مانع گرگ شود، احیاناً اگر گوسفندی مریض شد معالجه کند. اما گوسفند دنیای مرموز روحی ندارد، گوسفند نیروهای سرگردان ذخیره شده ندارد، گوسفند قوانین پیچیده روحی که لازم است شناخته شود ندارد. گوسفند خلیفة اللّه و مظهر اسماء و صفات الهی و دارای احسن تقویم نیست. به همین دلیل بیش از آنچه گوسفند نیازمند به چوپان است نیازمند به رهبر است و بیش از تفاوت سطحی چوپان و گوسفند تفاوت سطحی رهبر انسان با خود انسان لازم است یعنی راهنمایان و رهبران الهی.[۱۳]

استاد مطهری در حاشیه کتاب «از کجا آغاز کنیم»[۱۴] می نگارند:

یکی از نتایج منطق دیالکتیک این است که نیاز جامعه را به هدایت و رهبری نفی می کند. حداکثر نیاز جامعه به روشنفکر و رهبر طبق این منطق این است که توده را واقف به ناهنجاری ها و تضادها و نابرابری ها نکند و تضاد موجود در جامعه را وارد شعور توده نماید تا حرکت دیالکتیکی ایجاد شود، و چون حرکت جبری است و عبور از «تز» و «آنتی تز» و «سنتز» لایتخلف است، جامعه خود به خود راهش را طی می کند و به تکامل منتهی می گردد. و سپس در پاسخ می گویند:[۱۵] جامعه بیش از هر چیز نیاز به رهبری و هدایت و امامت دارد، لازمه جبری تضادها تکامل نیست، تکامل بدون هدایت و پیشوایی و راهنمایی و رهبری غیر میسر است. اساسی ترین مسائل در باب امامت این است که مولود چه نیازی است؟[۱۶]

استاد مطهری در ادامه می فرماید:

مسئله دیگر مسئله نیاز به رهبر و رهبری است که این بیت القصیده و زیربنای تعلیمات انبیا است. در مذهب شیعه مسئله امامت مبتنی بر اصل نیاز به رهبری یک مقام معصوم و فوق خطاست.[۱۷]

استاد مطهری در این زمینه به حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله استناد می کند که می فرماید:

اگر دو نفر (یا سه نفر) در سفر بودند، یکی را به عنوان رئیس و مدیر خود انتخاب کنید، نشان می دهد که اسلام نیاز انسان به رهبری و نظم را تا چه اندازه اهمیت می دهد.[۱۸]

بشر به رهبری هم نیاز دارد. نیازمند است به افراد یا گروه یا دستگاهی که قوا و نیروهای وی را بسیج کنند، حرکت دهند، سامان و سازمان بخشند.[۱۹] این سرمایه های انسانی، یعنی انسان ها، نیازمند به مدیریت و رهبری و اکتشاف و استخراج هستند. همچنان که نفت نیازمند اکتشاف و استخراج و تصفیه و بهره برداری است. بشر به عکس حیوانات که مجهز به نیروی خودکار غریزه اند، فاقد غریزه است و در هدایت نیازمند به تحصیل و اکتساب و به عبارت دیگر نیازمند به راهنمایی و رهبری است و مسئله نیازمندی بشر به رهبری اساس تعلیمات انبیا و فلسفه بعثت انبیا است بعثت رسول اللّه صلی الله علیه و آله بر اساس فلسفه نیازمندی بشر به راهنمایی و رهبری و مدیریت است.[۲۰]

عبارات پیشین، ضمن تبیین مجدد خاستگاه رهبری، ضرورت و نیاز به رهبری را به خوبی روشن می کند. به ظاهر، افزون بر طرفداران نظریه دیالکتیک که نیاز به رهبری را زیر سؤال می برند، خوارج نهروان نیز از جمله مخالفان نیاز به رهبری هستند. استاد مطهری در مقاله دهم از سلسله مقالات سیری در نهج البلاغه[۲۱] تصریح می کند که نظر خوارج مبنی بر این که قرآن کافی است و نیازی به حکومت و دستگاه مدیریت و رهبری نیست، غلط است و با اشاره به جمله امیرالمؤمنین علیه السلام[۲۲] که به آنها فرمود:

مردم را از فرمانروایی نیک یا بد چاره ای نیست نتیجه می گیرد[۲۳] که دستگاه حکومت از آن جهت «حکومت» نامیده می شود که حافظ امنیت داخلی و خارجی است و مجری قانون است و از آن جهت «امامت» نامیده می شود که مشتمل بر رهبری است، نیروها را به حرکت درمی آورد و بسیج می کند و سازمان می بخشد و استعدادها را شکوفا می کند. بنابراین از دید استاد شهید مطهری، نیاز به حکومتی که به رخ خوارج کشیده شد، در باطن همان نیاز به رهبری است.

