ما میخواهیم در پایدارسازی بیش از پیش صنعت و توجه به محیطزیست، تبدیل به الگویی برای دیگران شویم.
مترجم: مهدی نیکوئی منبع: european business review امسال، نودمین سالگرد تاسیس شرکت حملونقل بینالمللی ربن (Raben Group) است. به این مناسبت، مصاحبهای با یوالد ربن، مدیرعامل و سومین نسل از مالکان این شرکت خانوادگی داشتیم. او درباره اهمیت فرهنگ شرکت، رمز موفقیت خود در بازار اروپا را چابکی و در نهایت توجه به محیطزیست دانست. مشروح مصاحبه را میخوانید.
فکر میکنید در ۲۰ یا ۲۵ سال گذشته چه کارهای درستی انجام دادهاید؟
فکر میکنم مهمترین لحظات زندگی من، شب کریسمس ۱۹۸۹ بود؛ زمانی که به والدینم گفتم قصد رفتن به لهستان دارم. زمان تغییرات در اروپای غربی بود و من هم میخواستم بخشی از آن باشم. پدرم به دنبال کسی میگشت که بتواند به شرق برود و آنجا کسبوکاری راه بیندازد. زمانی که ۲۲ سال داشتم به لهستان رفتم و همه چیز از آنجا آغاز شد. شروع به کار شرکت بود. شرکت ما در سال ۱۹۳۱ توسط پدربزرگم تاسیس شده بود و در سال ۱۹۹۱ شرکتی ۶۰ ساله بود.در آن زمان والدینم عهدهدارش بودند. شرکت کوچکی در هلند بود که حدود ۳۰ کارمند داشت. زمانی که از فرصت مهاجرت به شرق استفاده کردم، توانستیم در محیط جدیدی کسبوکار خود را توسعه دهیم و توسعه شرکت آغاز شد. اکنون، ۳۰ سال بعد، کسبوکار ما نه تنها در شرق اروپا، بلکه در غرب هم توسعه یافته است. در ۹۰ سالگی شرکت، اوضاع خوبی است، اما قدم نخست در دهه ۹۰ میلادی و زمانی برداشته شد که تصمیم گرفتم به لهستان بروم.
آیا هیچ گاه فکر میکردید شرکت شما بتواند تبدیل به شرکتی بینالمللی شود؟
شما از یک جا شروع میکنید، اما دقیقا نمیدانید مقصد کار کجا است. در دهه ۱۹۹۰ به سختی میشد تصور کرد که این بخش اروپا اینقدر از نظر اقتصادی قوی باشد و ما هم بتوانیم در آن نقشآفرینی کنیم. لهستان به ناتو و اتحادیه اروپا پیوست. این اتفاق، در برنامه کاری هیچکدام از کارآفرینهای دهه ۹۰ نبود. امروزه، عضویت در اتحادیه اروپا اتفاقی عادی است. در همین زمان، با خود میاندیشم که به عنوان فرزند جوانتر خانواده و به ویژه جوانترین آنها باید قدر این اتحاد را بدانم و از آن حفاظت کنم. من خودم را قطعا یک اروپایی میدانم. من یک هلندی معمولی یا یک لهستانی نیستم؛ اروپایی هستم و به آن باور دارم. با این حال، همه باید برای حفظ اروپا در وضعیت کنونی آن بجنگیم. دموکراسی این نیست که فقط آزادی انتخاب و انجام هر کاری را که میخواهم، داشته باشم. دموکراسی، مسوولیتپذیری ما و زنده نگه داشتن این ارزشها است. ما اروپای متحد هستیم و اگر خواهان صلح در آن هستیم، باید به سختی برایش تلاش کنیم.
اکنون چند نفر را در استخدام دارید؟ وضعیت در دهه ۹۰ چگونه بود؟
امروز گروه ربن رهبر بازار حملونقل است و بیش از ۱۰ هزار نفر را در استخدام خود دارد. در سال ۱۹۹۱، فقط ۳۵ کارمند در هلند داشتیم و یک سال پس از آن نیز ۱۲ نفر در لهستان استخدام کردیم. در پایان سال ۱۹۹۱، کل کارکنان شرکت حدود ۵۰ نفر بودند.
