پیام های متناقض و متضاد مقام های رسمی در سطح جهان در مورد ویروس کرونا موجب گمراهی و سردرگمی می شود .
مترجم: زهره محقق هرندی منبع: وب سایت روزنامه نیویورک تایمز
ترس از دیگران و حفظ فاصله گذاری اجتماعی ممکن است بعد از اتمام همه گیری کرونا هم ادامه پیدا کند. توجه و تمرکز بر جنبه های علمی، سیاسی و اقتصادی شیوع ویروس کرونا نباید موجب شود از تغییرات احتمالی که کرونا در زندگی اجتماعی ما در آینده به وجود خواهد آورد، غافل شویم. تغییر در نوع تفکر و رفتارنسبت به دیگران، تغییراتی آگاهانه یا ناخودآگاه که بعضی موقتی و گذرا هستند و بقیه پتانسیل ماندگار شدن را دارند، تغییراتی که این روزها هم در زندگی روزمره شاهدشان هستیم.
با مطالعه الگوهای مشخص از چگونگی رفتار مردم در جوامعی که به مدت طولانی در شرایط قرنطینه و انزوای اجتماعی بوده اند، می توان به چشم اندازی از آنچه در آینده انتظارمان را می کشد، دست یافت. در دهه ۱۹۹۰ میلادی شهر سارایوو در بوسنی برای مدت چهار سال در محاصره نظامی بود و مردم تجربه های مشابه با شرایط حال حاضر دنیا (در دوران کرونا) را شاهد بودند و حالا بعد از سال ها، بازماندگان آن فاجعه انسانی، پژواکی ملایم از شرایط مرگبار آن دوران را تجربه می کنند. یکی از بازماندگان جنگ سارایوو در تشریح تاثیر تغییرات بنیادی در ماندگاری عادات می گوید: در زمان محاصره شهر، منطقه نزدیک خانه من مورد هدف تک تیرانداز ها قرار می گرفت و من در تمام طول مدت جنگ هرگز از آن خیابان عبور نکرده بودم، حتی تا مدت ها بعد از پایان محاصره هم من ناخودآگاه از عبور از آن خیابان اجتناب می کردم و با علائم روانی و استرس شدید درگیر بودم.
دوری از غریبه ها، ترس از شرکت در اجتماعات و وسواس های فکری و رفتاری ما در زمان بیماری ها می تواند ادامه دار شود. تحقیقات روی تاثیرات بیماری های اپیدمیک که قابلیت همه گیری سریع را دارند، نشان می دهد که ماه های آینده با وجود شیوع ویروس کرونا، چطور سپری خواهد شد. توانایی های ما در داشتن احساس آرامش در حضور دیگران با ادامه این شرایط بحرانی احتمالا به خطر خواهد افتاد. این روزها سلامتی و حفظ جان، تبدیل به چالشی بزرگ برای همه ما شده و داشتن ارتباط
بی دغدغه با دیگران برای مان به آرزو تبدیل شده است. زمانی که به اجبار و برای پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری، محدودیت هایی نظیر ممنوعیت اجتماعات و تعطیلی های گسترده اعمال می شود و همه وجوه زندگی اجتماعی تحت کنترل قرار می گیرد، طبیعی است که فشار روانی ناشی از کنترل ارتباطات روزمره، وضعیت نرمال و طبیعی زندگی را به سرعت دستخوش تغییر خواهد کرد.
براساس مطالعات دانشگاه هاروارد، زمان لازم برای ساخت واکسن ویروس کرونا یا مهار آن در جهان حدود دو سال تخمین زده شده است و تا آن زمان، زندگی روزمره باید به شکلی در تعامل با کرونا مدیریت شود. انسان ذاتا به طرز غیر قابل باوری توانایی کنار آمدن با هر شرایطی را دارد، مهم نیست که اوضاع تا چه میزان سخت و پیچیده باشد زیرا به هر حال انسان همواره راه هایی برای سازگاری با شرایط پیدا می کند.
پیام های متناقض و متضاد مقام های رسمی در سطح جهان در مورد ویروس کرونا موجب گمراهی و سردرگمی می شود و بیشتر بار مسئولیت تصمیم گیری در مورد رفتارهای پرخطر متوجه مردم خواهد بود. برای مثال حتی اگر مقامات رسمی کشوری تحت تاثیر فشارهای سیاسی یا اقتصادی، تصمیم به بازگشایی های گسترده بگیرند، این مردم هستند که باید تشخیص دهند که این بازگشایی ها ایمن است یا خیر. اتخاذ چنین تصمیماتی برای مردم ساده نیست.