اصول مدیریتی استاد مطهری

۱٫ نظم

نظم و انضباط از مهم ترین و برجسته ترین رازهای موفقیت مدیران بزرگ است. نظم و برنامه، سامان دهنده زندگی و انسان برای رسیدن به اهداف بزرگ است. با برنامه منظم برای رسیدن به اهداف عالی، لحظات زندگی خود را پربار نمایید و برای استفاده بیشتر از ساعات عمر خود و جبران گذشته های از دست رفته، با کوششی بیشتر و تصمیمی قاطع تر به تهیه و تنظیم برنامه منظم و صحیح بپردازید. عمل به برنامه صحیح انسان را منظم، متعهد و معتقد به آنچه را که انجام می دهد می نماید و این راهی است که مردان بزرگ تاریخ آن را پیموده اند. در طول تاریخ بشریت، هر جا که در زندگی بزرگان علم تأمل می شود ردپای مداومت نظم و برنامه را می توان جست. استاد شهید مطهری از این نعمت الهی به نحو بسیار عالی برخوردار بود. از نکات بسیار آموزنده ای که در زندگی استاد مطهری وجود داشت نظم و برنامه در امور فردی و اجتماعی ایشان بود. از عمر خود بهره می گرفت، سرمایه عمر برایش کیمیا گونه بود و می خواست از لحظه به لحظه آن، استفاده کند، آن را بیهوده صرف نکند، به موقع حرکت کند و به موقع ملاقات داشته باشد. همسرش در این باره می گوید:

استاد مطهری در تنظیم وقت، ابتکاری، عجیب داشت و چنان اوقات شبانه روزی خود را تنظیم می نمود که به تمام کارهایش می رسید، گویا خداوند به وقت او برکت داده بود.[۲۴]

۲٫ شجاعت

از دیگر صفاتی که در موفقیت مدیر مؤثر است و به عنوان قدرت شخصی وی می تواند مطرح شود، شجاع بودن اوست. کسانی که دارای این صفت ارزشمند باشند و در برابر دشمنان شجاعت نشان داده، ترس و اضطراب به خود راه ندهند، بالطبع می توانند تحسین دیگران را برانگیزند و همه را به بزرگواری خود معترف نمایند. در راهپیمایی عاشورای سال ۱۳۵۷ تهران در بین مردم ماشینی حرکت می کرد که در بالای آن رهبر گروه فرقان و یکی از اعضای برجسته گروهک منافقین مشغول تحریک احساسات مردم بودند. عده ای از افراد آگاه و بیدار موضوع را به اطلاع چند تن از روحانیون رساندند. آنها از مداخله منع کردند و گفتند در این شرایط صلاح نیست درگیری ایجاد شود. سرانجام موضوع را به اطلاع استاد شهید مطهری رساندند، ایشان با صراحت فرمودند:

به هر قیمتی شده باید مقابله کرد، حتی به قیمت کشته شدن افراد. اینها برای آینده، برنامه های خطرناکی دارند.[۲۵]

۳٫ قاطعیت

قاطعیت و پرهیز از شک و تردید، از لوازم و شرایط اصلی موفقیت مدیر است.

این نکته نقش مهمی در حل و فصل امور و موفقیت سازمان، در انجام دادن وظایف و مأموریت های خود و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده دارد. درست است که مدیر قبل از تصمیم گیری و اقدام عملی، بویژه در مسائل مهم و حیاتی، باید تأمل کند، و به دقت تمام زوایای آن را سنجیده و جوانب مختلف آن را مورد بررسی دقیق قرار دهد، ولی بعد از بررسی جوانب گوناگون قضیه و مشورت با صاحب نظران قاطعیت در اتخاذ تصمیم و اجرای آن نیز ضرورت دارد.[۲۶]

تعبد و تقید استاد مطهری به اعتقادات و احکام اسلامی موجب شد که با تمام وجود در برابر اندیشه های التقاطی بایستد. یک روز در منزل خودش، در جمع دوستان فرمود:

من با اینها (منافقین) مقابله می کنم، ممکن است مرا بکشند، امّا من حرف خودم را می زنم، چون می دانم که اینها برای دین خطرناکند.[۲۷]

بنابراین یکی از خصوصیات استاد مطهری این بود که سخت در برابر اصل اسلام و قرآن تعصب و قاطعیت داشت. کوچک ترین انحرافی در یک برداشت تفسیری، فلسفی، اقتصادی و اجتماعی که درباره اسلام می دید، عکس العمل قاطع نشان می داد.

