مردم هرچه از صداوسیما میشنوند یا میبینند، جدی نمیگیرند
بیتفاوتی بخشی از مردم نسبت به خطرات بیماری کرونا آنقدر افسارگسیخته شده است که در چندروز تعطیلی اخیر بهجای آنکه در خانه بمانند تا زنجیره شیوع این ویروس قطع شود، به مسافرت رفتند تا کرونا را شهر به شهر با خود ببرند و مردم دیگر شهرها را در معرض آلودگی قرار دهند. این درحالی است که دستِکم در یک ماه اخیر مسئولان به دفعات هشدار دادهاند که اگر میتوانید در خانهها بمانید زیرا هرچه عبور و مرور و تجمع افراد کمتر باشد احتمال ابتلا کم خواهد شد. حال سوال این است که بخشی از مردم از نظر جامعهشناسی در چه وضعیتی قرار دارند که حتی وقتی پای جانشان وسط میآید هم اعتنایی به قاعدهپذیری و رعایت مصالح فردی و اجتماعی نمیکنند؟
دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره بیتوجهی بخشی از مردم نسبت به پیامدهای خطرناک ویروس کرونا گفت: «از دو منظر میتوان بیتوجهی بخشی از مردم را تحلیل کرد. نخست آنکه ما دچار تأخر فرهنگی هستیم؛ به این معنی که مردم ما هنوز در فرهنگ گذشته باقی ماندهاند و مسائل مدرن و جدید را جدی نمیگیرند؛ بههمین دلیل وقتی موضوعی مانند کرونا ایجاد میشود، مردم میگویند که مهم نیست این هم از سرمان میگذرد و تمام میشود. ما هنوز نتوانستهایم نسبت به تحولات فرهنگی و اجتماعی موجود در جامعه واکنش متناسب نشان دهیم و نهتنها واکنش درست ارائه نمیدهیم که نسبت به آنها بیتفاوتیم. در مجموع نوعی واپسماندگی فرهنگی یا تأخر فرهنگی بر ما وجود دارد که همه اینها ریشه در افکار گذشته ما دارد».
او علت دوم را اینگونه معرفی کرد: «منظر دوم بیاعتمادی عمومی نسبت به هر امری است که از جانب مسئولان گفته میشود. مردم نسبت به دستگاههای حاکمیتی اطمینان ندارند؛ در حقیقت اعتماد عمومی در جامعه ما وجود ندارد. مردم هرچه از صداوسیما میشنوند یا میبینند، جدی نمیگیرند زیرا تصور میکنند درست نیست. با چنین تصوری نوعی عناد میان مردم و مسئولان ایجاد شده است که رفتن به مسافرت در شرایطی که مسئولان میگویند از در خانههایتان بمانید را نوعی واکنش قلمداد میکنند و از لیسزدن حرم تا مسافرترفتن هردو رفتاری واکنشی به مسئولان است. هم ضعف فرهنگی و هم تصور رایج مردم به مسئولان میتوان با جان خود مردم بازی کند و بسیار خطرناک است».
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چرا مردم در شرایط بحران رعایت حال یکدیگر را نمیکنند، اظهار کرد: «این هم ریشه فرهنگی دارد. مردم ما دچار حسیگرایی، فخرفروشی و خودنمایی شدهاند. ما چندان حیات معنوی نداریم و جهان را در فردِ خودمان ترسیم میکنیم. بخشی از مردم دیگر اعتقادی به آن شعر سعدی که بنیآدم اعضای یک پیکرند، ندارند و همین که حال خودشان خوب باشد برایشان کفایت میکند و این نتیجه پرورش نادرست بخشی از مردم ماست. نمونه این شرایط در موضوع کرونا به وضوح به چشم میخورد؛ بهنحوی که برخی اجناس ضدعفونیکننده را احتکار میکنند و در پی سود بیشتر خودشان هستند و برخی هم وقتی بتوانند بخرند همه را میخرند و برایشان فرقی ندارد که دیگران زنده بمانند یا بمیرند و این فرهنگ بسیار بدی است که متأسفانه این روزها به وضوح به چشم میخورد».
او درپایان درخصوص شیوع وسواس هم گفت: «وسواس ریشه روانشناسانه دارد. البته در مقطع فعلی حتی اگر مردم به وسواس بروند، طبیعی است زیرا وقتی هر روز موضوع کرونا در صدر اخبار تمام رسانههاست، طبیعی است که مردم حساس بشوند».
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.