مهمترین نشانه موفقیت برای شما چیست؟
من از اینکه میبینم افراد در محیط شرکت رشد میکنند، احساس رضایت و غرور میکنم. افراد، مسیر خود را جایی با ربن آغاز میکنند و گامبهگام در شرکت رشد میکنند. مدتی بعد، سرپرستی یکی از واحدها، یکی از مناطق یا یکی از کشورها را بر عهده میگیرند. سپس به آنچه به دست آوردهایم، افتخار میکنم. داشتن کارکنانی خوب که از داخل شرکت رشد میکنند، حس رضایت به انسان منتقل میکند. ما کسبوکاری هستیم که باید جزئیات را درک کرده و به آنها توجه کنیم. در صنعت لجستیک و حملونقل، بذر مشکلات در جزئیات است و کسی که آنها را درک کند، موفق خواهد شد. اجرای طرحها و برنامهها بسیار دشوار است. با این حال، اگر کارکنان از جو شرکت و نقش خود در کسبوکار راضی باشند، هر روز برای موفقیت آن تلاش خواهند کرد. موفقیت در کسبوکار ما به معنای ارتباط نزدیک با افراد، درک عملیاتها و رویههای فرآیندی، نقشآفرینی در تیمها و در نهایت توجه بسیار به مشتریان است. ما محصولی نمیفروشیم. کسبوکار ما مبتنی بر وعدههایی است که به مشتریان میدهیم (برای رساندن بهموقع محمولههای آنها) و باید به وعدههایمان عمل کنیم. این رویکرد در اکثر کسبوکارهای خدماتی وجود دارد و کاملا با کسبوکارهای تولیدی متفاوت است. افرادی که بتوانند بر خدمات متمرکز شده و از کار کردن با مشتریان لذت ببرند، در چنین محیطی میتوانند موفق باشند.
چقدر در پایبندی به ارزشهای شرکت موفق بودهاید؟
فردی که از ارزشهای مهم برای گروه ربن برخوردار است، زمینه خوبی برای فعالیت در این شرکت دارد. اگر شما فردی داشته باشید که به ارزشها بها دهد، اما عملکرد خوبی نداشته باشد، مشکل دارید، اما اگر فردی عملکردش خوب باشد، ولی به ارزشها پایبند نباشد، مشکلتان بسیار بزرگتر است. ما به ارزشهای ربن به عنوان فرهنگ شرکت اعتقاد داریم. ارزشها چراغ راه ما هستند و میخواهیم امروز و سالهای آینده را براساس آنها پیش برویم. دومین مورد مهم، توانایی درک عملیاتها و رویههای فرآیندی شرکت است. چنین درکی موفقیت را تضمین میکند. در نهایت، سومین و کلیدیترین مورد، توانایی خدمترسانی به مشتریان است. مشتریان محور شرکت ما هستند. اگر بتوانید این سه عامل را در کنار یکدیگر بگذارید، موفق خواهید شد. ما شعار سادهای در شرکت داریم: «افراد با قدرت پیشران». (استفاده از قدرت پیشران به دلیل دو معنی آن در علم فنی خودرو و در انگیزش است.) کسبوکار مانند یک تیم فوتبال است. اگر کارکنان تناسب خوبی با هم داشته باشند و به عنوان مثال، ۸۰درصد از آنها عملکردشان خوب باشد، پیروز خواهید شد، اما اگر در تیم فوتبال خود سه بازیکن عالی داشته باشید و بقیه ضعیف باشند یا از هماهنگی لازم با آنها برخوردار نباشند، به جایی نخواهید رسید. تیم باعث موفقیت و باعث پیش رفتن میشود و ما به این موضوع احترام میگذاریم.
من افتخار میکنم که رهبر ۱۰هزار نفر در شرکت هستم و به عنوان مدیرعامل آن از کار کردن با افراد و مشتریانمان لذت میبرم. این نعمت بزرگی برای من است. اگر فرصت زندگی دوباره مییافتم، احتمالا باز هم این فرصت را غنیمت میشمردم و آن را از زندگیام دریغ نمیکردم.
