افرادی که توسط برادر یا خواهر مورد قلدری واقع شده بودند خطر افسردگی و خودآزاری را در دوران بلوغ خود بالقوه داشتند
دکترکبری درویش پیشه- مشاور خانواده و مدرسه
بی شک قلدری از زمان حضور بشر در روی زمین همیشه وجود داشته است. اما این که روزی به نام ” جلوگیری از قلدری در دنیا ” وجود داشته باشد جالب است. این داستان به سال ۲۰۰۷ باز می گردد زمانی که دو دوست تصمیم گرفتند در برابر” قلدری در مدرسه ” بایستند و صد البته موفق شدند. بعد از آن به تدریج مقاومت در برابر قلدری همه گیر شد و ” دوم اکتبر ” به این روز شناخته می شود.
به رفتاری که در آن شخصی که صاحب قدرت فیزیکی، مقام اجتماعی یا هر نوع برتری دیگری است از این برتری برای آزار شخص دیگری سوءاستفاده کند و با رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه سعی در ترساندن آن شخص کند قلدری میگویند .
قلدری یک ” رفتار پرخاشگرانه ” است که به منظور اعمال قدرت از سوی کسی که به دلایل مختلف نیاز به این کار دارد ، علیه فردی که به دلایل مختلف قدرت محافظت کردن از خودش را ندارد ، اتفاق میافتد. پس می شود گفت که قلدری یک جور جنگ بر سر قدرت است، البته در یک مقیاس کوچکتر! یا به بیان دیگر ؛ قلدری استفاده از زور، تهدید ، توهین ، ترساندن یا غلبهی خشمگینانه بر دیگران است . رفتارهایی که برای غلبه بر دیگران استفاده میشوند میتوانند تهدید یا آزار کلامی ، حمله یا اجبار فیزیکی و کارهایی که مرتباً برای رسیدن به هدفی خاص تکرار میشوند باشند. این رفتارها میتواند گاهی برای تفاوتهایی در طبقات اجتماعی، نژاد، مذهب، سن، جنسیت، ظاهر، رفتار، زبان بدن، شخصیت، شهرت، قدرت، اندازه بدن یا توانایی و یا اصل و نسب باشد.
یکی از اتفاقاتی که میتواند یک دانش آموز را از درس و زندگی بیندازد، قربانی قلدریِ هم کلاسیها شدن است. به بیان دیگر قلدری میتواند با مشکلات جدی زیادی همراه باشد. نوجوانانی که قلدر هستند بیش تر در خطر رفتارهای بزهکاری یا زورگیری و خشونت در داخل یا خارج از مدرسه هستند. هم چنین آنها بیش تر احتمال اخراج از مدرسه و استفاده از مواد را دارند. قربانیان این رفتارها نیز دچار اضطراب شده یا این خصوصیت در آنها شدت میگیرد.
فرد قلدر و قربانی هردو بیشتر از افراد دیگر که درگیر این ماجرا نبودهاند دچار افسردگی شده و این باعث مشکلات تحصیلی، غیبتهای مکرر از مدرسه، تنهایی و انزوای اجتماعی خواهد شد. تحقیقات نشان دادهاند قلدر و قربانی او در خطر اختلال کمتوجهی، بیش فعالی یا ADHD خواهند بود.
* نتایج یک تحقیق
مطالعات مشترک نشان داده است که تجربه قلدری توسط یک خواهر یا برادر زمانی که یکی از آنها بزرگ تر است ، ۲ برابر میزان افسردگی را افزایش میدهد.
این تحقیقات که توسط ” آسفورد بریستول ” و دانشگاه ” وارویک ” انجام شد ، حدود ۷ هزار کودک ۱۲ ساله که خواهر و برادر پر آزار داشتند که به آنها صدمه زده و یا آنها را نادیده گرفتند و یا درباره آن ها دروغ گفتند را مورد بررسی قرار داد .
سؤالات این تحقیقات در مورد آن زمانی بود که برادری یا
خواهری تلاش کرده است تا با گفتن حرفهای تند و زننده آنها را ناراحت کند یا این که
آن ها را به طور کامل نادیده بگیرد و این که آن ها را هل دهد و در مورد آنها دروغ
بگوید.
نتایج پرسشنامه نشان میدهد: وقتی که یک برادر یا خواهر میخواهد
تا شما را با گفتن حرفهای تند ناراحت کند یا به طور کامل شما را از لیست دوستانش
حذف کند، معمولاً به شما لگد میزند ، هل میدهد و یا داد و بی داد در اطراف شما
راه میاندازد و یا شایعات مختلف به پا میکند.
کودکان تا ۱۸ سالگی تحت مراقبت بودند و وضعیت سلامت روحی آنها محک زده شد؛ افرادی که قلدری را تجربه کرده بودند حدود ۲ برابر احتمال افسردگی، اضطراب و خود آسیبزنی بیش تری نسبت به افرادی که فاقد چنین تجربهای بودند، داشتند.
