طبایی در کنار فعالیتهای هنری و روزنامهنگاری، سالها به امر تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشته است.
وقایع خبری- امروز (۱۴ آذر ۱۳۹۹) مصادف با هفتاد و ششمین سالروز تولد استاد «علیرضا طبایی»؛ شاعر، ترانهسرا، روزنامهنگار و منتقد ادبی پیشکسوت کشورمان است.
علیرضا طبایی در ۱۴ آذر ۱۳۲۳ در شهر شیراز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشته ریاضی به پایان برد و در همان سالها در زمینه ادبیات و روزنامه نگاری مقام اول را در سطح آموزشگاههای کشور کسب کرد.
او سرایش شعر و همکاری با مطبوعات را از همان زمان آغاز کرد و اولین شعرش در سال ۱۳۳۷ در مجلهی سپید و سیاه منتشر شد. پس از آن، دیگر آثارش در صفحات شعر روزنامهها، مجلات هفتگی و ماهنامههای ادبی از جمله: سخن، نگین، فردوسی، رودکی، تهران مصور، امید ایران، روشنفکر، زن روز، اطلاعات بانوان، کیهان، پیغام امروز و… به چاپ رسید.
طبایی در نیمه اول سال ۱۳۴۷ برای ادامه تحصیلات دانشگاهی راهی تهران شد و تا امروز در این شهر اقامت گزیده است.
او در سال ۱۳۵۰ به دانشکده هنرهای دراماتیک راه یافت و در سال ۱۳۵۴ موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته نمایشنامه نویسی شد. در سال ۱۳۷۶ برای تحصیل در دوره کارشناسی ارشد در همان رشته، وارد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز شد و در سال ۱۳۷۹ از پایاننامه خود دفاع کرد.
مجموعههای شعر
اگرچه طبایی را یکی از پایهگذاران جریان «غزل نو» میدانند اما وی در قالبهای نیمایی، مثنوی، قصیده، چهارپاره و دوبیتی هم آثار درخشانی سروده و منتشر کرده است. تاکنون ۶ مجموعه شعر از این شاعر به چاپ رسیده است که عبارتند از:
۱- جوانههای پاییز؛ ۱۳۴۴ انتشارات پیروز تهران
۲- از نهایت شب؛ ۱۳۵۰ انتشارات بامداد تهران
۳- خورشیدهای آن سوی دیوار؛ ۱۳۶۰ انتشارات توس تهران
۴- شاید گناه از عینک من باشد؛ ۱۳۸۵ انتشارات آیینه جنوب تهران (این کتاب به عنوان کتاب برگزیده سال در دومین دوره جایزه شعر خبرنگاران معرفی شد.)
۵- مادرم ایران؛ ۱۳۹۱ انتشارات شادان تهران
۶- تندر اما ناگهانیتر؛ ۱۳۹۲ انتشارات آوای کلار تهران
ترانهسرایی
طبایی از سال ۱۳۴۸ به ترانهسرایی روی آورد و در طی چند سال، موفق به خلق ترانههای مشهور و ماندگاری شد که توسط خوانندگان مطرح ایرانی اجرا شدهاند. از شاخصترین این ترانهها میتوان به «طلسم آرزوها»، «کوچه میعاد»، «گل محبت»، «عشق تو نمیمیرد»، «شهر فرنگه چشمات»، «مرد سرگردان»، «یاد آن شبها»، «تنها با گلها»، «دختر دریاها»، «آسمان آسمان»، «راز دل»، «نگاهم با نگاهت قصهها داره» و… اشاره کرد. البته بسیاری از این ترانهها با نام مستعار «شهرام طبایی» یا «شهرام» منتشر شدهاست. طبایی پس از چند سال، به دلیل فضای حاکم بر کار ترانهسرایی، دیگر اقبالی به ادامه این راه نشان نداد.
روزنامه نگاری
او فعالیت روزنامهنگاری را از سنین نوجوانی با روزنامه «پیام آسمانی» در شیراز آغاز کرد. مدتی بعد با چند تن از شاعران و نویسندگان صاحبنام این شهر، در انتشار مجله ادبی «دریا» همکاری کرد.
پس از ورود به تهران و اقامت در این شهر، از نیمه دوم سال ۱۳۴۷ مسوولیت اداره صفحات شعر و ادبیات هفتهنامه «جوانان امروز» را بر عهده گرفت و در طول ۱۴ سال فعالیت در این مجله، به معرفی و انتشار آثار بسیاری از شاعران جوانی که بعدها به چهرههای شناخته شده شعر معاصر تبدیل شدند، پرداخت.
در اواخر دهه چهل، مدیریت صفحات هنر و اندیشه روزنامه «پیغام امروز» را پذیرفت که این همکاری تا نیمه دهه پنجاه ادامه یافت.
همکاری با ماهنامه «فرهنگ و زندگی» وابسته به شورای عالی فرهنگ و هنر به مدت دوسال، عضویت در شورای نویسندگان «فصلنامه هنر» به مدت یکسال (به عنوان ماموریت اداری) و نیز اداره صفحات شعر مجله ادبی «رودکی» از دیگر فعالیتهای مطبوعاتی اوست.
