*جعفر بخشی بی نیاز / نویسنده و روزنامه نگار / وقایع خبری
پرونده ی انتخاب شهردار قزوین با کش و قوس ها و ابهامات عجیب و غریب در صحن علنی شورای ششم در آخرین چهارشنبه ی شهریور ماه بسته شد و رییس و ۸ عضو شورا سرانجام نفس راحتی کشیدند و با سلام و صلوات کلید زنگ زده ی شهرداری قزوین را به مهدی صباغ سپردند تا شصت و چهارمین شهردار قزوین مشخص و تصویر او در کتاب شهرداران بلدیه برای آینده گان حک شود.
در هیچ دوره ای از ابتدای شکل گیری شورا و حتی قبل تر از آن انتخاب شهردار تا به این حد سخت و دشوار نبوده است. از یک طرف مطالبه ی افکار عمومی برای انتخابی شایسته فارغ از هر جناح بندی و سیاسی بازی و از آن طرف هوچی گری برخی از اصحاب رسانه و البته عدم تفاهم اعضای شورا در یک انتخاب واحد ؛ جناب رییس و اعضاء شورا را در برزخی سخت گذاشت و انتخاب شهردار را به شکلی دشوار تا دقیقه ی نود طول داد و سرانجام آن شد که از ابتدا پیش بینی میشد.
🌑 مهدی صباغ صرفا نه به خاطر ارائه برنامه و یا پیچیدن نسخه ای شفا بخش برای دردهای بی درمان شهر قزوین منتخب شورای ششم شد که فاکتورهای ویژه تری در این انتخاب داشت که او را نسبت به ۳ گزینه ی دیگر متمایز میکرد. صباغ یکی از سرداران نام آشنای قزوین است. یکی از نیروهای شناخته شده ی نظام که در ثبت اعتبار و هویتش تلاش فراوانی داشته و از جایگاه معتبر و قابل قبولی در بین رجل سیاسی برخوردار است. ارتباطات فرا استانی سردار صباغ با بزرگان و مدیران ارشد کشور می تواند گره بسیاری از مشکلات استان را باز کند و شمایل قزوین قدیم را تغییر دهد.
صباغ به شکرانه ی رفقای مقتدر خود در پایتخت و البته قزوین و شیوه ی مدرن و تعریف شده ی ارتباطات و خلع سلاح زبان نیش دار بدخواهان می تواند آخرین امید قزوینی ها برای داشتن شهری باشد که مدتهاست فقط در رویا دیده اند اما گویا قرار است این سردار شناخته شده به آن شکل واقعی و حقیقی ببخشد.
🌑 معصوم دیگر گزینه ی نهایی در میان ۱۵۰ نفر بود که توانست در بین ۴ نفر آخر قرار گرفته و پا به پای سردار صباغ و دو اسم شناخته شده برای شهردار شدن جلو بیاید. اما اتفاقات خارج از قاعده معصوم را از دایره ی انتخاب بیرون کرد و تنها ۲ رای از ۹ رای را به سبد خود ریخت تا باور کند گاهی تخیلات آدمی فقط در خوابهاست که متجلی میشود و در واقعیت داستان به شکل دیگری رقم می خورد.
🌑 گزینه ای که ادعا میشد رقیب سرسخت صباغ است و می تواند معادلات را در دقیقه ی نود بر هم بریزد شانس خود را برای رفتن به شهرداری از دست داد و از ۹ عضو شورا تنها یک نفر را با خود همراه کرد و از یاری ۸ عضو دیگر در رای گیری اعضای شورا محروم شد. چه جناب رییس و چه ۷ نفری که به اسلامی صدر رای ندادند خوب می دانستند که اگر این گزینه انتخاب شود همراه خود حواشی بسیاری را وارد شورای شهر خواهد کرد و شاید به جای تصمیم سازی در توسعه و آبادانی شهر این جایگاه را به مکانی جهت تسویه حسابهای شخصی خود خصوصا در بحث پرونده ی هفت سنگان کرده و اصالتِ تعهد وظایف شهردار را به بیراهه هدایت کند.
خیلی ها شب و روز تلاش کردند و نوشتند و گفتند و به استدلال و دلیل و آیت و نشانه ها رجوع کردند شاید بتوانند اسلامی صدر را وارد شهرداری کنند اما فرجام اسلامی صدر در روز چهارشنبه به گونه ای دیگر رقم خورد و اقبال شهردار شدن از وی گرفته شد. حتما و بی تردید اسلامی صدر و دوستانش میدانند که چه اتفاقی افتاد و از کدام ناحیه بخت و اقبال وی افول کرد.
