ر همین دنیا باید زاد و توشه ابدیت را فراهم کرد که جای دیگری برای تهیه و تدارک نیست.
قرآن که تلاوت میکردیم، به سوره انشراح که میرسیدیم و شرح قیامت میخواندیم، با خود میگفتیم آیا میشود در شرایط سخت و نیاز به کمک، برادر پشت برادر را خالی کند؟ گیریم این بشود چنان که در جامعه هم- متاسفانه- نمونههایش را میبینیم اما چگونه میشود که نمادِ تام و تمامِ مهر و محبت، مادر و تندیس دست گیری و حمایت، پدر، از آدم روی برتابند و پا به فرار داشته باشند.
تجربه این جهانی هم ثابت کرده است که؛ مادر است و آغوشش برای فرزندان همیشه باز. پدر است و جان میگیرد از حضور فرزندان خود. مادر است و حاضر است هزار تیغ در جانش بنشیند اما فرزندش را خاری -حتی- در پا نخلد. پدر است و قدرت نمایی برای حمایت از فرزندان. مادر است و یک دریا مهربانی که همه تجربه کردهایم و این تجربه را هم هر روز زیستهایم. پدر است و که ایستادگیاش برای فرزندان به کوه مانند است که هرگز از جا تکان نمیخورد.
پس چگونه است که میگویند در قیامت، پدر و مادر از فرزند میگریزد و فرزند از پدر و مادر؟ اگر ایمان به حقیقتِ قرآن نبود، با اما و اگر میخواندیم آیات را و برای آن دنبال “باطن”های دیگر و لایههای بعد میگشتیم اما “کرونا” با همه تلخیاش، بازگوگر ملموس آیات رابطه افراد در قیامت شد. وقتی شنیدم پدران و مادران بسیاری به فرزندان راه دورشان پیغام میدادند که نیایند عیدِ امسال را. وقتی کراهت آمد و شد را میان خواهر و برادر میدیدم. وقتی دوست را میدیدم که دیدن را نا دید میگیرد و با ماسک بازی میکند تا ندیدن را توجیح باشد.
همه اینها جلوهای از آن حالتِ انسان در قیامتِ معهود است که در آیاتِ ۳۴ تا ۳۶ سوره مبارکه عبس، این روزها میبینیم. تفسیرهای به زندگی درآمده «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ» “ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺁﺩﻣﻰ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ…” فقط این هم نیست بلکه یک مرحله بالاتر هم باید رفت؛ “وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ” و” ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ پدﺭﺵ….” و حتی؛ “وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ” بله، “ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ” هم میگریزد. و انگار امروز داریم شمایی “دور” از آن “واقعه نزدیک” میبینیم.
واقعهای که حتما رخ خواهد داد و ما این آیات را با همه وجود درک خواهیم کرد. باری، این روزها سخت است اما ما باورمندان آن حقیقتی هستیم که در آیات ۵ و ۶ سوره انشراح بیان شده است؛ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا: پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است و به تاکید تکرار شده است که؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا: آرى با دشوارى آسانى است. پس باید با خود مراقبتی و تقوای اجتماعی، از دل این مصائب، دریچهای به کلاس بالاتر بندگی، بگشاییم.
باید راه باز کنیم به سوی حقیقت و گامی چند فراتر نهیم. یکی از این گشایشها در دل مصیبتها میتواند همین توجه دادنمان به آخرت باشد. به “یوم الحساب” که حساب کار دستمان بیاید و بدانیم در قیامت کِشتههای همین زندگی را درو خواهیم کرد و اصلا نمیتوانیم بر سفره پدر و مادر و خواهر و برادر و همسر و فرزند بنشینیم. هرکس است و سفره خودش. الله اکبر که آدمی میگریزد از برادرش از پدر و مادرش از همسر و فرزندش….
پس هر کدام به فکر خود باشیم که در قیامت نمیتوان به شانه دیگری تکیه داد. باید روی پای خود ایستاد و در این دنیا میتوان پاها را چنان توانمند کرد که در رستاخیز تاب برخاستن و ایستادن داشته باشد. در همین دنیا باید زاد و توشه ابدیت را فراهم کرد که جای دیگری برای تهیه و تدارک نیست.
باید در همین شرایط سخت هم با انسانیت ظرفیت ساخت و با اخلاص و توکل و جوانمردی بدان پرداخت چنان که کادر درمانی بدان همت دارند. آن گونه که دیگر مردم خوب ایران به یاری هم میشتابند و با دست گیری از کم توانان، در صراط مستقیم بندگی به مقام شامخ “أَنعَمتَ عَلَيهِم” میرسند نه چون “مَغضوبِ عَلَيهِم” که عرصه را بر مردم تنگ میکنند و با احتکار اقلام پیشگیری و بهداشتی، راه را برای مرگ دیگران هموار میکنند.
نه مثل “ضّالّينَ” که در فضای مجازی به “تروریسم خبری” کلمات را به زهر میآلایند و به سوی ذهن مردم پرتاب میکنند و آرامش حداقلی جامعه را برمیآشوبند. باری، درس قرآن و رسمِ بندگی اصلاح مدام رفتارهاست در همه شرایط. پس اگر از دل این روزگار سخت فقط همین نگاه و حرکت در این مسیر پدید آید میتوان در شکوه آیات قرآن نشست. در ساحت امن ا” إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا”…
* غلامرضا بنی اسدی، روزنامهنگار
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.