نویسنده دکتر لوسی بوئز، از بخش سیاست اجتماعی دانشگاه
آکسفورد ، گفت : ما در مورد نوع اذیت کردن که اغلب در درون خانواده وجود دارد صحبت
نمیکنیم؛ منظور اذیتهایی است که چندین بار در هفته در خانوادهها اتفاق میافتد
که در آن قربانیان توسط برادران یا خواهران خود نادیده گرفته میشوند و یا با
خشونتهای کلامی و یا جسمی اذیت میشوند.
محققان نتیجه گرفتند که افرادی که توسط برادر یا خواهر مورد
قلدری واقع شده بودند خطر افسردگی و خودآزاری را در دوران بلوغ خود بالقوه داشتند.
همان گونه که پیش تر نوشته شد ؛ قلدری یک رفتار آسیبزا است و در نتیجه باید از آن پیشگیری بشود و به بچههایی که مورد قلدری فرد دیگری قرار گرفتهاند آموزش داده شود تا بتوانند خودشان را از آن وضعیت خلاص کنند. برای این که این اتفاق رقم بخورد، دو گروه باید آستینها را بالا بزنند :
گروه اول : کادر مدرسه
تصور اغلب ما این است که قلدری بین بچهها، در راه مدرسه تا خانه اتفاق میافتد اما تحقیقات نشان میدهند که اتفاقاً برعکس است و بیش ترِ قلدریها در خود مدرسه به وقوع میپیوندند. با توجه به این مساله لازم است تا کادرآموزشی مدرسه در کنار ” مشاوران ” خود راهکارهایی را بیندیشند. مثلا درباره قلدری کارگاههای آموزشی برگزار کنند تا بچهها از این پدیده و راهکارهای مقابله صحیح با آن اطلاعات بیش تری پیدا کنند و یا حتی برای والدین دانش آموزان خود هم کارگاههای آموزشی بگذارند و ضمن آموزش راهکارهای صحیح، به آنها درباره مخاطرات راهکارهای غلط آگاهی بدهند.
یکی دیگر از کارهای مهم به خصوص در ساعات غیر درسی مانند زنگ ورزش و یا ساعت تفریح نظارت بیش تر بر روی رفتار دانشآموزان است . همیشه یادمان باشد با بچه های قلدرها برخورد قهری نداشته باشیم .
گره دوم : والدین قربانیها
یک ضلع مهم تر در مثلث قلدری والدین آنان است . بچههایی که در مدرسه با قلدری روبرو میشوند به آسانی درباره آن با والدین خود صحبت نمیکنند . این اتفاق ازآن جهت روی می دهد که شاید با والدینشان احساس راحتی نمیکنند و بعضی دیگر هم چون می ترسند مورد قضاوت والدین قرار بگیرند. از طرف دیگر بعضی از والدین هم فکر میکنند که بهتر است قربانیِ قلدری شدنِ بچهشان را به رویش نیاورند و بعضی دیگر هم به دلیل اینکه نمیدانند باید چه کار بکنند سکوت میکنند. اما در هر حالتی از این مشکل، سکوت جایز نیست وباید با آرامش و ایجاد اطمیان در فرزندتان ، به کمک او بپردازید . آن چه باید اصل مهمی برای شما باشد این است که در این مسیر پرتلاطم هرگونه قضاوت، سرزنش، سرکوفت، تحقیر، تشویق به مقابله به مثل و رفتارهایی از این قبیل مطلقاً ممنوع است.
** یک کتاب برای فهم بهتر
کتاب ” قلدر تو سری خور و تماشاچی “ نوشته کلوروسو باربارا است که مرجان فرجی آن را ترجمه کرده و ”
جوانه رشد ” آن را در سال ۱۳۹۲ با قیمت ۲۰هزار تومان ودر ۲هزار نسخه روانه بازار کتاب کرده است .
این کتاب ۲۲۹صفحه ای ۹فصل دارد و سه شخصیت داستانی و یک فاجعه ، قلدر ، توسری خور ، تماشاچی ها ، این چیزی ارثی است ، آیا کودک قلدری در خانه داریم ؟ ، آیا کودک توسری خوری در خانه هست ، از تماشاچی تا شاهد عینی و مدارس دلسوز ، جوامع مسوول عنوان های 9گانه فصل های این کتاب است .
نویسنده این کتاب خواندنی مقدمه خود را چنین آغاز کرده است : ” قلدری ” مقوله ای مرتبط با مرگ و زندگی است که آن را به قیمت به مخاطره انداختن جان کودکان مان نادیده می گیریم . بزرگسالان دیگر نمی توانند این خطر را کوچک و بی اهمیت جلوه دهند ، سبک بشمارند ، به آن بی اعتنا باشند یا آن را انکار کنند. ترس و نگرانی وجود هزاران کودکی را که هر روز به مدرسه می روند ، لبریز کرده است. بسیاری از آن ها خود را به مریضی می زنند تا در راه مدرسه، حیاط و توالت مدرسه هدف زخم زبان یا حمله واقع نشوند و عده ای دیگر نقشه می کشند که با تمارض و خانه نشینی از اذیت و آزار شدن در رختکن مدرسه در امان بمانند.
بچه هایی که حرف زور می شنوند ، ساعت ها وقت صرف می کنند تا ببینند از چه راه هایی می توانند از آسیب مصون بمانند و از این رو ، دیگر انرژی چندانی برایشان باقی نمی ماند که صرف یادگیری کنند .
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.