چند سالی است که مد شده مترجمان کار خود را با ترجمه آثاری که پیشتر به آنها پرداختهشده آغاز میکنند.
مهدی غبرایی
مترجم
حدود یک دههای است که بیش از سایر نقاط جهان، بر ترجمه آثاری از آسیا و همچنین آفریقا متمرکزشدهام؛ چراکه معتقدم محل اصلی تنشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، جنگ و جدال و خونریزیها در این دو قاره است که بازتاب این تنشها در بخشهای مختلف هنرآنان، ازجمله ادبیات دیده میشود. با تکیه بر همین مسأله هم با آثار متعددی از سوی نویسندگان کشورهای مذکور طرف هستیم. البته در چرایی انتخابهای یک دهه اخیرم میتوانم بهضرورت پرهیز از بازترجمههای غیرضروری هم اشاره کنم. متأسفانه چند سالی است که مد شده مترجمان کار خود را با ترجمه آثاری که پیشتر به آنها پرداختهشده آغاز میکنند، اتفاقی که البته در برخی مواقع هم بیشتر کتابسازی و رونویسی هستند. حتی برخی همکاران باسابقه همدست به بازترجمههایی میزنند که نیازی به انجام دوبارهشان نبوده است. از همین رو معتقدم مترجمانی که همچون من سالها از آغاز فعالیتشان میگذرد بهتر است بهجای بازترجمه و یا ترجمه کارهایی که بههرحال ناشناس نخواهند ماند و از سوی دیگر دوستان ترجمه میشوند به سراغ ترجمه آثار تازه برویم. از این طریق نهتنها مخاطبان، حتی نویسندگان جوان هم فرصتی برای آشنایی با جهان داستاننویسی دیگر نقاط جهان و همچنین حرفهای تازه آنها پیدا میکنند. ازجمله نویسندگانی که به سراغ آنها رفتم، «وی. اس. نایپل» است؛ نویسندهای که تبار آسیایی دارد. به سراغ برخی نویسندگان عرب رفتم، از هندیها اگر «نایپل» و برادرش را هم هندی حساب کنیم حدود ۱۱-۱۰ رمان کارکردهام. از سوی دیگر در جهت معرفی آثار نویسندگان آفریقایی هم تلاش کردم؛ همانطور که گفتم مترجمی به سن و سال من باید بکوشد آثار تازهای پیش روی مخاطب بگذارد. اما بخشی از دلیل علاقهمندیام به ادبیات کشورهای آفریقایی به دوران جوانیام بازمیگردد؛ موضوع پایاننامه دوران کارشناسی من در دانشگاه تهران «آنگولا» و«موزامبیک» بود. بنابراین با این دو کشور از همان جوانی آشنایی دارم؛ هرچند که آن زمان قدری نگاه چپ داشتم و اینها هم کشورهایی به شمار میآمدند که با حکومتهای مارکسیستی شروع کردند، حالا بماند که نتیجهشان چه شد! طی این یک دهه اخیر هم بیشتر به روی این دو کشور متمرکز شدهام؛ تا امروز سه عنوان کتاب از این جغرافیا منتشر کردهام. اولی رمان «آفتابپرستها» نوشته «ژوزه ادوآردو آگوآلوسا» با ترجمه نشر چشمه، دومی هم «صبحبهخیر رفقا» است نوشته «اونجاکی» که از سوی نیلوفر منتشر شد و سومین رمان هم «دیار خوابگردی» از «میا کوتو» است که بعد دو سال انتظار با همکاری نشر افق در دسترس علاقهمندان قرارگرفته است. «صبحبهخیر رفقا» رمانی است که در همکاری مشترک با «علی هداوند» انجام دادم، هرچند که این دوست قدیمی مترجم هفتم اسفندماه سال ۹۸ درگذشت و هرگز انتشار کتاب را ندید. هماکنون در ادامه پروژه رمانهایی از قاره آفریقا دو رمان آماده انتشار دیگر هم به نشر نیلوفر سپردهام که از «آگوآلوسا» هستند و رمان دیگری هم همین یکی- دو روز به پایان رسیده و هنوز تصمیم نگرفتهام آن را به کدام ناشر بسپارم. البته برای انتشار آثار نویسندگان آفریقایی دست به تهیه فهرستی ۲۵ عنوانی زده بودم، با چند مؤسسه نشر هم صحبت کردم که در صورت همراهیشان این کتابها در قالب کاری گروهی و با سرپرستی من ترجمه و منتشر بشوند. متأسفانه هیچکدام همکاری نکردند، البته خودم در گفتوگو با چند نفر از دوستان تصمیم به این کار گرفتیم، یکی از آنان همان دوست عزیزی بود که درگذشت، یکی دیگر هم که به کشور کنیا رفت و دیگری هم به کار خود مشغول شد و کسی از جمعمان باقی نماند، سن خودم هم که به تنهایی اجازه ترجمه آن تعداد کتاب را نمیدهد. به همین خاطر ۱۰ رمان از میان آنها انتخاب کردم تا به ترتیب ترجمهشان کنم، بااینحال هنوز هم اگر ناشری حاضر به حمایت معنوی و مادی شود حاضر به همکاری هستم و تردیدی ندارم که مجموعه ارزشمندی خواهد شد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.