مشاهده آتش گرفتن یکی از ساختمان های قدیمی تهران که یکی از نمادهای قدیمی تهران بود، برای هر فردی غم انگیز و دردناک بود.
** ناصر اسکندری- وقایع خبری
هر ساله شروع ماه دی برای ما یادآور روزهای تلخی می باشد. دی ماه برای هر ایرانی در سرتاسر جهان آوار شدن خروارها آهن و آجر و آتش بر سر تعدادی از هموطنان عزیزمان است.
۵ دی ۱۳۸۲ یادآور لرزش زمین و از دست دادن نزدیک به ۲۶ هزار و ۵۰۰ نفر از هموطنان عزیزمان در بم می باشد. ۱۶ دی ۱۳۹۶ یادآور شعله ور شدن نفتکش سانچی در آب های چین پس از برخورد به کشتی کریستال چین است که تعداد ۳۰ نفر ایرانی و دو تبعه بنگلادشی زنده زنده در آتش سوختند. ۱۹ دی ماه ۱۳۹۵، فوت علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام که هنگام شنا در استخر دچار ایست قلبی شده و دار فانی را وداع گفت و بالاخره ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ حادثه غم بار پلاسکو که در طرفه العینی به ویرانه ای تبدیل شد. اگر قتل امیرکبیر به تاریخ ۱۷ دی ماه را بدان اضافه کنیم، مجموع حوادث رخ داده برای ما ایرانیها در این ماه به ۶ حادثه مهم می رسد که در نوع خود بی نظیر است.
پرداختن به حادثه پلاسکو در این متن نه به این دلیل که سایر حوادث فوق مهم نبوده بلکه به دلیل مراجعهای است که نگارنده در اواخر ماه آذر ۹۸ به ساختمان مجتمع نور واقع در خیابان ولی عصر داشتم که پلاسکونشینان بالاجبار به آنجا کوچ کردهاند تا ساختمان اصلی آماده شود.
پلاسکو نماد مدرنیسم ایرانی در دوران محمدرضاشاه پهلوی توسط یک شخص یهودی به نام حبیب الله القانیان ساخته شد.”….او(حبیب الله القانیان) در آغاز گام نهادن محمدرضا پهلوی در مسیر توسعه اقتصادی، کارخانه پلاسکو را در سال ۱۳۳۷ تاسیس کرد. کارخانه ای که در تولید لوازم پلاستیکی، تبدیل به یک برند شد. دو سال بعد او ساختمانی مدرن و بلندمرتبه را با نام کارخانه اش کلنگ زد. این ساختمان، سازه ای فلزی داشت و نماد مدرنیسم و سرمایه داری جدید ایرانی شد. اگر برج ایفل بنا شده در اواخر قرن نوزدهم به عنوان نماد مدرنیسم فرانسه شناخته می شود،ساختمان پلاسکو در میانه قرن بیستم، چنین نشانی برای سرمایه داری مدرن ایران داشت. ساختمانی که در چهارراه استانبول در نزدیکی سفارتخانه های انگلیس، آلمان و ترکیه، گویی رابطه اقتصاد و سیاست را تداعی می کرد.(جستارهایی در پلاسکو. آغاسی. جوادی یگانه و دیگران،۱۳۹۵،ص۹)
۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ روز ناخوشایند و دردناکی برای هر ایرانی بود. مشاهده آتش گرفتن یکی از ساختمان های قدیمی تهران که به جرات می توان گفت که یکی از نمادهای قدیمی شهر تهران بود، برای هر فردی غم انگیز و دردناک بود.
آتش سوزی ساختمان پلاسکو با تمام دردناکی و غم انگیز بودنش با تعداد ۲۲ فوتی(آمارها بین ۲۰ الی ۳۰ تن متفاوت می باشد)، پس از ۳ ساعت و نیم آتش سوزی فرو ریخت. اما کار آواربرداری پس از ۹ روز به پایان رسید. یلدای سال ۱۳۹۵، آخرین یلدای خانواده های داغدار حادثه پلاسکو بود. فرزندان این عزیزان برای آخرین بار فال حافظ را با صدای پدرانشان شنیدند و حس پدرانه را برای آخرین بار احساس کردند.