۴٫ آینده نگری

دورنگری و عاقبت اندیشی، خمیرمایه برنامه ریزی صحیح و سبب به دست آوردن سعادت جاوید است که مدیران موفق از آن برخوردارند. توجه به بازدهی کار در درازمدت و استفاده بیشتر از دسترنج در آینده، تضمین کننده خواسته های جامعه خواهد بود، و انجام این نوع کارها، حاکی از شناخت نیازهای آینده و تأمین آن است که رهبران و مدیران اسلامی و غیر اسلامی به آن اهمیت داده و آینده نگری در کارها را مورد توجه قرار می دادند. استاد مطهری متفکری دوراندیش وحساب گر بود که هیچ کاری را بدون تمهید مقدمات لازم آغاز نمی کرد و همواره می اندیشید که برای هر کاری در آینده از وجود چه کسی استفاده کند با کدام گروه تماس بگیرد و از کدام گروه اجتناب ورزد. در این باره آیت اللّه مهدوی کنی می گوید:

استادمطهری ده سال آینده را زودتر از همه ما درک می کردند وما بعد از او بودیم.[۲۸]

 چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمانی که بنی صدر در اروپا بود، چون به افکار و اهداف او دقیق پی برده بود، درباره بنی صدر گفتند:

من از آینده این شخص می ترسم و این آدم در آینده در میان مردم اختلاف خواهد انداخت.[۲۹]

از نشانه های دیگر تیزبینی و دوراندیشی استاد مطهری آن بود که ایشان همواره دوستان خود را از مهدی هاشمی و هم فکرانش برحذر می داشتند و در همان زمان وی را قاتل مرحوم شمس آبادی می شناختند، و پس از سال ها دیدیم که چهره واقعی او آشکار شد و تشخیص استاد مطهری درست بوده است.[۳۰]

نتیجه گیری

از مجموعه مطالب استاد مطهری در باب مدیریت و رهبری در اسلام در این مقاله مطالب زیر حائز اهمیت است:

۱٫ بحث مدیریت و رهبری مستلزم رشد فردی و اخلاقی است.

۲٫ تنها راه شناخت قوانین حاکم بر انسان و نفوذ در آنها در پرتو مدیریت صحیح امکان پذیر است.

۳٫ قدرت مدیریت صحیح از ضعیف ترین ملت های دنیا، قوی ترین ملت ها را می سازد.

۴٫ بزرگترین سرمایه اجتماعی، سرمایه های انسانی است و انسان ها نیازمند به مدیریت، رهبری، اکتشاف و استخراج هستند.

پانوشت :

[۱] . باقی نصرآبادی، علی، مدیر موفق، ص ۲۶، نشر لوح محفوظ.    

[۲] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۳۵، صدرا.    

[۳] . همان، ص ۲۳۵٫    

[۴] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۰۹٫    

[۵] . مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج ۲، ص ۲۴۶٫    

[۶] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۰۹٫    

[۷] . همان، ص ۲۲۱٫

[۸] . همان، ص ۲۸٫

[۹] . همان، ص ۲۹٫

[۱۰] . همان، ص ۲۹٫

[۱۱] . همان، ص ۲۳۴٫

[۱۲] . تقوی دامغانی، سیدرضا، نگرشی بر مدیریت اسلامی، ص ۴۵ ـ ۴۶، سازمان تبلیغات اسلامی.

[۱۳] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۳۵٫

[۱۴] . اثری از مرحوم دکتر علی شریعتی (حاشیه استاد مطهری در ص ۲۹ این کتاب است) به نقل از کتاب امامت  و رهبری، ص ۲۳٫

[۱۵] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۴٫

[۱۶] . همان، ص ۲۴۲٫

[۱۷] . همان، ص ۱۱ ـ ۲۱۰٫

[۱۸] . همان، ص ۲۱۱ و مطهری، مرتضی، سیری در نهج‏البلاغه، ص ۱۲۰٫

[۱۹] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۱۹٫

[۲۰] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۳۶٫

[۲۱] . مطهری، مرتضی، سیری در نهج‏البلاغه، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۱ و امامت و رهبری، ص ۲۳۱٫

[۲۲] . نهج البلاغه، خطبه ۴۰٫

[۲۳] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۳۱٫

[۲۴] . مجله پیام زن، سال هفتم، ش سوم، خرداد ۷۷، ص ۳۸٫

[۲۵] . سرگذشت‏های ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۱۵۷٫

[۲۶] . ر.ک: مدیریت علوی، ابوطالب خدمتی و دیگران، ص ۳۲، پژوهشکده حوزه و دانشگاه.

[۲۷] . باقی نصرآبادی، علی، نگارش، حمید، رمز موفقیت استاد مطهری، ص ۷۷، نشر امام عصرعج.

[۲۸] . سرگذشت‏های ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳، نشر ذکر.

[۲۹] . همان، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۵٫

[۳۰] . سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۱۴۰ ـ ۱۶۳٫