اسلام با معرفی حضرت فاطمه(س) جایگاه شایسته و سزاوار زن و ارج و احترام او را شناساند.
اسماعیل علوی
شخصیت حضرت زهرا(س) بیانگرژرفایی است که اندیشه انسان را به تأمل و تفکر میخواند و آن را برتر از نسلها به حرکت وا میدارد. حضرت فاطمه(س) در کنار پدرش رسول گرامی اسلام(ص) و همسرش امیرالمؤمنین علی(ع) رکنی از ارکان حق و امتداد راه و رسم برتر پیامبرخاتم است و چهرهای مستقل در تاریخ اسلام محسوب میشود.
آن حضرت(س) بهکمال عقل و زیبایی روح و صفای باطن و کرامت و فضیلت که ریشه در تبار وی دارد آراسته بود و الگوی انسان کامل درعرصه فضایل است. فاطمه(س) تربیت یافته مکتب وحی است و راه و رسم رسالتی را که در بستر تاریخ به پیش میرود رقم زده و از ارکانش بهشمار میآید.
آن حضرت(س) افزون برهوشمندی و درایت فوقالعاده و علم و دانش گسترده، برترین نمونه انسانیت و خویشتنداری و بزرگواری و قداست و مراقبت وتوجه به دستورات الهی است که یک زن میتوانست تبلور آن باشد و این افتخار برای حضرتش کافی است که در مکتب نبوت و رسالت تربیت یافت و به کمال رسید.
آن حضرت (س) آنچه را پدر بزرگوارش رسول خدا از جانب پروردگار دریافت میکرد، آموخت و به دستوراتش رفتار کرد و خدای خویش را ستایش نمود. به گونهای که هیچ دختری در مکه به چنین موهبتی دست نیافت و هیچ یک از زنان شرافتمند و بزرگ قریش بدان جایگاه نرسیدند. حضرت زهرا(س) برپایه ایمان و یقین و وفا و اخلاص و زهد رشد کرد و با گذشت سالها هنوز کسی در عظمت و شایستگی با او قابل مقایسه و رقابت نیست، در پناه چنین ارج و عظمتی است که نوع زن در مهد رسالت اسلام جایگاه و بالندگی یافته است.
اجتماع جزیرةالعرب با مشاهده رفتار پیامبر هنگام ولادت حضرت زهرا(س) دچار چالش جدی شد. زیرا با پدیده شوم زندهبهگور شدن دختران که یکی از بیرحمانهترین پدیدههای عقب ماندگی جامعه آن روز بهشمار میرفت، مواجه بود. حتی یاران آن حضرت که در برابر شکنجه سران قریش تاب و توان از خود نشان میدادند، در این مورد پا سست میکردند.
پیامبر به فاطمه(س) محبت میکرد و او را بزرگ میداشت و محبت را آشکار کرده و به صراحت از مقام و جایگاه فاطمه سخن به میان میآورد. با این کار، رسول گرامی اسلام(ص) ارتقای مقام و جایگاه زن را زمینهسازی نمود و با تأکید بر اینکه فاطمه پاره تن من است الگو و سرمشقی برای جامعه بود تا نسبت به فرزندان دختر در رفتار خود تغییر دهند. پیامبر از لحظه ورود به مدینه همواره در صدد بود تا فرهنگ دینی را جایگزین فرهنگ جاهلی نماید و به خشکاندن ریشه و خاستگاه آن بپردازد.
کسی که به مطالعه تاریخ پرداخته باشد به عظمت روح و صبر و شکیبایی آن حضرت در این راه پی میبرد. آنانی که سعی میکنند نسبت میان پیامبر اسلام و حضرت فاطمه را به یک رابطه عاطفی پدر و فرزندی محدود کرده و حضرتش را کسی که دارای روح لطیف و احساسات زنانه بوده توصیف کنند لازم است به تاریخ مراجعه کنند؛ هنگامی که فاطمه و صفیه عمه پیامبر بعد از جنگ احد وارد صحنه کارزار شدند، پیامبر به علی(ع) فرمود؛ نگذار چشم عمهام به وضعیت من بیفتد ولی به فاطمه اجازه بده بیاید. وقتی فاطمه نزد پیامبر(ص) رفت، دید پیشانی پیامبر و دهانش پر از خون است. پس بلافاصله زخم پدر را بست و خونش را شست و وقتی ادامه خونریزی را مشاهده نمود، قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را برزخم پدرش نهاد. مهر و توجه زهرا(س) محدود به عاطفه پدر و فرزندی نبود.
آن حضرت در راه تقویت دین و ترویج مکتب با تمام توان مشارکت داشت وکنار پدر و همسرش در عرصه جهاد حضور داشت و در مواقع غیرعادی به مقابله با هوی و هوس و بیهودهگرایی و تباهی برخاسته و به ترویج از ایمانی که اساس و پایهاش توحید و یکتا پرستی است پرداخت.
اسلام با معرفی حضرت فاطمه(س) جایگاه شایسته و سزاوار زن و ارج و احترام او را شناساند و مقام برجسته نوع زن را در رسالت محمدی تبیین نمود.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.