جامعه اهالی فرهنگ و هنر کشور، از شرایط و اوضاع مناسبی در زندگی و معیشت خویش برخوردار نیستند .
هنر از روزگاران کهن و از آغاز تمدن های بشری مورد توجه بوده است.جایگاه هنر به عنوان عنصری متعالی و روح پرور و انسان ساز نقش به سزایی در زندگی انسان داشته و دارد.هنرمندان به عنوان آفرینندگان آثار فرهنگی، در طول تاریخ نقش به سزایی داشته و در تحولات اجتماعی و فرهنگی و حتی بزنگاه های سیاسی، ایفای نقش کرده و گاها در راس این تحولات بوده اند. با این توصیف هنر از جایگاه و منزلتی والا برخوردار بوده است. اما هنرمندان به عنوان خالقان و پدید آورندگان آثار فاخر و تاثیر گذار، همواره مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفته ؛ در حوزه مسائل مالی و معیشتی دچار مشکلات و تنگناهای فراوانی بوده و هستند.
با اینوضعیت می توانگفت متولیان فرهنگ و هنر کشور که وظیفه قانونگذاری و به تبع حمایت از اهالی فرهنگ و هنر را برعهده دارند، در جایگاه تصمیم گیری و برنامه ریزی و حمایت، تکیه گاهی محکم و قابل اطمینان برای اهالی فرهنگ و هنر نبوده و نیستند. دلیل این نقصان را در درجه اول باید از عدم وجود مدیرانی دلسوز در بدنه هنر و درجه دوم عدم اختصاص منابع مالی به بخش فرهنگ و هنر و صرفا نگاه ابزاری به این مقوله دانست .در حالی که فرهنگ و هنر ریشه و اساس هر ملت و جامعه ای ست و پرداختن و اهتمام به این مهم ،از جمله اقدامات اساسی هر کشوری ست. بازدارندگی فرهنگ از بروز انواع ناهنجاریها و مشکلات از قبیل، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی مسئله ای غیرقابل انکار و اجتناب ناپذیر است.
چنانچه مدیران و مسئولین ارشد کشور ، در تصمیمات کلان جامعه اهمیت و نگاهی ویژه به حوزه ی فرهنگ و هنر داشته باشند، به طرز شگفت انگیزی، بسیاری از مشکلات عدیده ی کشور از میان رفته و یا دچار کاهش قابل توجهی خواهد شد. لکن در شرایط حال حاضر جامعه اهالی فرهنگ و هنر کشور، از شرایط و اوضاع مناسبی در زندگی و معیشت خویش برخوردار نیستند . هنر فاخر ، زمانی تاثیرگذار و سازنده خواهد بود که درگیر مادیات و تنگناهای روزمره نباشد.
متاسفانه بسیاری از هنرمندان فاخر کشور، به دلیل بحران های مالی و معیشتی و عدم حمایت های کلان کشوری، و وجود ابتذال و مادی گرایی، دست از حرفه و رسته خود کشیده و با قلبی شکسته و مالامال از درد، با جهان هنر وداع کرده اند و همین امر موجب گردیده تا بستری برای جولان کاسبان هنرمند نما و بی مایه فراهم گردد و این دقیقا نقطه سقوط هنر در دره ی نابودی و زوال است. مصیبتی که متولیان و صاحب کرسیان فرهنگ کشور، با بی توجهی آن، به خشکیده شدن درخت تنومند و کهن فرهنگ و هنر کشور کمک کرده و هیمه در آتش این نابودی میکنند. خطری بزرگ که به ظاهر، اندیشه و خردی روشنفکرانه میطلبد اما مهارش از نان شب برای جامعه واجب تر است.
امیداست تا متولیان و سردمداران فرهنگی کشور، این کشتی به گل نشسته را به ساحل امن آرامش برسانند تا با عزمی راسخ و پشتوانه ای محکم رهسپار اقیانوس پویایی و وارستگی در عرصه فرهنگ و هنر گردد.
نوید وفا
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.