هنوز برگی از برگهای مهم کتاب اعتراضات اخیر، ناخوانده باقی مانده است.
دکتر منوچهر صابر/ کارشناس رسانه
اگر چه تحلیل های مختلفی از زوایای گوناگون در خصوص وقایع و حوادث اخیر ارائه شده است، اما به نظر می رسد از دیدگاه رسانه های دیجیتال، هنوز برگی از برگهای مهم این کتاب، ناخوانده باقی مانده است؛ برگی از شرایط ناخواسته ۲ الی ۳ سال گذشته که هنوز ورق نخورده است. اعتراضات اخیر با اغتشاشات سال ۱۳۹۸ تفاوتهایی دارد؛ اگر علت آن ناآرامیها در افزایش قیمت بنزین بود و ریشه اقتصادی داشت و طیفی از طبقه ضعیف شهری را در برمی گرفت، در وقایع چند روز گذشته، طیف وسیعی از معترضان، جوانان و نوجوانان دهه هفتادی و هشتادی بودند.
سوال مهمی که باید مورد مداقه قرار بگیرد این است که نوجوانان و جوانانی که تا قبل از این دغدغه درس و کنکور و شغل و …، داشته اند با چه انگیزهای به همه مسائل مهم زندگی خود پشت میکنند و در کف خیایان به دنبال تخیلهای خود میگردند. برای پاسخ به این سوال، باید چند قدم به عقب برگشت و شرایط موجود را به حال خود وانهاد. رویه ظاهری ماجرا، معترضان جوانی را نمایانگر میسازد که با تأثیرپذیری از شبکه های مجازی معاند به کف خیابان ریختهاند. کمرنگ شدن ارزشها، چالشهای هویتی، کمرنگ شدن فرهنگ دینی، فقر سواد رسانهای، و…، گوشه ای از بحثهای کلانی است که در مورد علل این وقایع نام برده شده است؛ اما ناگفته پیدا است که اگر فقط به این رویه ظاهری بسنده کنیم به بیراهه رفتهایم، بنابراین شاید بهتر یاشد کمی عمیقتر بنگریم.
تاثیرات روانی و روحی کرونا در اتفاقات و حوادث اخیر
وجود بیماری کرونا در سال ۱۳۹۸ برحضور جوانان و نوجوانان به ویژه دانش آموزان و دانشجویان در وقایع اخیر بی تأثیر نبوده است. حتما یادمان نرفته است که با آغاز همه گیری کرونا، دولت ناگزیر حضور در مراکز و نهادهای دولتی و خصوصی را به حداقل رساند و نیز مدارس و دانشگاهها کاملا تعطیل و به تدریج مجازی شدند، بنابراین خانوادههایی که فرزند دانش آموز و دانشجو داشتند به یک دلیل مبرهن که آن هم تحصیل بود، مجبور شدند که تلفن همراه و یا اینترنت را در اختیار فرزندان خود قرار دهند. ناگفته نماند که تا قبل از این، در برخی از خانوادهها، فرزندان اجازه استفاده از تلفن همراه را نداشتند یا اگر هم داشتند اینترنت به صورت خیلی کنترل شدهای در اختیار آنان قرار میگرفت. با ورود کودکان و نوجوانان به این فضای ناآشنای مجازی جهت شرکت در کلاس درس، واقعه ای متداول و قانونی شد که تا قبل از این مردود شمرده میشد. از یک سو دانش آموزان فارغ از فضای حضوری شناخته شده که بارها آن را تجربه کرده بودند به فضایی پا گذاشتند که تا قبل از این کمتر به سمت آن حرکت کرده بودند، و از سوی دیگر به جهت فراغت ایجاد شده از رفت وآمدهای معمول، دانشآموزان بیش از گذشته در شبکههای مجازی فعال شدند و در خصوص موضوعات مختلف ممنوعه تأثیر گرفتند و تولید محتوا کردند.
نکته قابل تأمل این است که تعدادی از این دانش آموزان و دانشجویان در شبکههای مجازی وارد کسب و کار شدند و به دلیل شناخته شدن صفحه آنان، تبلیغات زیادی را در صفحه خود به نمایش گذاشتند؛ لذا از لحاظ مالی به استقلال رسیدند تا جایی که مشکلات اقتصادی افراد خانواده خود را نیز برطرف، و از این زاویه در تصمیمگیرهای شخصی بیشتر اتوریته پیدا کردند و بیش از پیش به سمت خودمختاری رفتند. حال این نوجوانان مستقل، با ساعات زیادی فراغت در مقابل دریایی پرتلاطم، طوفانی و ناشناخته قرار گرفتند که متاسفانه بدون هیچ تمهید و تدبیر عقلانی از سوی مسولان وقت، روز به روز دامنه آن فراتر شد.
دهه هشتادی ها و چالشهای فضای مجازی
کم کاری مسئولان و مدیران بخش فرهنگی و رسانه باعث شده است رسانه ها و شبکه های خارجی، با جذابیت بالا الگوهای مشابه و یکسانی را که برای همه جوامع تجویز می کنند، برای جامعه ما نیز به کار بگیرند. تأثیرپذیری از این الگوها، کاربران جوان را با ارزشهای سنتی و عرفی جامعه به شدت بیگانه می سازد، که اثرات و تبعات نامطلوب و جبران ناپذیری را به همراه خواهد داشت؛ حال کاملا مشهود است که سبک زندگی ایرانی تحت تأثیر سبک زندگی ای قرار گرفته است که از آن با عنوان سبک زندگی دیجیتالی یاد می شود. در واقع این شبکه ها نوع ادبیات، پوشش، سبک تغذیه، سبک فراغت، و تعاملات کاربران را دگرگون کرده است؛ خودابرازی و وجود هویت های جعلی به خصوص در میان سلبریتی ها، الگوهای واقعی و ارزشی را به حاشیه برده است و الگوهای پوشالی را جایگزین کرده است.
بنابراین جوانان و نوجوانان سبک زندگی تخیلشده فضای مجازی را نمی توانند در فضای مجازی پیدا کنند؛ چون طبعا همه چیز مجازی است و غیرواقعی، در نتیجه این تخیل را با خود به کف خیابانها می آورند؛ بدون اینکه بدانند چیزی را دنبال می کنند که در خود غرب به دلیل تبعات شدید اجتماعی و روانی که با خود به همراه داشته، با چالشهای عمده ای روبرو و شکست خورده است.
راهکارها وپیشنهادات
– آموزشهای لازم در زمینه استفادۀ بهینه از شبکههای مجازی به منظور کاهش آسیبها در حوزه هویت اجتماعی؛
– برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش برای فراغت دانش آموزان؛
– تصویب قوانین حاکم بر فضای مجازی برای صیانت از جوانان در شبکه های مجازی؛
– تالیف کتابهای درسی به منظور ارتقای سطح سواد رسانه ای؛
– حمایت از کارهای شبکه ای خلاقانه و استخدام جوانان خلاق و نوآور از طریق برگزاری جشنواره های بصیرت افزایی جوانان؛
– بهروزرسانی و توانمندسازی شبکه های اجتماعی مجازی داخلی؛
– القای عقلانیت تاریخی در مقابل سطحی نگری متأثر از فضای مجازی.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.