۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » فرهنگ و هنر » کتاب و ادبیات
  • شناسه : 22186
  • ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۱
  • ارسال توسط :
مثل همیشه ناتمام می‌ماند
مثل همیشه ناتمام می‌ماند

مثل همیشه ناتمام می‌ماند

نقدی بر مجموعه شعر «مرگ، همیشه زیر خاک نمی‌خوابد» سروده الهه شیرخدا

مثل همیشه ناتمام می‌ماند

محمود معتقدی- شاعر و منتقد ادبی

هر آینه اگر به سرچشمه‌های هنر و ادبیات به‌گونه‌‌ای ساختمند بنگریم، درمی‌یابیم که هر یک از چشم‌اندازها در زمینه حس مشترک و نگاه‌های سیال و لغزنده‌ای به مخاطب یادآور می‌شوند؛ ضمن اینکه زبان و دستمایه‌های متفاوتی را به‌کار گرفته و می‌گیرند، اما در سرانجام خود، بر بنیاد «تخیل»، «روایت» و «تصویر»، با نوعی هستی‌‌شناسی آغاز و در ادامه در منظر نگرش‌های زیبایی‌شناسانه، گزینه‌هایی از گفتمان‌های انسانی را به تصویر می‌کشند و در این فضاهای «دیگر» از معماری‌های فرم و محتوا، شکلی از دگرگونه دیدن و خواندن را به رویاهای مخاطبان پیوند می‌زنند. شاید خود نوعی از «کشف» و «شهود» و جست‌وجو در معناهای تازه‌ای برگرفته از حوادث را، به رسم نوعی واقع‌گرایی و دیگر زمینه‌های بیانی و شکلی، به عرصه‌های شناخت و داوری می‌‌کشاند؛ چراکه زاویه‌هایی از مقوله‌های درون‌گرایی و برون‌گرایی، خود به روایت هنرمندانه‌ای، آفرینش و به باز‌اندیشی می‌رسانند. در این چشم‌انداز، ادبیات و به‌ویژه پیکره شعر در این روزگار، با حرف و حدیث‌های چندی و جایگاه‌های خاصی در جهت همنوایی شکل و محتوا، همراه بوده و هست و خواهد بود.

استعاره و آشنایی‌زدایی
«مرگ، همیشه زیر خاک نمی‌خوابد» مجموعه شعر «الهه شیرخدا» در این روزگار از سوی نشر مروارید در ۸۶صفحه در پیوند با ۷۴عنوان شعر کوتاه و اندکی بلند به بازار نشر راه یافته است. بی‌گمارن آنچه از نام این مجموعه برمی‌آید عنوان کتاب و پس‌زمینه نقاشی آن خود منظری چندوجهی و تا حد زیادی با نوعی از استعاره و آشنایی‌زدایی همراه شده است.
«باد می‌آید/ شاخه شکسته ی ارغوان
از شعر بیرون می‌افتد/ مثل افتادن تار مویی از شانه
بعد از مرگ» (ص ۵)
آنچه در این متن شاعرانه محل تامل و داوری‌ست، نوع روایت و تمثیل از شعر تا مرگ را در پی دارد. شاعر در نهایت، در این شعر کوتاه، رابطه‌ «زندگی» با «مرگ»را به ایجاز و زبان ساده‌ای به زیبایی یادآور می‌شود که پسِ پشتِ آن، رویاهای نگفته‌ای جریان دارد.
«دوست داشتنت/ گنجشگی‌ست که می‌خواهد
به جوجه مُرده‌اش پرواز بیاموزد»
در این چند سطر شاعرانه، منظر آرزومندی، عشق و روایتِ نگرش‌های انسانی به‌گونه‌ای ساختمند جوهره شعر را به نمایش می‌گذارد. شاعر در بهره‌گیری از طبیعت، اشیا، آسمان و زمین به ثبت حادثه‌هایی از دریا و علف، حس روایی خاصی را به هم پیوند می‌زند:
«یک دیوانه می‌تواند/ دیوانه دشمنش باشد و
او را دریا به دریا/ به‌دنبال خود بکشد» (ص۱۰)
 
