۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » سینما و تئاتر » فرهنگ و هنر
  • شناسه : 37647
  • ۰۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۷
  • ارسال توسط :

گنج قارون

هنوز هم افراد بسياري هستند كه به‌رغم ممنوعيت چهل و اندي ساله اين فيلم تماشاگر آن هستند.

علي بي‌غم (با بازي زنده نام و ياد محمدعلي فردين) شخصيت فيلم گنج قارون اگرچه فرزند مرد متمول و ثروتمندي به نام قارون است، اما در كل فيلم آدم به قول معروف يك لاقبايي است كه درآمد چنداني ندارد. اما همين آدم يك لاقبا و بي‌چيز به راحتي براي ميهمان ناخوانده‌اش (قارون متمول با بازي زنده‌ياد آرمان) آبگوشت بار مي‌گذارد و سر سفره با آواز و شادي مي‌خورند.

اين كه آبگوشت در آن ‌زمان غذاي فقرا بوده را از رفتار علي بي‌غم، قارون و تقي جغجغه (زنده‌ياد تقي ظهوري) مي‌توان دريافت. البته آبگوشت براي مخالفان فيلم‌هاي عامه‌پسند ايراني (به قول هوشنگ كاووسي فيلمفارسي) نماد سطحي‌نگري و سينماي بي‌در و پيكر بوده است. تصوري كه هنوز هم برخي بر آن تاكيد مي‌كنند. اينكه درست مي‌گويند يا غلط! اينكه وجود آن سينما تا چه حد طبيعي و ضروري بوده است، موضوع اين نوشته نيست.

فقط بگويم هنوز هم افراد بسياري هستند كه به‌رغم ممنوعيت چهل و اندي ساله اين فيلم تماشاگر آن هستند. تماشاگراني وفادار كه برخي‌شان سن و سالي هم ندارند و مانند سفيد موياني نيستند كه آن‌قدر دلبسته محمدعلي فردين بودند كه رفقاي‌شان آنها را فردين صدا مي‌كردند يا تعدادي‌شان بعد از عدم نمايش فيلم‌هاي فردين پاي درون سالن تاريك سينما نگذاشتند (مدت‌ها قبل هنگام ساخت فيلم مستندي درباره سينما آريايي قزوين متوجه وجود چنين افرادي شدم). البته گسترش سينماي خانگي و امكان تماشاي فيلم‌هاي قديمي ايراني به صورت اختياري باعث شده تا اين افراد هنوز بتوانند گنج قارون را بارها و بارها تماشا كنند، آن‌هم رنگي كامل!

در اينكه خاطره بازي و حس نوستالژيك در اين لذت بردن مداوم نقش مهمي دارد، شكي نيست. شايد در يك چيز ديگر هم شكي نباشد. منظورم برخورد با صحنه آبگوشت‌خوري معروف فيلم است. صحنه‌اي در فيلم ناصرالدين شاه آكتور سينما (ساخته محسن مخملباف) نيز به صورت طنز مورد استفاده قرار گرفته است. صحنه‌اي كه مي‌تواند خبر از تغيير اجباري برنامه غذايي فقرا داشته باشد. حالا ديگر آبگوشت نمي‌تواند غذاي در دسترس آدم‌هاي مفلس و فقير و بي‌پولي مثل علي بي‌غم باشد. قيمتش آن‌قدر بالا رفته كه ديدنش سر سفره قارون يا به تعبير امروزي‌ها آقازاده‌ها طبيعي‌تر است. البته اگر علي بي‌غم را هم در زمانه خودش نوعي آقازاده گمنام بدانيم، منظورم آقازاده‌هايي مثل او نيست.

علي بي‌غم با نپذيرفتن مال دنيا بي‌غم بود، اما همه غم آقازاده‌هاي طماع زمانه ما پول‌هايي است كه حق مردم است و بايد صرف آسايش و رفاه آنها شود و هنوز به حساب آقازاده‌ها واريز نشده است. 

*حسن لطفی