شاید به دلایل مختلف سازمانها به خوبی نتوانسته باشند به نقش سربازان در جنگ و شهدای آنها بپردازند.
** امیر گلفام – جانشین معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسوولین دولت موقت تصمیماتی در حوزه ارتش گرفتند که شاید در ابتدا برای برخی از جوانان جامعه به نظر یک عمل انقلابی بود ولی ماحصل آن تضعیف ارتش و به معنای گستردهتر، تضعیف قوای نظامی کشور بود.
یکی از آن دستورات عجولانه و یا اگر خوشبینانه نگاه کنیم، سادهلوحانه و اگر حساب شده تصور کنیم، مرموزانه، کاهش خدمت سربازی از دو سال به یک سال بود که پیامد آن باعث ترخیص نیمی از سربازان پادگانها و یگانها شد. شاید تاثیر منفی این تصمیم غیر منطقی در تهران به خوبی مشاهده نمیشد ولی یگانهای ارتش علیالخصوص یگانهای نیروی زمینی که مسوولیت دفاع از مرزهای زمینی را داشتند با کاهش بیش از ۵۰ درصدی سربازان به واسطه ترخیص زودهنگام، توان عملیاتی خود را در معرض خطر میدیدند.
با شروع غائله شمال غرب علی الخصوص در کردستان تعدادی از لشکرهای نیروی زمینی برای مقابله با عناصر خودفروخته ضد انقلاب که از طرف حکومتهای غربی و در راس آنها آمریکا تغذیه میشدند به این مناطق اعزام شدند و در وضعیتی که تمام همّ و غمّ آنها این بود که کمترین آسیب به مردم مناطق محروم وارد شود، درگیریهای شدیدی را به منظور خشکاندن بازوان استکبار انجام دادند، در این میان شهادت صدها نفر از کارکنان پایور و وظیفه که مخلصانه وارد میدان دفاع از انقلاب اسلامی شده بودند کمتر مطرح شد.
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ عملا تمام یگانهای مستقر در استانهای خوزستان، ایلام و کرمانشاه در ابتدای تهاجم گسترده ماشین جنگی ارتش بعث که تلاش میکرد با استفاده از ۱۰ لشکر زرهی و پیاده مکانیزه به سرعت وارد عمق مناطق مذکور شود، یگانهای نیروی زمینی تمام برنامهریزی خود را به گونهای انجام میدادند که حداکثر استفاده را از کارکنان خود به عمل آوردند و در این میان نقش کارکنان وظیفه هر روز که از جنگ میگذشت اهمیت بیشتری پیدا میکرد.
نقش سربازان در یگانهای زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران
اولین گردانهای پیاده و مکانیزه لشکرها و پس از آن یگانهای توپخانه و زرهی بیشترین کارکنان آنها از کارکنان وظیفه تشکیل شده بودند و این سربازان با تحصیلات پایینتر از دیپلم، دیپلم و تحصیلات دانشگاهی مسوولیتهای مختلف در یگانهای مذکور را عهدهدار بودند. نیروی زمینی با آموزشهای مختلف و متناسبی که در مراکز آموزشی به صورت فشرده و سخت به آنها داده بود و به این جوانان که نیروهایی بسیار پر انرژی، با انگیزه و توانمند بودند در حوزههای ماموریتی مسوولیتهای مختلفی محول کرده بود، تا در جایی که گردانهای سنگین نیروی زمینی گاهی تعداد سربازان آنها نزدیک به ۸۰۰ نفر میرسید.
