۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

  • شناسه : 8930
  • ۱۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۹:۳۴
  • ارسال توسط :
علی ابوالحسنی مجری و بازیگر تلویزیون درگذشت
علی ابوالحسنی مجری و بازیگر تلویزیون درگذشت

علی ابوالحسنی مجری و بازیگر تلویزیون درگذشت

ابوالحسنی از دوستان مرحوم عارف لرستانی بود.

علی ابوالحسنی بازیگر سریال‌های طنز تلویزیون در دهه هفتاد، بر اثر عارضه قلبی در تهران درگذشت.

مهدی نهضت از بستگان علی ابوالحسنی ضمن تأیید این خبر اعلام کرد: این بازیگر دیروز شنبه ۱۰ اسفندماه دار فانی را وداع گفته است.

وی درباره دلیل درگذشت این بازیگر عنوان کرد: ابوالحسنی حدود ۶ عصر به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان قلب امیراباد درگذشت.

ابوالحسنی از دوستان مرحوم عارف لرستانی بود.

ازدواج علی ابوالحسنی

علی ابوالحسنی سال‌ها پیش ازدواج کرده بود و ثمره این زندگی یک پسر نوجوان به نام طاها است.

علی ابوالحسنی و عارف لرستانی

وی درباره عارف لرستانی به آوای کرمانشاه گفت: من و عارف از سال ۱۳۶۹ تا ۷۳ در انجمن نمایش کرمانشاه کار تئاتر می‌کردیم. علی‌رغم آنکه دو دبیرستان مختلف داشتیم، آنجا با هم دوست شدیم و کار هنری‌مان مشترک بود. بعد تصمیم گرفتیم برویم خدمت سربازی و بعد برگردیم و دانشگاه را ادامه دهیم. سال ۱۳۷۴ بود که دوتایی باهم، کنکور شرکت کردیم و دانشگاه هنر و معماری برای بازیگری و تئاتر قبول شدیم.