سیم کانگ، روانشناس موسسه سلامت روان در سنگاپور معتقد است که مطالعات حکایت از زیان های روانی در زمان شیوع و همه گیری بیماری هایی مانند سارس، ابولا و آنفلوانزای خوکی دارد. مشکلاتی مانند استرس، نگرانی، افسردگی، عصبانیت و وسواس فکری از جمله عوارض روانی بعد از گذر از چنین بحران هایی است. اما موضوع قابل تامل در این مطالعات این بود که همزمان تمایل مردم به مراقبت از خود هم افزایش پیدا کرده بود. مردم با وسواس بیشتری مراقب رژیم غذایی و بهداشت خود بودند و جالب اینکه استفاده از ماسک در جوامعی که سارس و مرس اپیدمی شده بود، تا مدت ها بعد از پایان اپیدمی ادامه پیدا کرد و بسیاری حتی برای سرماخوردگی معمولی هم از ماسک استفاده می کردند. دکتر کانگ همچنین می گوید: در زمان شیوع سارس مردم به شکلی بی سابقه مراقب یکدیگر بودند و هوای هم را داشتند.
تغییرات در رفتار مردم تنها در زمان بحبوحه شیوع کرونا انعکاس پیدا نمی کند، بلکه احتمال دارد حتی بعد از بحران هم با این تغییرات مواجه باشیم. پیش بینی اتفاقات آینده درخصوص ویروس کرونا کاری دشوار است. با این حال، ارتباطات و رفتار ما با دیگران به طور قطع، حتی بعد از گذار از بحران کرونا، دچار تغییرات شگرفی خواهد شد. بزرگترین تغییر روان شناختی در اثنای بحران سراسری ممکن است سمت و سویی مثبت و در راستای هنجارهای اجتماعی داشته باشد؛ هنجارهایی مانند توجه به مشکلات دیگران، کمک به افراد نیازمند و بیمار. انسان های اولیه تا مدت های مدیدی گرفتار روابط خصمانه با یکدیگر بودند و تنها زمانی که به یاری یکدیگر شتافتند و در گروه های چندصد نفره اسکان پیدا کردند، توانستند بر مشکلات فائق آیند. اکنون ما بار دیگر به دست طبیعت محاصره شده ایم و مجبوریم که مناسبات اجتماعی خود را محدود کنیم و با رعایت فاصله گذاری فیزیکی و اجتماعی، از مهم ترین و ارزشمندترین دارایی خود یعنی زندگی دفاع کنیم.
به هر حال باید توجه داشت که عوارض و عواقب روانی معمولا بعد از گذر از بحران همچنان خودنمایی می کنند. در مرحله اول همه گیری کرونا، مردم بین مقاومت در برابر واقعیت موجود یا عادت کردن به آن و پذیرفتن واقعیت سرگردان بودند و اغلب خود را عذاب می دادند و سعی داشتند اوضاع را عادی جلوه دهند یا با بی صبری مشغول شمارش معکوس برای برگشتن به روزهای عادی زندگی بودند. بسیاری از مردم هنوز هم در همان حال و هوا هستند. این در حالی است که آرامش تنها از خلال پذیرش درست مسائل غیر قابل پیش بینی به دست می آید. ما باید بپذیریم که کنترل کم و محدودی نسبت به شرایط داریم. بهترین گزینه در چنین شرایطی منعطف بودن و سازگاری با شرایط است. ولی آنچه مسلم است، ما باید به شرایط موجود عادت کنیم و یاد بگیریم که حتی با وجود همه گیری جهانی کرونا، زندگی ادامه دارد و این می تواند تبدیل به الگویی از زندگی در شرایط سخت و برای دوره ای طولانی شود.
مسلم است که بعد از گذار از بحران همه ما به شکلی باورنکردنی بسادگی قادر خواهیم بود فعالیت های معمولی خود را از سربگیریم ولی اگر ترس از تماس فیزیکی و حفظ فاصله گذاری اجتماعی یک سال یا بیشتر، به طول بینجامد، می تواند منجر به تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی شود. این تشویش برای مدت ها با ما خواهد بود و ممکن است عمیقا تعامل بین مردم را برای مدت مدیدی تحت تاثیر قرار دهد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.