سربازان در این گردانها بیشتر به عنوان جنگجویان خط مقدم با مسوولیتهای تیراندازی ژ۳ (سلاح انفرادی)، کمک تیربارچی، و در بعضی مواقع تیربارچی، بیسیمچی، کمک تخریبچی، خدمه خمپارههای مختلف ۶۰، ۸۱، ۱۲۰ میلیمتری، خدمه تفنگ ۱۰۶ (سلاح ضد تانک و ضد سنگرهای بتنی)، راننده خودروهای سبک رزمی، خدمههای توپهای ۲۳ میلیمتری، حاملان مهمات خط مقدم، سوخترسانی، آذوقهرسانی و دهها وظیفه از این دست را عهدهدار بودند و کارکنان وظیفهای که دارای تحصیلات دانشگاهی بودند به عنوان افسران وظیفه نامیده میشدند و مسوولیتهای دیدهبانی توپخانه، خدمه سلاحهای دارای محاسبات، مانند قبضههای توپخانه و خمپاره اندازها و دهها نوع از این مسوولیت را در طول جنگ عهدهدار بودند که این جوانان نعمت بزرگی برای یگانهای زمینی محسوب می شدند و هنگام خاتمه خدمت در جنگ و در زمان جدا شدن از یگانها هر چند تبدیل به نیروهای بسیار زبده و توانمند شده بودند ولی چارهای جز جدایی آنها وجود نداشت و فرماندهان نیز اجازه نگهداری بیش از مدت خدمت آنها را نداشتند. سوابق زیادی وجود دارد که این جوانان زبده با عنوان بسیجی مجددا به جبهههای جنگ اعزام شدهاند.
حضور داوطلبانه در جنگ
هرچند شاید به نظر برخی اینگونه به نظر برسد که سربازان به صورت الزامی به خطوط دفاعی کشور اعزام میشدند ولی در حقیقت، باید نگاه دیگری به بزرگترین نیروی حاضر در دفاع مقدس داشت، این جوانان و خانوادههای آنان به خوبی میدانستند وقتی در دوران دفاع مقدس به خدمت اعزام میشوند اکثریت آنها به یگانهای عملیاتی در جنگ اختصاص داده خواهند شد و احتمال شهادت، مجروحیت دور از انتظار نبود بنابراین وقتی خانوادهها با آگاهی جوانان خود را به سربازی اعزام میکردند و این جوانان با اختیار آموزشهای مختلف را میدیدند نهایتا در مسوولیتهای مختلف در گروهانهای رزمی حاضر میشدند و در عملیاتهای مختلف شهادت همرزمان خود را میدیدند. اگر این حرکت غیر داوطلبانه و غیرآگاهانه بود پس چه چیزی باعث ادامه حضور آنها در مناطق عملیاتی شد؟ در طول دفاع مقدس این سربازان ارزشمند عیر از خدمت ۲۴ ماهه دوره احتیاط اول، به مدت شش ماه را در همین مناطق سپری کردند و نقش موثر و مفید خود را در عرصههای مختلف دفاع مقدس به ظهور رساندند.
من به عنوان افسر در همین گردانها شاهد حضور بهترین نیروهای جوان سرباز بودم که عاشقانه به مسوولیتهای واگذراشده پایبند بودند و شهادت آنها را از نزدیک لمس کرده و قاطعانه اذعان میکنم که این حضور باشکوه جوانان در لباس سربازی هیچگاه به شکل الزامی و یا اجباری نبود بلکه آموزههای نظامی و نظم و مقررات در ارتش، تکالیف مشخص و محکم نظامی برای آنها تثبیت و از طریق سلسله مراتب هدایت و راهبری میشدند.
شهید ستوانیکم «انشایی» که دیدهبان توپخانه بود و در ارتفاعات شباکوه در منطقه میانی غرب کشور خدمت میکرد وقتی تهاجم گسترده یگانهای رزمی دشمن به سمت داخل کشور را رصد و دیدهبانی کرد لحظه به لحظه مختصات آنها را به توپخانه منتقل کرد و باعث هدایت آتشهای سنگین توپخانه برای انهدام ماشین جنگی دشمن و یا کاهش سرعت پیش روی آنها شد، هنگامی که یگان رزمی دشمن بعثی به دیدگاه وی میرسند ایشان تا آخرین لحظه دیدگاه را ترک نکرد و در نهایت مختصات موقعیت خود را به توپخانه داد و تمام آتشهای ممکن را به این منطقه گسیل کرد و قبل از شهادتش توسط ارتش بعث عراق، با بیسیم به فرمانده آتشبار توپخانه آخرین پیام را اینگونه میدهد: «به امام بگویید شباکوه لریزد ولی انشایی نلرزید!» این ایستادگی موثر در راستای اهداف نظامی و شهادت را با آغوش باز پذیرا شدن را آیا واژهای غیر از داوطلبانه و عاشقانه میتواند توصیف کند؟
منقضی خدمت سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷
حسب ضرورت تامین نیروی انسانی وظیفه در دوران دفاع مقدس، مسوولین ارتش را بر آن داشت تا کسانی که خدمت خود را به مدت دو سال در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ سپری کرده و کارت پایان خدمت را گرفته بودند به عنوان خدمت احتیاط جهت مجاهدت به یگانهای نیروی زمینی فراخوانده شوند، این افراد به سرعت پس از پذیرش وارد یگانهای بیشتر آسیبدیده با اولویت اول شدند و نیاز موقت یگانهای دیگری که دچار کاهش نیروی وظیفه شده بودند را تا حدودی مرتفع کردند. وقتی که چند سال قبل در همایشی یکی از آن کهنه سربازان را برای تجلیل و خاطرهگویی دعوت کرده بودیم حرفهای بسیار خوب، جالب و شاید باور نکردنی میگفت که انسان به عظمت این حضور موثر پی میبرد.
