اقدام اداره کل ارشاد كاملا قانوني بوده و آن را نميتوان در قالب اختلافات جناحي یا شخصی تعريف كرد.
دکتر سید عبدالعظیم موسوی – مدیر مسوول روزنامه ولایت
يادداشت معقول آقاي عليرضايي *را خواندم. ضمن تاييد كامل نيمه پاياني آن، به نظر ميرسد اگر اين يادداشت دو ماه زودتر نوشته ميشد؛ ميتوانست مانع به وجود آمدن نيمه اول آن باشد.
اگر چه آنكه امروز با ذوقزدگي، انتقاد از اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي قزوين را دفاع از خود ميداند؛ آن روز مسلما عليرضايي را هم از ناسزا بيبهره نميگذاشت. كما اينكه حتي بازدید معاون سياسي ـ امنيتي استانداري از روزنامه ولايت را برنتابيد. زيرا رییس سابق خانه تنها سلاحي كه در دست دارد؛ هو كردن است و بدون استدلال، نتيجه خودخواسته را با فركانس بالا اعلام كردن؛ كه ويژگي سوپرانقلابيون بيمنطق ميباشد.
اين فرد باروحيه «يا همه چيز يا هيچ چيز!» که نخواست يا نتوانست در مراسم روز خبرنگاربا ارشاد همكاري كند؛ آن را چنان به باد استهزاء گرفت كه صدايش تا اينترنشنال هم رفت.

اما در جشنوارهاي كه صفر تا صدش دست خودش بود و در آن به رئيس اتاق بازرگاني كه كارفرمايش بود و هست؛ جايزه بهترين سرمقاله را داد!! هيچ اتفاقي نيفتاد. زيرا ديگران عاقل و صبور بودند و سخني نگفتند كه موجب اعوجاج و اغتشاش شود. اما در قبال درخواست صورت هزينههاي آن جشنواره، نه گزارشی داده شد و نه حسابرسي و بازرسي شد.
آن روز اگر جناب عليرضايي مطلبي مينوشتند؛ از دو حال خارج نبود. با عنايت به معقول بودن ايشان، قطعا موضعگيري عادلانه شان یا منجر به توهين و ناسزا از سوي كسي ميشد كه بنا به دلایلی نميخواهد در اقدامي با ديگری شریک باشد؛ و نتيجه مالي كارش را گزارش كند. و یا حتما موضعگيري عادلانه آقاي عليرضايي باعث تعديل ايشان ميشد؛ كه ماجرا را به استهزاء و مضحكه مديران ارشاد نكشاند.
در برههاي از زمان، ايشان نيازمند حمایت تعدادی از خبرنگاران و روزنامهنگاران بود. با استفاده از اطلاعاتي كه سالهاست به طور شفاف روي سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قابل استفاده همگان است؛ قصد ايجاد اختلاف بين روزنامه و هفتهنامههای محلی را نمود كه خوشبختانه به خاطر عقلانيت هفتهنامهها اين توطئه شكست خورد.
تنها مدير مسئول «حديث ما» نامهاي البته محترمانه نوشت و پاسخي هم محترمانه از طرف ارشاد دريافت كرد و مساله تمام شد. اما رئيس سابق خانه مطبوعات كه به سلاح اختلاف براي حضور در ميدان نياز داشت؛ با مسخره كردن مديران ارشاد، به جاي پاسخ منطقي و قانوني، سعي در ملوث نمودن موضوع نمود.
اگر آن روز شما اين موارد معقول را متذكر ميشديد؛ شاید ميتوانست روند ماجرا را تغيير بدهد. نه اينكه ايشان هدايت بشود؛ بلكه مطلب امروزتان به سوي واقعيت هدايت ميشد.
در مورد توزيع آگهيها اين بندهي كمترين يادداشت محترمانهاي نوشتم و ذكر كردم كه اگر منظور عدالت است؛ بايد منتقد توزیع بخش هنگفتي از آگهيها بود كه به خارج از استان در واقع به هرز ميرود. نه آن مقداري كه به گواه دستورالعمل وزارت ارشاد بايد حداقل تا ۶۰ درصد به نشریات محلی داده میشد و از ۴۰ درصد هم تجاوز نکرد.
رئيس سابق خانه مطبوعات به جاي اينكه متذكر اين بيعدالتي شود؛ به موضوعي كه استعداد ايجاد اختلاف داخلي و تبديل شدن ایشان به رابينهود را داشت؛ پرداخت.
در آن يادداشت نوشتم از مديران ارشاد بخواهيم در جلسه مشترك ـ در چارچوب آئيننامه و دستورالعمل وزارت فرهنگ و ارشاد ـ تا ميتوانيم مورد را به عدالت نزديكتر كنيم. اين را در جلسات هم گفتم اما ايشان مثل هميشه زد زير ميز كه همهي كار بايد به ايشان سپرده شود و ايشان هر گونه تشخيص داد عمل كند!
كاريكاتور رابينهود، در مطالبش فقط به مبلغ آگهي و نه مكانيزم آن اشاره ميكرد. تا هوادار براي خودش دست و پا كند. پيروان ايشان همانهايي هستند كه گوشت يخي را به نام خبرنگاران گرفتند و در بازار آزاد فروختند وپولش را خوردند. و يازده كارت هديه را از كارخانهاي به جاي رپرتاژ آگهي گرفتند كه بدهند به خبرنگاران و ندادند! ایشان البته فرار به جلو کردند و مدعی ارشاد شدند.
***
اقدام اداره کل ارشاد كاملا قانوني بوده و آن را نميتوان در قالب اختلافات جناحي یا شخصی تعريف كرد. دستور اداره كل مطبوعات داخلي مشروط نميباشد و ورود غيرقانوني ايشان به جلسه ارشاد و هیاهو و جنجال هم مشكلي را حل نكرد.
با ارعاب و انقلابيگريهاي هنجارشكن و فاقد عقلانيت، نميتوان براي هميشه حاكميت ايجاد كرد.
يادداشت جناب عليرضايي اگر چه تقریبا محترمانه و كارساز بود؛ اما به دليل ورود ديرهنگام آن، نبايد بگذاريم به خلاف آنچه كه مورد نظر جناب عليرضايي است؛ مورد سو استفاده قرار بگیرد.
*این یادداشت در این پایگاه خبری منتشر شده است .
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.