از آنجا دوستی ما، خیلی جدی تر شد. هم همکلاس بودیم و هم هم خانه. ما یک ورودی بودیم که کامبیز دیرباز، حمید گودرزی، حساب نواب صفوی، علی ثانی فر و خیلی از دوستان دیگر با ما بودند. دوره‌ی موفقی بود و اگر حمل بر خودستایی نباشد، آن دوره بچه‌های خوبی را بیرون داد. یادش به خیر ما آن زمان برای اینکه پول در بیاوریم هر کاری می‌کردیم. کارهای هنری می‌ساختیم و یادش به خیر… یک زیرزمینی در خیابان خاوران بود که هم گالری‌مان بود و هم کارگاهمان. ما با هم این سختی‌ها را کشیدیم. تا اینکه قسمت شد که همان سال اول دانشگاه من بنا به روابطی که داشتم، به برنامه برگ سبزِ آقای علی شوقیان بروم. آن برنامه خوابید و من هنوز ۹۰ هزار تومان از ۷۶ طلب دارم. عارف هم همکلاس من بود مدام می‌پرسید که کار چطور بود و من می‌گفتم مثل همان کرمانشاه که کار می‌کردیم و چیز خاصی نبود. همین برنامه باعث شد که مهران مدیری سراغ من بیاید. خودش زنگ زد و این خودش زنگ زدن هم ماجرایی داشت. ما یک تلفنی داشتیم. تلفن که زنگ می‌زد، هر چهار نفر می‌دویدیم که آن را برداریم. فکر می‌کردیم دوستان یا خانواده‌مان هستند.
آن روز عارف گوشی را برداشت و دقیقاً به همین شکل گفت: «وی علی، مهران مدیریه!» گفتم: «کره برو بابا. بچه‌ها سر کارمان گذاشتن.» عارف قطع کرد. مهران مدیری دوباره زنگ زد و من برداشتم. آقای مدیری گفت: بیا خیابان شریعتی، بالاتر از پل سید خندان، نرسیده به پل سید خندان، دست چپ و … دقیقاً آدرسش یادم هست…
پس کسی که عارف لرستانی گفت که او را به مهران مدیری معرفی کرده شما بودید؟
اگر حمل بر خودستایی نباشد، بله. آن روز که آقای مدیری زنگ زد، من هرچه مدرک و جایزه داشتم جمع کردم و رفتیم آنجا. سال ۷۶ و قبل از سال ۷۷ بود. دیدم که سروش صحت هست، رامین ناصر نصیر هست، نیما فلاح هست، رضا نیکخواه هست، جواد عابدی هست و خیلی‌های دیگر. ما هم رفتیم و کنار آن‌ها نشستیم. تست دادم و نهایتاً آن شد که با مهران برنامه نوروز ۷۷ را کار کردم.
آن‌هایی که خانه‌های دانشجویی و زندگی دانشجویی را تجربه کرده‌اند می‌دانند، هم خانه مثل برادر است. یکی مریض شود، آن یکی برایش تب می‌کند. یکی اگر کاری می‌کند، دوست دارد دیگری هم در کنارش باشد. نمی‌خواهم حمل بر خودستایی باشد یا بگویم که من عارف را معرفی کردم؛ اما جمیع برخی مسائل، مثل همکلاسی، هم خانه بودن، همشهری بودن و مهم‌تر از همه، کار خوب خود عارف، باعث شد که من معرف باشم. او هم من را سربلند کرد. ماجرا این بود: من وقتی از سرکار برمی‌گشتم برای عارف تعریف می‌کردم که این طور بود و آن‌طور بود. آقای مدیری هم تازه ساعت خوش را کارکرده بود و برای خود تبدیل به یک برند شده بود. تا اینکه یک روز قرار گذاشتیم و گفتم یک روز بیا باهم برویم. سنگ مفت و گنجشک مفت. رفتیم و آقای مدیری گفت: «ایشان؟» گفتم: «هم همکلاسمه، هم همخانمه، هم دانشجو تئاتره، هم دوست و برادرمه و هم خیلی کارشه قبول دارم.» گفت: «پس این آیتم رو بازی کنه» و عارف، آیتم را بازی کرد و شروع شد. در کار ما وقتی معرف کسی می‌شوی، یا با آبروی خودت بازی می‌کنی و یا موفق می‌شود. عارف خدا بیامرز من را سربلند کرد. من واقعاً کاری برای عارف نکردم. یک سری مسائل باعث شد که من پل این وسط باشم. تا سال ۸۱ من و مهران و عارف با هم کار می‌کردیم.

بعد از آن مسائلی پیش آمد که من و مهران مدیری از هم جدا شدیم و تا الان هم دیگر با هم کار نکردیم. هیچ وقت هم دوست ندارم دیگر با او کار کنم، بعد از آن از سال ۸۱ به بعد هرچه قرارداد می‌نوشتم، کارم کنسل می‌شد. قرارداد می‌نوشتم، پیش پرداخت می‌گرفتم، تست گریم انجام می‌شد، بعد هم آفیش و دیگر به من زنگ نمی‌زدند. یک برنامه، دو برنامه، یک سریال و دو سریال و تا اینکه فهمیدم سر دراز دارد.

این اواخر نمی‌دانم چه تفکراتی دچار دنیای عارف شد که مدام دم از مرگ و دنیای دیگر می‌زد. حتی ۱۵ روز قبل از مرگش، جایی با دوستان جمع شده بودند و گفته بودند زنگ بزنیم علی هم بیاید؛ اما او گفته بود: «علی روحیه‌اش خرابه و منم روحیه‌ام خوب نیست، ایجوری منه نبینه بهتره»

آثار علی ابوالحسنی

علی ابوالحسنی در آثاری همچون جنگ ۷۷، تلاقی، ملک پدری، آقای زرنگ، نامزد آمریکایی من، رستوران خانوادگی، مانی و ندا، دنیای وارونه، ابراهیم خلیل الله، از این‌جا تا اون‌جا، ارمغان تاریکی، رستوران خانوادگی، روزگار جوانی، بابا من زن بگیر نیستم، شاه خاموش، تهران ۱۵۰۰، معمای شاه و سیگنال موجود است به عنوان بازیگر، چهره‌پرداز و جانشین تهیه‌کننده حضور داشته است.