۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » جامعه » فرهنگ عمومی » فرهنگ و هنر » کتاب و ادبیات
  • شناسه : 25958
  • ۰۳ مهر ۱۴۰۰ - ۸:۰۴
  • ارسال توسط :
ضرورت جاری شدن فرهنگ بر شکل و شمایل شهرها
ضرورت جاری شدن فرهنگ بر شکل و شمایل شهرها

ضرورت جاری شدن فرهنگ بر شکل و شمایل شهرها

شهرهای ما چندان مناسب کودکان و نوجوانان نیستند.

جعفر توزنده‌جانی / نویسنده ادبیات کودک و نوجوان
نامگذاری چهار خیابان به نام بزرگان ادبیات کودک و نوجوان ایران از اتفاقات خوب این روزهاست؛ هوشنگ مرادی کرمانی، جبار باغچه‌بان، مهدی آذریزدی و صمد بهرنگی که هر یک از اینها در زمره چهره‌های شاخص فرهنگ‌مان هستند.

این مسأله حتی در سال‌های اخیر که ادبیات گروه سنی کودک و نوجوان متفاوت از گذشته شده نیز همچنان اهمیت زیادی دارد. چند سالی است که توجه نویسندگان این حوزه بیش از قبل به جنبه تخصصی ادبیات جلب شده، آنچنان که هم دقت بیشتری در انتخاب واژه‌ها به خرج می‌دهند و هم اینکه مضمون و حتی ساختار ادبی کار برای آنان جایگاهی مهم‌تر یافته است.

وقتی ادبیات به چنین مرحله‌ای می‌رسد عجیب نیست که حتی برخی بگویند سبک نویسنده‌ای همچون آذریزدی یا بهرنگی قدیمی شده یا اینکه سلیقه و نیاز مخاطب امروزی دیگر با نوشته‌های آنان جور درنمی‌آید. با این‌حال نمی‌توان منکر شد که اینها همواره در تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ماندگار و از سوی دیگر آغازکنندگان این راه هستند. نامگذاری اینچنینی خیابان‌ها برای مخاطب کنجکاوی برانگیز است، البته این تنها از بابت مخاطبان کودک و نوجوان نیست بلکه حتی درباره بزرگسالان هم اثرگذار است، هرچند که خیلی زودتر از اینها باید چنین کاری می‌کردند، به‌هرحال یک‌به‌یک اینها نقش مهمی در ادبیات داستانی‌مان دارند. در این‌ بین نکته‌ای را نباید فراموش کرد، اینکه اینها کارهای پسندیده‌ای هستند اما کافی نیستند.

شاید بسیاری از اوقات از کنار خیابان‌هایی با اسامی چهره‌های مشهور حوزه‌های مختلف رد شده باشیم بی‌اینکه حتی بدانیم صاحب آن نام که بوده و چه کرده! برای مثال شاید خیلی‌ها حتی ندانند که جبار باغچه‌بان کیست و چه خدمتی به این سرزمین کرده است. از همین‌رو بد نیست مسئولان شهری در همکاری با ‌دست‌اندرکاران فرهنگی اقدامات تکمیلی نیز در همین راستا انجام بدهند. می‌توان در بوستان‌ها و پارک‌هایی که بیشتر خاص کودکان و نوجوانان هستند تصاویر یا حتی مجسمه‌هایی از بزرگان ادبیات نصب کرد. در کنار اینها می‌توان توضیح مختصری به بیان ساده درباره اینکه فلانی چه‌کاره بود و چه کتاب‌های نوشته هم نصب کرد. اینچنین است که مخاطبان، در هر سنی که باشند با مطالعه این اطلاعات مختصر و تماشای تصویر یا مجسمه مذکور کنجکاو می‌شوند و چه‌بسا که علاقه‌مند شناخت بیشتر آنان بشوند.

اگر قرار بر معرفی شاعر یا نویسنده‌ای باشد تنها نامگذاری یک خیابان کفایت نمی‌کند. حتی می‌توان فراتر از این بخش جذابی از شعر یا داستان آنان را هم در مسیر دید رهگذران قرار داد. از سوی دیگر این کار نتیجه مثبت دیگری هم در پی دارد، اینکه خود اهالی ادبیات هم قدری دلگرم‌تر می‌شوند و حداقل می‌فهمند که قدر آنان را می‌دانند. شاید باورتان نشود اما هنوز هم بسیاری از مردم برای نویسندگی و شاعری هویتی نظیر سایر مشاغل قائل نیستند. از دوستی که بابت ثبت‌نام فرزند خود به مدرسه رفته بود شنیده‌ام که وی در فرم ثبت‌نام می‌نویسد، نویسنده. مسئول ثبت‌نام تأکید می‌کند شغل‌تان چیست؟ تأکید می‌کند نویسنده‌ام. مسئول با اشاره به اینکه می‌دانم و حتی کتاب‌های شما را خوانده‌ام باز تأکید می‌کند که شغل‌تان چیست! این مکالمه کوتاه که به‌نوعی بسیاری از اهالی ادبیات آن را تجربه کرده باشند گویای نگاه تلخی است که با چنین اقداماتی شاید بتوان به‌ مرور زمان گام‌هایی در راستای رفع آن انجام داد. اما در این‌ بین به مسأله دیگری هم باید توجه کرد اینکه نه‌فقط تهران، بلکه دیگر کلانشهرهایمان هم باید شکل و شمایلی فرهنگی پیدا کنند. البته این نکته‌ای است که شامل همه شهرها می‌شود.

متأسفانه شهرهای ما چندان مناسب کودکان و نوجوانان نیستند، ای‌کاش در کنار چنین اقدامات پسندیده‌ای برای شکل و شمایل شهرها هم‌ فکری شود. اینکه نه‌ فقط برای شهروندان کم سن‌و‌سال، بلکه حتی برای بزرگسالان و سالمندان هم ظاهر مناسبی پیدا کنند.