زبان و چشم‌انداز ساده روایت
سیر وقایع و دریافت‌های شاعرانه در این گذرگاه، تو گویی از همه زاویه‌های روشن و تاریک، به تجربه شاعر پیوسته نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود.
«در موج‌ها سرگردان/ بر موج‌ها شناور مانده بود
حافظه‌­اش تبخیر شده/ و کوسه‌ها محاصره­اش‌کرده‌­اند»
آیا جنازه­ آن خاطره به ساحل برمی­‌گردد؟ (ص ۱۵)
شاعر در این روایت شاعرانه، از جنازه‌ای که جنبه‌ «آن خاطره» با خود دارد را از شانه‌ها‌ی مواج دریا حکایت می‌کند که واژه «حافظه» را به تجمع «کوسه‌ها» همراه می‌کند. زبان و چشم‌انداز روایت، به‌سادگی پیش می‌رود و پایان‌بندی آن با نوعی پرسش پیوند خورده است. شاعر در شعر (۲۹) در ۲سطر به روایت عاشقانه این‌گونه دامن می‌زند:
«سخت و آسان دوستت دارم
مثل نخستین حروف الفبا» (ص ۳۶)
ایجاز در اوج شاعرانه خود، در یک فضای پر از تقابلِ ۲واژه «سخت» و «آسان» در برابر هم، معنای دوست داشته شدن را به صحنه می‌آورد؛ ساده و سیال. گفتنی‌ست که در مجموعه شعر «مرگ، همیشه زیر خاک نمی‌خوابد» حس روایی بودن شعرها و بیان در فاصله‌های زندگی، عشق و مرگ، پیام‌های خاصی را به حوزه واقعیت‌پذیری می‌‌کشاند. بی‌گمان «الهه شیرخدا» در نخستین یافته‌های شعری‌اش، همواره با نگاه خطی در ادامه فضاهای شعری‌اش، فرصت‌های شاعرانه را به سمت و سوی آموزه‌هایی پیش می‌راند، دنیای واقعیت‌ها را به درون شعر فرامی‌خواند و با نگاهی عمومی سطرهایش را در چشم‌انداز کوتاه‌نویسی، همراه با نوعی آغازبندی و در سطرهای پایانی با اشاره‌ای به همنشینی واژه‌ها در فضای سروده‌هایش، با نوعی حس‌آمیزی، ضرب‌آهنگ‌های ساده‌ای را به‌کارمی‌گیرد و از وقایع روزگارش به موضوع‌های آشنایی‌ می‌پردازد؛ از آن جمله در قلمرو تصویری دنیای جنگ می‌نویسد:
موشک‌­ها اوج گرفته بودند و
شاخه‌­ی زیتون/ در منقارِکبوتر، می­‌سوخت
مرگ/ حفره‌های زندگی را/ با سربازها پُر می­‌کرد
شب/ روزهای زیادی را گردن زد
تا زمان بر زمین افتاد
حالا سال‌ها گذشته
ثانیه‌ها پیر/دقیقه‌ها فلج هستند
چشمِ خاک/ به جوانه باز نمی‌شود
لب‌ها بر صورتِ عکس‌­ها می­‌نشیند
و آتشی­‌که نمی­‌سوزد/­ می‌­سوزاند (ص۶۰-۵۹)

اوضاع اجتماعی اکنون
شروع شعر از منظری به منظری دیگر، به بیان و نشان دادن، تصویرهایی از بازتاب جنگ می‌پردازد. شاعر در شعر۴۰اشاره‌های چندی به اوضاع اجتماعی اکنون دارد،از که خود محل تامل فراوانی‌ست:
کوچه‌ها در کما بودند/دودکش‌ها نفس نمی‌کشیدند
جیب‌هایم را از نشانه‌هایت/ لبریز کردم
خطوط مرزی را پشت سر گذاشتم
دلتنگی/ پرنده پَر کنده‌ای بود
که به حرکت بی‌مرز ابرها فکر می‌کرد
…حس غریبی دارد/وقتی سربازی/عاشق اسبی
با چشم‌های عقیق است، اما نمی‌تواند/
 در صفحه شطرنج/ به پشت سرش نگاه کند (ص۵۰-۴۹)
در این شعر بلند، شاعر به حافظه‌هایی از شرایط اجتماعی اشاره دارد. درواقع در اغلب شعرها، شروع‌ها به سمت نگرش داستانی شاعرانه نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. شاعر سعی دارد اینگونه با واقعیت‌ها و حادثه‌ها درگیر شود و آرام و رام، بسیاری از چشم‌اندازها را در هاله‌ای از روشن و تاریک به تجربه شاعرانه بکشاند؛ به‌عبارت دیگر نقطه‌های عزیمت شاعر برای صید لحظه‌ها‌ی آرمان‌خواهی به شکل غیرمستقیم، از دردها و رنج‌های مردم این روزگار سخن می‌گوید و از شعار و دنیای سیاست به‌گونه‌ای فرهنگی می‌گوید.
در مجموعه شعر «مرگ، همیشه زیر خاک نمی‌خوابد» داستان مرگ و زندگی به شیوه‌های سیال و لغزنده‌ای به گفت‌وگو می‌نشیند و نگرش استعاری به‌گونه‌ای ساده راه «تمثیل» را در پیش می‌گیرد.
و اما در مورد زمینه‌های زبان، فضاهای شکلی و معنایی این مجموعه، می‌توان به نکات چندی نیز اشاره کرد:
همنشینی واژه‌ها تا حدی به موسیقی جانبی سروده نیازمند است.
با اینکه چشم‌انداز شعرها، مجموعه‌ای از شکل‎ها، تصاویر و جنبه‌های محتوایی‌ست، اما در برخی از شعرها مخاطب انتظار واقعیت‌پذیری دارد.
تأثیرحسِ روایت بیش از هر منظر دیگری بر شانه‌های شعر به‌گونه چشمگیری حضور دارد، در نهایت نگرش و به‌کارگیری زبان عاطفی در آن کم پیداست. از سوی دیگر، تکرارِ بعضی واژه‌ها شاید چندان ضروری به‌نظر نمی‌رسد.
نگرش اجتماعی، انتقادی و وارد شدن شاعر به بعضی وقایع این دوران تا حدی کم‌رنگ است.
بهتر است شاعر در تجربه‌های دیگرش تاحدودی از سادگی زبان فاصله بگیرد و در پیچِ اولِ شعر، سعی نکند به‌سادگی خواننده را به مقصد برساند.
و نهایت اینکه با توجه به اشارات بالا درخصوص تجربه‌های جدیدتر، برای «الهه شیرخدا» باید آرزوی تجربه‌های تازه‌تری را طلب کرد. و در مجموع باید گفت شعرها، عنوان کتاب و نقاشی روی جلد کتاب شاعر، حرکت بسیار خوب و بهنگامی است.
* مرگ، همیشه زیر خاک نمی‌خوابد مجموعه شعر (مجموعه شعر) الهه شیرخدا، انتشارات مروارید، زمستان