میتوانید ادعا کنید که تعدادی از این ارزشها را از پدر و پدربزرگ خود به ارث بردهاید؟
من مطمئنم که خون کارآفرینی از نسلهای پیشین به من رسیده است. پدر من کارآفرین بود؛ همینطور پدربزرگم. در همین حال باید بگویم که برادران و خواهرانم هم دیانای یکسانی با پدرم دارند. یکی از آنها مزرعه دارد، دیگری یک مغازه دارد و سومی همبنیانگذار یک فروشگاه زنجیرهای است. آنها اکنون مسنتر از من هستند اما زمانی که در زندگی شغلی خود فعال بودند، کسبوکارهای خودشان را اداره میکردند. بنابراین بله، اینها را به ارث بردهایم.
به محض آنکه به یک هدف میرسید (به عنوان مثال، هدایت شرکت در لهستان)، خواهان هدفی دیگر میشوید. به عنوان مثال شروع به ایجاد شبکه حملونقل خود در آلمان کردید.
من همیشه جایی میروم که خاک و گِل باشد یا به طور کلی دشواری در کمینم باشد. من جایی میروم که نیاز به ساختن یا ایجاد چیزی جدید باشد. این کار را در لهستان با شبکههای مختلفی انجام دادم: شبکه توزیع پالتی، شبکه توزیع محصولات فاسدشدنی یا شبکه محصولات بستهبندی. همین سناریو در چک، اسلواکی، مجارستان، بالتیک و اوکراین تکرار شد. من در این بازارها هم بسیار فعال هستم. با این حال، شرایط آنها به شکلی بود که میتوانستم مسوولیت ادارهاش را به افرادی بسیار قابلتر از خود واگذار کنم. اکنون در آلمان فعالم و به دنبال ایجاد یک شبکه حملونقل در آنجا هستم. در سال ۲۰۱۱، فعالیت روی این بازار هدف را شروع کردیم، اما به دلیل سطح رقابت آن مسیر دشواری داریم. با این حال، به دلیل محوریت آلمان در اروپا، جمعیت ۸۰میلیونیاش و عبور ۵۰درصد از محمولههای بینالمللیمان از این کشور، باید جایگاه مناسبی در آن به دست آوریم.
نظرتان در مورد سرعت تصمیمگیری چیست؟ شرکت شما نشان داده است بسیار چابک است و واکنش سریعی به اتفاقات نشان میدهد.
تصمیم نگرفتن، بزرگترین اشتباهی است که میتوانید مرتکب شوید. بازار، سریع است و اگر میخواهید به دیگران برسید، باید در تصمیمگیری سریعتر باشید. سرعت تحولات جهان بسیار بالا است. به این فکر کنید که اروپا چگونه خواهد توانست در رقابت با سایر نقاط جهان باقی بماند. اگر شما در یک ماراتن شرکت کنید و ۲۰ کیلو سنگ با خود داشته باشید، هیچگاه با سرعت کافی نمیتوانید بدوید تا برنده شوید. برای برنده شدن باید آن سنگها را دور بیندازید، ۲۰ کیلو از چربی خود بکاهید، ورزیده شوید، تمرین کنید و مجهز به بهترین کفش باشید.
آیا فکر میکنید صنعت حملونقل پایدار است؟
چنین سوالی، بیمورد است. قطعا جواب آن بله است. ما میخواهیم در پایدارسازی بیش از پیش صنعت و توجه به محیطزیست، تبدیل به الگویی برای دیگران شویم. نه تنها کامیونهای ما آلایندگی اندکی دارند بلکه در سایر فرآیندها و عملیاتهای شرکت هم کوشیدهایم که تا حد ممکن دوستدار محیطزیست باشیم. ما همچنان به مسوولیتهای اجتماعی خود پایبند هستیم. این موضوع یک الزام برای ما است. کره زمینی که از خود به جای خواهیم گذاشت، جایی است که فرزندان و نوادگانمان باید در آن زندگی کنند. اگر از آن مراقبت نکنیم، زندگی آنها آسان نخواهد بود. حفاظت از آن مسوولیت و وظیفه ما است.
*به انتخاب :گروه دانش وقایع خبری
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.