جبهه جنگ با کرونا به وسعت محل زندگی تمامی افراد است
سال گذشته به اندازه چندین سال؛ واقعه برای صورتبندی داشت. وقایعی که هر کدام توانستند برای مدتی ذهن و ضمیر جامعه ایرانی را مشغول خود کنند. از ظهور نیروهای مرجع اجتماعی تازهای که در عرف رسانهای سلبریتی نامیده می شوند تا شکلگیری بسیجهای مردمی در مواقع گوناگون همه حاکی از پیچیدگی تحولات جاری در بطن سال ۹۸ دارد. سال ۹۸ اما با رویدادی شگرفتر به پایان رسد. شیوع ویروس کویید-۱۹ که از ووهان چین آغاز و بیش از ۱۵۰ کشور جهان را تا آستانه تعطیلی پیش برده و ایران را نیز درگیر خود کرده است، آخرین بحرانی است که ۹۸ برای ما تدارک دیده بود. با دکتر تقی آزاد ارمکی (استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران) در مورد تحولات سال گذشته و افق پیش رو گفتگو کردیم.
سال گذشته را سختترین سال ایران دانستهاند. اولا با این سخن تا چه حد موافقید و ثانیا اساسا چه تحلیلی از ۹۸ دارید؟
سال ۹۸ سختترین سال ایرانی نیست. حادثه درون خود زیاد دارد ولی بدترین سال ایرانی نیست. سال ۸۸ و ۷۶ سالهای سختتری برای مردم ایران بود. بهطور مثال در سال ۸۸ اتفاقاتی افتاد که بسیار سخت بوده و همچنان اثرات آن ادامه دارد. جریان شهید سلیمانی، ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و سیل غرب کشور اتفاقات تلخی هستند اما به نظر من حوادث سال ۹۸ ابعاد پیچیدهای دارد. البته کرونا همه را درگیر خود کرد و باعث تغییراتی در نظام اجتماعی شد. از این منظر برخی حوادث این سال موقعیت بسیار ویژهای دارند، برخی حوادث این سال هم توانستند دوگانههایی را ایجاد کنند و برخی دوگانههای قبلی را فعال کردند. مثلاً زلزلهی غرب کشور یا سیل جنوب کشور گرچه گسلهای قومیتی یا نظام اجتماعی جدیدی را ایجاد نکردند ولی با این حال توانستند آنها را فعال کنند. سیل ابتدای سال گرچه در مناطق مرزی و با تنوع قومیتی روی داد اما الزاماً به تضادهای درونی حادی که تاثیرات اجتماعی ویژهای پس از خود برجای بگذارد، منتهی نشد بلکه شاهد هستیم که این سیل بهجای ایجاد واگراییهای ویژه سبب شد تا نیروهای اجتماعی را بیشتر به مرحلهی ظهور برساند. مثلاً در طی زلزلهی غرب سلبریتیها ظهور پیدا میکنند. در سیل جنوب نیروهای محلی و نیروهای داوطلب و بسیج عمومی نقش مهمی ایفا میکنند. این حوادث با اینکه هزینههایی را برای مردم ایران به تحمیل کرده ولی از سویی هم توانسته تا قدرت اجتماعی را به نمایش گذاشته و آن را بر جستهتر کند. حتی همین ماجرای سلبریتیها که در طی این دوسال نقش مهمی را در جامعهی ایرانی ایفا کرد و خود این نیروهای عمومی که بسیج میشوند و ترکیبی از عوامل و عناصری شامل روحانیت و سرمایهداران و کارآفرینان محلی هستند، منتج به بروز تجربه جدیدی در برآیش نیروهای مردمی شد.
این مسائل چه نتایجی در مراودات خارجی ما گذاشت؟ سال گذشته ایران در سایه برجام مجددا تحریم شد، برخی از سرداران بزرگ ما شهید شدند و پایگاههای آمریکایی برای اولین بار در منطقه هدف شلیک مستقیم ایران قرار گرفت. با این اوصاف وضعیت جامعه ایرانی در نسبت با تحولات بینالملل به چه سمتی پیش میرود؟
اینها متفاوت است با قضیه ترور شهید سردار سلیمانی و بعد هم هواپیما که مسیر جامعهی ایرانی را به سمت امکان رودررویی ایران با غرب و امریکا برد. به نظر من پیش از اینکه این قضیه چالش بنیادی لاینحلی را ایجاد کند، ما را به سمت حل آن پیش میبرد به این معنا که این حوادث ما را از رویارویی با آمریکا به درون مواجهه با آن هدایت کردند. اگر ترور سردار سلیمانی نبود ما همچنان در موضع حمله یا در موضع مهاجم بودیم. ترور ایشان و حوادث پس از آن سبب فرو ریختن این کلیشه شد که ایرانیها و آمریکاییها نمیتوانند در منطقه رویارویی مستقیم باهم داشته باشند. واقعیت این است که امریکا به عنوان همسایه ما در کشورهای اطراف حضور دارد… ماجرای شهادت سردار سلیمانی موجب برآیش پدیداردیگری هم شدو ان این بود که ماجرای تغییر نظام در ایران را برای آمریکاییها مختومه کرد یعنی با این پدیدار ما دیگر از دوگانهای که ممکن بود وجود داشته باشد به ساحت دیگری منتقل شدیم.
