هر روز در این خانه غم چلچله ای هست
چون چلچله ای رفت پی اش قافله ای هست
افسوس نه بر خون چو خورشید تو سردار
از بودن و بی غیرتی ما گله ای هست!
در بی صفتان دغل تشنه ی مردار
تا خرده وحوشان جهان هلهله ای هست
آرام نگیرد دل پر شور سواحل
تا از پس یک موج سر سلسله ای هست
مظلوم زمانی و صلابت ز تو دارد
این ملت توفان زده راحوصله ای هست
ترسم به خیانت ز خیالی بفروشد
آن را که ز بیگانه امید صله ای هست!
راهی که تو رفتی شده پر فوج پرنده
فخری که ثباتش شرف کامله ای هست
بابک سبحانی نژاد
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.