سالروز ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) بهترین فرصت است برای کسانی که میخواهند زندگی مشترکی را آغاز کنند، تا بدانند کجای زندگی هستند و باید از زندگی چه بخواهند.
** حامد افروغ
زندگی بشر به عنوان یک موجود اجتماعی همواره با الگوپذیری همراه بوده است؛ الگوپذیری از مناسبات طبیعت و روابط بین افراد بشر. اساساً یکی از مواردی که بشر را متمایز از سایر موجودات میکند، همین الگوپذیری و بهینهسازی آن با شرایط زندگی خود است. هرچه بر عمر حیات بشر افزوده میشود، ریزهکاریها و تکههای جورچین فرهنگ و منش بشر کاملتر میشود و از طرفی عدول و عصیان عدهای هم از آن بیشتر.
آنچه که امروزه برای ما یک نعمت حساب میشود این است که در زمانهای هستیم که از کاملترین افراد بشر، یعنی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) بهترین الگو را داریم. امروز (شنبه) که سالروز ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) است، بهترین وقت برای بررسی میزان تطابق زندگی ما با این الگوهای کامل، در امر ازدواج است. مسالهای که هر روز بیش از قبل مورد تعدی و تخریب قرار میگیرد.
ازدواج در جامعه امروزی ما ـ به عنوان سرآغاز تلاش بشر برای رسیدن به آرامش و سکینه قلبی در ابعاد روحی و جسمی ـ، متاسفانه گاهی با نگاه کاسبکارانه و گاهی شهوتمدارانه مورد تخفیف و تقلیل شان قرار گرفته است، در صورتی که تکامل و آرامش روحی و جسمی جزو ذات ازدواج است و نمیتواند هدف از ازدواج قرار گیرد، بلکه هدف از ازدواج تربیت نسل بر اساس موازین و دستورات دینی است تا هدف از خلقت بشر مورد تکریم و تعظیم قرار گیرد. لذا اینکه نگاهها به ازدواج در سطح گرفتار آید و به ماورای آن توجه نشود، خود به خود نگاه افراد را به یکدیگر منفعتطلبانه و سطحی خواهد کرد.
ازاینرو با نگاهی به آمار ازدواج و طلاق در مییابیم که ساده و آسان گرفتن نفس ازدواج که در ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرتعلی (ع) تبلور دارد، دغدغه بسیاری از افراد برای پیوند دادن دو جوان نیست و چوب این اهمال را قبل از والدین، جوانهایی میخورند که با مشقت زندگی خود را آغاز می کنند.
از سوی دیگر توجه به شان، حقوق و وظایف زن و مرد که در ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) به عنوان یک الگو به بشر ارائه شده است، با غفلت ما روبروست. غفلتی که میرود تا در برخی موارد به صورت حاد و منزجرکننده جای زن و مرد را در زندگی عوض کند؛ به عنوان مثال با صنعتی شدن دنیا که ایران هم در گذشته و امروزه به عوارض آن دچار است، سیاستها برای استثمار زنان به جایی رسید که آنان را برای انجام کار بیشتر با دستمزد کمتر به خدمت صنعت درآورد و امروزه نیز به عنوان یک پز روشنفکری اگر زنی شاغل نباشد، احساس کمبود میکند چرا که رسانهها به صورت مداوم، آشکارا یا پنهان این فکر را به زنان القا میکنند که «زمانی آنان تشخص مییابند که شاغل باشند».
در واقع از وقتی زنان خانه را ترک کرده و سایه سترگ خود را از روی نسلها برداشتهاند، هر چه جلوتر میرویم بشر را در ابعاد اخلاقی و انسانی بیشتر از قبل در حضیض میبینیم. این واقعه هر چند با رنگ و لعاب دلفریب تشخص دادن به زن صورت میگیرد اما در باطن و به شهادت عوارض آن، نوعی بهرهکشی و سوءاستفاده از زنان در جامعه است که تاثیر مستقیم آن بر روی خانواده است.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.