ارها و بارها گفته شده که رسانههای مستقل در ایران کارآیی خود را از دست دادهاند
ایران : امیرعباس نخعی -روزنامهنگار
هرگاه که بحرانی گذرا در کشور حادث میشود، نقش رسانهها در ایران و قیاسشان با رسانههای فرامرزی مورد توجه قرار میگیرد.
در جریاناتی که اخیراً و در پی افزایش قیمت بنزین به وجود آمد، باز هم نقش رسانههای داخلی و نوع فعالیت و تأثیرگذاری آنها مورد توجه قرار گرفت.
نفوذ برخی از رسانههای فرامرزی در برابر رسانههای داخلی به اندازهای بود که از آنها به عنوان هدایتگران آشوب نام برده شد و نهادهایی که وظیفه حفظ امنیت مردم را برعهده دارند، مجبور شدند تا دسترسی مردم را به اینترنت و فضای مجازی به طور کامل قطع کنند تا رسانههای خارجی تأثیرگذاری خود را از دست بدهند. تصمیمی که اگر چه در تأمین سریعتر امنیت مؤثر بود اما خسارتهای مالی سنگینی بر دوش کسب و کارهای نوپا و متکی بر بستر وب گذاشت و آنها را متحمل خسارتهای سنگینی کرد. علاوه بر آن در این میان انگشت اتهام این عمل به سمت نهاد متولی تأمین اینترنت پرسرعت و زیرساخت ارتباطی رفت که در این تصمیم هیچگونه نقشی نداشت.
آیا این روش درست است؟ آیا انتخاب این روش همیشه تأمین کننده نظم و امنیت خواهد بود؟ یا باید راه حل رسانهای مناسب برای آن یافت؟ بارها و بارها گفته شده که رسانههای مستقل در ایران کارآیی خود را از دست دادهاند و صدا و سیما به عنوان انحصاریترین تولیدکننده محتوا، خبر، فیلم، گزارش و… آنچنان بذر بیاعتمادی پاشیده که جمعآوری آن از جمع کردن مینهای بر زمین ریخته شده در دوره جنگ تحمیلی سختتر است.
البته واقعیت این است که این نهاد عریض و طویل مخاطبان خاص خود را دارد، اما اگر همین مخاطبان موجود را دستهبندی کنید، به راحتی متوجه میشویم که طیف وسیعی از آنها مخاطبان سرگرمی، سریال و فوتبال هستند و دسته کوچکی دلبسته به تحلیلهای سیاسی و اخبار آن میباشند. تکلیف روزنامهها، سایتها و کانالهای تلگرامی هم که نگفته مشخص است؛ اما چرا شرایط این چنین است. آیا روزنامهنگاران و تحلیلگران خوب نداریم؟ آیا کارشناسان مسلط و چهرههای قابل اعتماد که مردم به سخنانشان باور داشته باشند، در کشور نایاب شدهاند؟ یا عملکردها به گونهای بوده که این دسته از تحلیلگران و چهرههای قابل اعتماد را به حاشیه راندهایم و با دستورالعملهای ابلاغی دندان رسانههای داخلی را کشیدهایم و آنها را در مقابل رسانههای تا دندان تجهیز شده فرستاده و انتظار معجزه هم داریم.رسانههای داخلی نیازمند اعتماد دوباره برای اعتمادسازی در میان مردم هستند.
باید به رسانههای داخلی اعتماد کرد و دست آنها را برای انتشار اخبار، تحلیل و تولید محتوا کاملاً باز گذاشت. اخبار تجمع تنها به ارسال یکی دو تا فیلم از صحنههای مختلف محدود نمیشود. در چنین شرایطی معمولاً مردم تشنه دانستن و آگاه شدن هستند و هرچه ما این عرصه را بر آنها تنگتر کنیم، نهایتاً کار به جایی میرسد که برای جلوگیری از یکهتازیهای رسانههای فرامرزی مجبور به قطع کل ارتباطات میشویم.تجربه این دوره نشان داد که قطع ارتباط با اینترنت جهانی به معنای ضربه زدن به اقتصاد داخلی هم هست. اگر امنیت فیزیکی برای کشور مهم است که حتماً هم همینطور است در کنارش حفظ امنیت اقتصادی و ایجاد امنیت برای کسانی که با اتکا به بستر وب و اینترنت، سرمایهگذاری و ایجاد کارآفرینی کردهاند، حائز اهمیت میباشد. حتی ایجاد ارتباط خانوادگی در جامعه که بیش از هر زمان دیگری به فضای مجازی متکی شده مهم و تأمین کننده آرامش روحی و روانی مردم است و نباید اینها را به هیچ انگاشت. بهتر است از همین امروز با اعتمادسازی دوباره قدرت را به رسانههای داخلی بازگردانیم، آنها در شرایط بحران خودشان بهتر شرایط را به نفع مردم و کشورشان مدیریت خواهند کرد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.