می توان شاعر بود ، می توان عاشق بود
می توان با سهراب ، توی یک قایق بود
می شود مثل نسیم ، در دل دشت وزید
می شود شبنم بود ، از لب لاله چکید
می شود پر بکشی ، سوی سرسبزی باغ
می شود بلبل بود ، بین دسته ای کلاغ
می شود بازی کرد ، می شود کوچک بود
دور از چشم همه ، گاه هم کودک بود
می شود با غزلی ، شهر را خوشبو کرد
مثل سعدی ، حافظ ، همه را جادو کرد
می شود مجنون بود ، زیر یک شاخه بید
چشمها را بست و خواب لیلی را دید
می شود بر لب سنگ ، بوسه ای شیرین داد
می توان عاشق بود ، عاشقی چون فرهاد
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.