چند سال گذشت و نگارنده این مطلب در روزهای آخر پاییز که همه ایرانیان خود را برای جشن و دورهمی شب پایانی آذرماه(یلدا) آماده می کردند، به اتفاق یکی از همکارانم محل کار خود را در ساعات پایانی روز به قصد خرید ترک کردیم. در بین اینکه برای خرید به محل خرید چرچیل برویم یا پلاسکو(البته محل فعلی پلاسکونشینان در محل مجتمع نور تهران واقع در خیابان ولی عصر می باشد)، در نهایت ساختمان جدیدی که پلاسکونشینان در آن هستند را انتخاب کردیم.
از همان بدو ورود حس عجیبی به من دست داد. سکوت عجیبی بر این ساختمان حاکم بود. انگار خاک غم بر آن نشسته است. بیشتر مغازه ها بسته و آنهایی که باز بودند، مشتری در آن دیده نمی شد. وارد یکی از مغازه ها شدیم و پس از پرس و جو در مورد قیمت ها، رو به صاحب مغازه کردم و گفتم: “شما اینجا افسرده نمی شوید. این همه سکوت”. و ایشان در جواب با خنده ملیحی عنوان کردند که: “شماها باید برای خرید بیایید تا افسردگی از اینجا کوچ کند”. به مغازه دیگری وارد شدیم و اتفاقا خریدمان را همان مغازه انجام دادیم. از مرد میانسالی که صاحب مغازه بود سوال کردم: “پس چه موقع ساختمان پلاسکو آماده می شود؟” که ایشان در جواب بنده اشاره به صحبت های آقای سعیدی کیا رییس وقت بنیاد مستضعفان کردند که به صورت پرینت شده بر زیر شیشه میز کارش جا داده بود: تا یکسال دیگر.
پلاسکو با تمام خاطرات خود از دیده ها برفت و تهران یکی از مکان هایی را که مردمش خاطرات تلخ و شیرینی با آن داشتند را از دست داد. “پلاسکو، تنها یک ساختمان نبود، بلکه نمادی بود از آغاز و گسترش مدرنیزاسیون شهری با آوازه ای که به شهر تهران منحصر نبود و در سطح ملی نیز نمود داشت. افزون بر این،پلاسکو برای مدت بیش از دو دهه نمادی از یک مرکز اقتصادی بود و در حافظه جمعی بسیاری از شهروندان تهرانی و بعضاً غیر تهرانی دهه ۵۰ و ۶۰ یک نوستالوژی به شمار می آید. از این منظر، سوختن و ویرانی پلاسکو، به نوعی نمادی از فروپاشی یک دوره تاریخی به همراه پیوست های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن است که حتی می توان آن را به منزله ی یک تروما و حادثه ای اثرگذار در مقیاس ملی تلقی کرد.”(همان، ۱۳۹۵: ص۸۸).
اما اکنون که در سال ۱۳۹۸ به سر می بریم و ماههای پایانی سال را سپری می کنیم. تنها ستونهایی می بینیم که علم شدهاند و طبق صحبت های رییس فعلی بنیاد مستضعفان جناب آقای پرویز فتاح؛ ساختمان پلاسکو در ۱۵ طبقه به اضافه پنج طبقه زیرزمین تا نیمه دوم سال آینده(۱۳۹۹) ساخته و به کسبه آن تحویل داده خواهد شد.
مشاهده روند آماده سازی ساختمان پلاسکو نشانگر این موضوع است که امکان آماده سازی آن تا سال بعد در هاله ای از ابهام به سر می برد زیرا جامعه و مردم ایران به این قول و قرارها آشنا بوده و نمیتوان به درستی آن اطمینان حاصل کرد. برای نگارنده این متن که از سال ۱۳۷۴ وارد تهران شدم، نامهایی مثل پلاسکو، میدان آزادی و ساختمان آلومینیوم اسامی آشنا بودند و با گذشت سالها آشناتر شدند اما نگاه به مسائل امنیتی مخصوصا در پلاسکو و آلومینیوم و اخیراً در علاء الدین نشانگر رعایت نکات امنیتی است باید از طرف مدیریت شهری پیگیری و اجرا شود:
۱٫ شفاف سازی نقش ها و مسئولیت ها در مواقع حادثه و فجایع مختلف شهری
۲٫ تقسیم وظایف به منظور جلوگیری از ناهماهنگی و موازی کاریها در حوزه شهری و مخصوصا در مواقع فاجعه.
۳٫ آموزش های تخصصی لازم…. به منظور روزآمد نمودن دانش و مهارت های امدادگران
۴٫ رصد مرتب استانداردهای شهری و ایمن
(جستارهایی در پلاسکو، محمد آغاسی، ۱۳۹۵: ص۲۰۱)
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.