اصولا برای کسانی – به ویژه هنرمندانی- که در پی تعالی خود و حرفهشان هستند، احترام ویژهای قائلم . نیکی کریمی یکی از جمله این افراد است. بازیگری که در سال ۱۳۶۸ با فیلمی بیخاصیت به نام وسوسه ساخته باجناق سابق عباس کیارستمی یعنی جمشید حیدری در کنار رضا رویگری که آن سالها بیشتر نقش اول بازی می کرد، وارد عرصه بازیگری شد و بعدها از اینکه در اين فیلم بازی کرده اظهار پشیمانی کرد . یکسال بعد با عروس نخستین فیلم سینمایی بهروز افخمی همراه با بازیگر نوخاسته دیگری به نام ابوالفضل پورعرب یکشبه ره صد سال پیمود و تبدیل به ستاره پر طرفداری شد و دستکم به مدت یک دهه ستاره اول سینمای ایران بود.
طی این دوران علاوه بر بازی در بیش از ده فیلم عامهپسند، تجربه بازی در دو فیلم درخشان داریوش مهرجویی به نامهای سارا و پری را در کارنامه خود ثبت کرد که همچنان از بهترینهای کارنامه بازیگریاش محسوب میشود . کسب چنین موقعیتی مسعود کیمیایی را نیز بر آن داشت تا در ردپای گرگ او را به کار گیرد . درحالیکه به عنوان ستاره سینمای غیرایدئولوژیک آن سالها شناخته میشد، ابراهیم حاتمیکیا سینماگر «ارزشی» دیروز و امروز که ساختههایش ربط مستقیم و غیرمستقیم با جنگ به مثابه کارزاری آرمانی داشتند در دو فیلم خود به نامهای مینو و بوی پیراهن یوسف سراغ او رفت. اما از سوی هموندانش مورد شماتت قرار گرفت که چرا بازیگری که منتسب به جبهه نیست را فقط به خاطر وجاهت منظر به کار گرفته و ارزشها را پایمال کرده است .
فرجالله سلحشور از جمله کسانی بود که در یک برنامه تلویزیونی «برادر» سابقش را از این بابت مورد بازخواست قرار داد. اما کریمی بیآنکه خود را اسیر وسوسه پاسخ دادن کند ، سر به کار خویش داشت و دستکم سالی یک و گاه دو فیلم بازی می کرد که برخیشان برایش امتیازهایی از جمله دریافت جایزه از جشنواره فجر و محبوبیت بیشتر در میان مخاطبان سینمای ایران به همراه داشت. از جمله دو فیلم دو زن و نیمه پنهان ساخته تهمینه میلانی.
از اواخر دهه ۱۳۷۰ و با تغییر ذايقه تماشاگران ایرانی در نیمه دوم دهه مورد اشاره که دوران اصلاحات نام گرفته بود، ستاره کریمی میرفت تا کم فروغ شود. این معمولا سرنوشت کسانی است که اغلب به دلایلی از جمله وجاهت منظر وارد این عرصه میشوند و چون تلاشی برای ارتقاي خود به کار نمیبرند، کمکم بیفروغ میشوند. کریمی در آن روزگار چنان درگیر بازیگری آسان بود که تلاشی برای تقویت خود نکرد . مثلا اینکه بیان نه چندان دلنشینش را تقویت یا روی میمیک چهرهاش کار کند و کوششهایی از این دست که معمولا در میان برخی ستارگان دنیای سینما به ویژه در اروپا و امریکا رایج است و هر چند وقت برای تقویت بنیه بازیگری خود در نمایشهای صحنهای هم بازی میکنند تا از یکنواختی رهایی یابند.
کریمی اما برای جبران مافات و پیشگیری از حذف تدریجی، راه دیگری را انتخاب کرد. راهی که او را در موقعیت بهتری قرار میداد؛ فیلمسازی و به این ترتیب در سال ۱۳۷۸ فیلم مستند نیمه بلند داشتن یا نداشتن را با موضوع فرزندآوری ساخت که سخت مورد توجه واقع شد و توانست نامش را در فهرست فیلمسازان زن ایران بگنجاند. هر چند کسی باور نمیکرد که وی زودتر از آنکه تصور میشد وارد فیلمسازی حرفهای هم بشود و در کنار کسانی همچون رخشان بنیاعتماد، پوران درخشنده، تهمینه میلانی و… قرا گیرد .
وقتی در سال ۱۳۸۳ نخستین فیلم سینماییاش یک شب ساخته شد، ناظران بیطرف باور کردند سینماگری متولد شده که میل به متفاوت بودن دارد و باید او را جدی گرفت . دو فیلم بعدیاش سوت پایان و … هم آثاری در همین حال و هوای شبانه بودند. حال آتابای واپسین ساخته این سینماگر پنجاه ساله اما همچنان محبوب بر پرده سینماهاست. فیلمی درباره عشق و خشونت و زندگی. فیلمی برخوردار از حس اقلیم آذری. این برای ترک زبان بسیار فرصت مغتنمی است و برای دیگران نیز از جذابیت و گرمای لازم برخوردار است.
به انتخاب :گروه فرهنگ و هنر #وقایع _خبری
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.