تاثیر بحران کرونا را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا کرونا توانسته بر مناسبات اجتماعی و داخلی و حتی خارجی تاثیری بگذارد؟
وضعیتی که کرونا ایجاد کرد و اصلاً قابل مقایسه با پیش نیست. کسی هم عاملش نیست و همه تحت تأثیر آن هستند از شرق آمده و به غرب رفته و دوباره به شرق میآید. کرونا فصل جدایی ایران قبل از کرونا و بعد از کروناست؛ درست مانند انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه یا حتی مانند جنگ ایران و روسیه. در واقع کرونا از اساس ساحت متفاوتی برای ما ایجاد کرده است. البته این ساحت تازه و تزاحمآفرین تنها مختص به کشور ما نشده و تقریباً کرونا هر جا که رفته توانسته حوزه عمومی و سپهر سیاسی آن را تحت تأثیر قرار دهد. وقتی کرونا وارد ایران شده کل جامعهی ایرانی را متأثر و متالم کرد بهطور مثال در زمان جنگ تحمیلی بخشهای مرزی ایران به ویژه جنوب و غرب بیشترین صدمه را اعم از نابودی زیرساختها یا آسیبهای جانی تحمل کردند اما کرونا اصلاً چنین منطقهای عمل نکرده است. کرونا همه جا هست و برخلاف جنگ که بیشترین صدمه را بر زیرساخت یا سرمایههای انسانی وارد میکند اینجا این ویروس خود فرد و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است چراکه دیگر جبهه جنگ با کرونا به وسعت محل زندگی تمامی افراد است در چنین جنگی دیگر همه افراد نقش دارند و در معرض جنگ هستند. اگر از تهدید جانی بگذریم کرونا بر نحوه کنش نیروهای اجتماعی و حتی اقتصاد خانواده هم تأثیر بسیار شگرفی گذاشته است. از خرید بیش از نیاز چندین روزه برای در امان ماندن در دوران قرنطینه تا رکود و تعطیلی کسب و کارهای خانگی و آزاد تنها بخشی از تاثیراتی است که کرونا توانسته بر زیست اجتماعی ما ایجاد کند. تک تک آدمها در تمام سطوح متأثر از این حادثه هستند و این چیزی است که کرونا با خود میآورد. این خیلی موضوع مهمی است. تحمل جنگ ایران و عراق فقط شامل رزمندگان و خانوادههای آنان میشد. ولی کرونا همهی مردم را در گیر کرده است و در آینده در ادبیات و موسیقی و شعر و نقاشی و در مراودات اجتماعی و حتی در مراودات سیاسی هم نقش مهمی خواهد داشت. یک بخشی از تغییرات سطح فردی و اجتماعی و ساختاری و نهادی هم هست. جامعهی ایران تا دیروز ساختار نظام اجتماعی و ساختاری خودش را بر اساس سیاست اقتصاد و فرهنگ و جامعه طراحی کرده بود. اما امروز به نظر من بعداز کرونا ما یک جابجایی بنیادی در باب ساختار نظام اجتماعی خواهیم داشت و سطح زیست اجتماعی سطح غالب خواهد بود و بعداز آن تازه بحث اقتصاد و سیاست مطرح میشود. یک ملق زدن به شکل ساختاری و شکل سازمانی و نهادی هم وجود خواهد داشت. اگر دقت کنید در طی دو سه سال اخیر و کمی بیشتر ما در حال حذف نهاد خانواده از چرخهی اجتماع ایرانی بودیم. با افزایش نرخ طلاق و کاهش ازدواج و زاد و ولد و پیران سن گذشته و جوانانی که مهاجرت کردند. به نظر من کرونا نهاد خانواده را یک دوره به عقب برمیگرداند و در دستور کار نظام اجتماعی قرار میدهد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.