در اینجا چند جمله کوتاه ایشان را به حسب امانت نقل قول میکنم: «من پس از اعلام ارتش برای خدمت احتیاط جهت تامین نیروی وظیفه به نیروی یک گردان توپخانه در سوسنگرد به فرماندهی سرگرد رشیدی رفتم و در مدت شش ماه خدمت احتیاط با خودروی کامیون مهمات توپخانه آتشبارها را منتقل میکردم. وقتی پس از خاتمه خدمت به من ابلاغ شد باید تسویه حساب کنم بروم، فرمانده گردان با نگرانی سوال کرد میخواهی بروی؟ من عرض کردم میگویند خدمتت تمام شده ولی اگر دستور بدهید من مجددا برمیگردم و به کارم ادامه میدهم. حسب ضرورت و نداشتن راننده برای خودروهای مهماتبر و ضرورت تدارکات مهمات خطوط درگیری با خواست فرمانده مجددا برگشتم و تا مدتی فراتر از زمان احتیاط به رانندگی کامیون مهمات در یکی از شلوغترین مناطق عملیاتی ادامه خدمت دادم.»
شهدای سرباز
شاید به دلایل مختلف سازمانها به خوبی نتوانسته باشند به نقش سربازان در جنگ و شهدای آنها بپردازند. در طول دفاع مقدس فقط در ارتش جمهوری اسلامی ایران با تمرکز بر نیروی زمینی قریب به ۳۹ هزار نفر از حدود نزدیک به دو و نیم میلیون نفر حاضر شده در جنگ تحمیلی، در لباس مقدس سرباز وظیفه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند که به دلایل مختلف کمتر به این جامعه موثر در جنگ و شهدای آن پرداخته شده است. اگر میشد به زندگینامه و نحوه شهادت تمام این جوانان برومند دست پیدا میکردیم، میتوانستیم نقش آنها را در طول دفاع مقدس بهتر به نسل جدید منتقل کنیم هرچند که این فرصت همچنان باقی است.
سخن آخر
اگر امروز برای همه ما فرصتی فراهم شود که از همکاران، همسایگان و فامیل خود جویای نام و نشان سربازان وظیفه در دفاع مقدس باشیم به غیر از شهدایی که قهرمانان قطعی این قشر هستند، گروه کثیری باقیمانده از آن دو و نیم میلیون نفر حاضر در جنگ که امروز باید دارای سنی مابین ۵۰ الی ۷۰ سال باشند را به وفور مییابیم که تاکنون به آنها توجه نداشتهایم و حیف است که در ایام مختلف علیالخصوص ایام ویژه هفته دفاع مقدس از آنها یاد نکنیم و نامی نبریم. اگر گذشته با افتخار خود را به درستی در تاریخ ثبت و به نسلهای آینده منتقل کنیم قطعا در ایامی که نیاز به جوانان پرشور و مومن مدافع انقلاب اسلامی حس میشود، سیل عظیم عاشقان پا در رکاب انقلاب اسلامی برای مجاهدت و جانفشانی بسیار گستردهتر با انقلاب همراه خواهد شد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.