تدریس و آموزش
طبایی در کنار فعالیتهای هنری و روزنامهنگاری، سالها به امر تدریس ادبیات فارسی در بسیاری از دبیرستانها و آموزشگاههای تهران از جمله دبیرستان علامه حلی (مرکز تیزهوشان) وابسته به سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان اشتغال داشته است.
پژوهش های ادبی
وی در حوزه پژوهش و نقد ادبی به ویژه شعر معاصر هم فعال بوده و آثار وی در شماری از نشریات معتبر فرهنگی و ادبی منتشر شده است که از آن جمله میتوان به این آثار اشاره کرد:
۱- تأثیر مکان در هنر؛ شعر نیما و آتشی از نظر مکان در دو قطب متضاد است (ماهنامه نگین – سال چهارم اسفند ۱۳۴۷ شماره مسلسل ۴۶ ص ۱۹ تا ۲۱)
۲- کاوشی در هنر؛ انسان بودن، اولین خصیصه هنرمند میباشد (هفتهنامه صبح امروز – ۱۲ آبان ۱۳۴۷ شماره مسلسل ۳۳۸ و ۱۹ آبان ۱۳۴۷ شماره مسلسل ۳۳۹)
۳- بررسی کارنامه شاعران امروز؛ سهراب سپهری، شاعری در قلمرو عرفان، در جستجوی رمز و راز حیات اما خوابزده (ماهنامه فرهنگ و زندگی – شماره ۲۵ و ۲۶ بهار و تابستان ۱۳۵۷ ص ۱۶۲ تا ۱۸۵)
۴- بررسی کارنامه شاعران امروز؛ محمد زهری، شاعری آرام، خلوتگزیده و تماشاگر (ماهنامه فرهنگ و زندگی – شماره ۲۷ و ۲۸ پاییز و زمستان ۱۳۵۷ ص ۲۶۷ تا ۲۹۵)
۵- خلاقیت و شبه خلاقیت (فصلنامه هنر – شماره نهم پاییز ۱۳۶۴ ص ۲۶۰ تا ۲۷۳)
۶- به بهانه انتشار مجموعه آثار نیما یوشیج؛ این زبان دلافسردگان است (فصلنامه هنر – شماره دهم زمستان ۱۳۶۴ و بهار ۱۳۶۵ ص ۳۸۸ تا ۴۰۹)
پژوهش های دانشگاهی
طبایی در زمینه هنر تاتر و نمایشنامهنویسی هم دو پژوهش ارزنده انجام داده است:
۱- تاریخچه تئاتر و سیر تحولات آن در شیراز (پایاننامه دوره کارشناسی سال ۱۳۵۴ – ۱۳۵۵)
۲- بررسی تاریخچه و سیر تحولات نمایشنامههای منظوم در ایران (پایاننامه دوره کارشناسی ارشد سال ۱۳۷۸ – ۱۳۷۹)
نمونه ای از اشعار استاد طبایی
سنگ صبور
زخم سپیده بر تن شب ناشکفته ماند
شب، باز پشت لایه غفلت، نهفته ماند
آراست سفره، منتظر میهمان نشست
وقتی که میدمید سحر، باز، خفته ماند!
برخاست تا جوانه زند، سایهای گریخت
مبهوت دستبرد به درّ نسفته ماند!
تعبیر خوابهای تو …؟ ـ پرسید از آینه ـ
تصویر لال بود و … صدا ناشنفته ماند
برگشت سمت سنگ صبورش… شکسته بود!
او هم شکست و بغض تبارش نگفته ماند!
********************************
حجمی به روی دایره بسته، حول صفر…
باید به آفتاب بگویم:
«… نام مرا، به خاطر بسپار!
من سالهاست سایهی خود را
از یاد بردهام.
خود را نمیشناسم، انگار مردهام
در خاطرات دور، مروری کن!
نام مرا به یاد آر!
*
آن سالهای غفلت بیتقویم
آن سالهای بینام، بیتاریخ
در کوچههای خاکی سیّارهای که تازه بر آن پا نهاده بودم
من با تو، دیرگاهی همسایه بودهام
نجوای عاشقانهی حوّا
با سیبهای سرخ، به یادت هست؟
انگار، هفتهای نگذشتهست…»
*
زهر ملال غربت
آمیخته به طعم پشیمانی هبوط
مانند آن غروب نخستین، هنوز هم، تازهست!
کامم هنوز تلخ است
انگار، ساعتی نگذشتهست
*
بر من چه رفته است؟
من کیستم، کجای زمین، یا کجای زمان ایستادهام…؟
این چندمین هزارهی تبعیدست؟
با چشم بسته، بر خط مجهول!
بیهوده رفتن و نرسیدن، تسلسل و تکرار!
میراث شوم قابیل، بر شانهی سیزیف
بردوش من، بلاهت بهلول!
راهی ز سُخره، دایرهای دوّار!
*
پیرنگ قصّه این است:
حجمی که روی دایرهای بسته، حول صفر گذر دارد
میچرخد و دوباره
در انتها، به نقطهی آغاز میرسد
پاهایش از تداوم بیهوده ره سپردن، سنگین است
*
تا قلّهی غروب
بر دوشِ خشم میبَرم
اما سپیدهدم
آن بار، باز، روی زمین است…
این، در کدام مکتب و آیین است؟
یا کیفر کدام گناه، این است؟
*
باید به آفتاب بگویم.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.