🌑 در این میان اما کنار ۳ گزینه ی آخر پرونده ی سرپرست شهرداری قزوین در در حالی بسته شد که کاظمیِ بد اقبال حتی نتوانست یک رای از ۹ رای را به داخل صندوق خود بریزد.
خداحافظی مهدی کاظمی از جایگاه سرپرست شهرداری اتفاق غریب و تلخی بود که تا مدتها روح لطیف این مرد را خراش خواهد داد و خاطره ی خاکستری این یک ماه و چند روز سرپرستی را تا ابد بر وجودش ماندگار خواهد کرد. کاظمی قبل از آغاز به کار در کسوت سرپرست شهرداری با سنگ محک اعضای سخت گیر شورای ششم وزن شد و صرفا به این خاطر که خودش و برنامه هایش مورد اقبال دوستان شورا قرار نگرفت و یا با آنها همراه و همگام نبود در گزینه ی شهردار قرار داده نشد.
مهدی کاظمی در فضایی مه آلود و ناپیدا در شهرداری حضور پیدا کرد و با رای اکثریت اعضای شورای ششم سکان مدیریت سرپرست شهرداری را بر عهده گرفت که ای کاش نمی گرفت. کاظمی شاید قبل از ورودش به اتاق خوش رنگ شهردار به خیالش هم خطور نمی کرد که در انتهای راه از همین ۹ نفری که او را با سلام و صلوات پشت میز شهردار نشانده بودند حتی یک رای را هم از او دریغ کنند و زیر پایش را این چنین بی رحمانه خالی نمایند. از همان ابتدا و با آمدن کاظمی به اتاق شهردار مخالفانی شدید وی را آزرده خاطر کردند و
به هر ابزاری متوسل شدند تا کاظمی را از گردونه ی شهردار شدن خارج کرده و او را تخطئه، آچمز و به شکلی ناجور طرد کنند. با این وجود مهندس مهدی کاظمی ریاست پیشین سازمان پارکها و فضای سبز با همه ی نامهربانی هایی که سیاسیون چپ و راست و شبه رسانه نگاران مخالف نثارش کردند، انصافا کار کرد و تلاش کرد و از کنار حاشیه هایی که دشمنان افراطی پیش پایش گذاشتند، به آرامی گذر کرد و به کار خویش مردانه ادامه داد. البته اگر از حق نگذریم کرونا و بحران اقتصادی و مشکلات هزار توی شهرداری قزوین در روند عملکرد کاظمی در همین مدت محدود هم بی تاثیر نبوده است. اکنون که ردای شهردار شدن از مهدی کاظمی گرفته شده به اعتقاد بنده دیگر شایسته نیست با ادبیات نامناسب و به سبک استقبالی که از وی در روز اول صورت گرفت او را بدرقه کنیم. یقینا اگر هاله و پرده تعصب کور و بی جای سیاسی بازی را کنار بذاریم، میتوانیم خدمات او را به قزوین چه در کسوت پیشین و چه سرپرست شهرداری به وضوح مشاهده کنیم.
🌑 حرف آخر این که صباغ با دشواری هر چه تمام به رستگاری رسید و اعتبارش را با چنگ و دندان حفظ کرد و شهردار شد. معصوم اما به معصومیت نامی که داشت از همان ابتدا به حاشیه رفت و بین بودن و نبودن تکلیفی نامشخص داشت که هرگز از او در قامت یک رقیب سرسخت اسمی برده نشد. اسلامی صدر با ادعا وارد گود شد و سیاسیون و رجل مذهبی و دینی شهر را تمام قد با خود همراه کرد تا در قامت یک پرچم دار فاتح در بحث افشای زمین خواری هفت سنگان سند شهرداری را به نام خود زده و شهرداری را محلی برای نزاع های سیاسی خود کند که موفق نشد و آمال و آرزوهایش دود شد و به هوا رفت و مهدی کاظمی که از او در این آوردگاه سخت باید با احترام یاد کرد و حضور محدود اما معنادارش را فصل الخطاب دیگران قرار داد که درسها بیاموزند و بدانند که به طناب هر کسی وارد چاه نشوند. بی شک کاظمی آموخت و یاد گرفت و بلد شد آن چه را که در همین مدت کوتاه از دوست و دشمن دیده بود و ۹ نفری که در قامت اعضای منتخب شورای ششم کار انتخاب شهردار را شبانه روز پی گرفتند و هر چه که بود منتهی شد به یک انتخاب هوشمندانه و درست و سنجیده …
حالا قزوین و قزوینی ها منتظرند ببینند مهدی صباغ چه خواهد کرد . سرداری که متعهد شده قزوین را بسازد و توسعه و آبادانی را به رگ های مرده ی آن تزریق کند.
یعنی می تواند ؟
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.