۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » فرهنگ و هنر » کتاب و ادبیات
  • شناسه : 23768
  • ۱۳ تیر ۱۴۰۰ - ۷:۲۷
  • ارسال توسط :

وقتمان را با خواندن این کتاب خوش کنیم

هر خاطره به منزله اسناد ملی و دفاعی کشور به شمار آمده و باید با سرعت و بدون دفع وقت به مکتوب‌کردن خاطرات همت گماشت.

محمد علی حضرتی*

بی‌گمان یکی از دوران‌سازترین رویدادهای تاریخی دو سده‌ی اخیر ایران، پایداری قهرمانانه و سرشار از حماسه‌های بدیع و شگفت مردم میهن‌مان است که در هشت سال دفاع مقدس(مهر۵۹ ـ مرداد۶۷) در برابر تجاوز نظامیان بعثی و حامیان روسی، عربی و غربی آنان مقاومت کردند. برخی از دیوار نوشته‌های متجاوزان بر آثار معدود باقی مانده در خرمشهر و شهرها و روستاهای اشغال شده که خالی از جنبه‌های رجزخوانی هم نیست (ای کاش بتوان نمونه‌هایی از آنها را به عنوان اسناد عینی و میدانی دفاع مردمی حفظ کرد) راوی و گواه اراده دشمن برای تصرف دائمی مناطق تحت اشغال است: «نَحنُ جِئنا لِنَبقی (ما آمده‌ایم که بمانیم)». آنچه که توانست پرده‌ی پندار صدام و سربازان بعثی عراقی، که چندملیتی بودند (مصری، اردنی، سومالی، سودانی، سعودی و … که تنها بیست‌هزار مصری به اسارت رزمندگان ایران درآمدند) و حتی گماشتگان وطن‌فروش ایرانی او همانند سازمان مجاهدین، سازمان خلق عرب، کومُله و… را از هم بدرد و آنان را از آتش‌افروزی و دست‌اندازی به حریم مرزهای ملی و عقیدتی مردم ایران برای همیشه پشیمان و پریشان سازد؛ یک‌پارچگی و هم‌بستگی بی‌نظیر مردمی و رهبری هوشمندانه امام(ره) بود. حضور همه‌جانبه و فراگیر ملت ایران فارغ از جنبه‌های قومی‌ـ زبانی و دینی‌ـ مذهبی، اعم از زن و مرد، پیر‌ و جوان و همه گروه‌های اجتماعی در صحنه رزم و پشتیبانی از فرزندان غیور ایران، صحنه‌های شکوهمند و غرورآفرینی را رقم زد که در چهارصدساله گذشته سابقه نداشت و برای نخستین‌بار ایرانیان توانستند بدون آنکه یک وجب از خاک کشور را از دست بدهند دشمن متجاوز را با خفّت و خواری به پشت مرزهای بین‌المللی بازگردانند.

ثبت خاطره‌های رزمندگانی که آفریننده‌ی چنین افتخار بزرگی بوده و گردآوری تمامی مستندات دیداری‌ـ شنیداری و مکتوب این پایداری تاریخی؛ به تعبیر شریعتی «رسالتی زینبی» بود که در استمرار حرکت «حسینیان زمان» می‌بایست صورت می‌پذیرفت. متاسفانه نهادهای متولی با داشتن اعتبار کافی و زمان و ابزار مناسب، آن‌قدر در این مسیر، کوتاهی و تعلل کردند که بسیاری از اسناد زنده دفاع مقدس به ویژه پدران و مادران شهدای عزیز و حتی رزمندگان و جانبازان و آزادگان به تدریج چشم از جهان فرو بستند و انبوهی از راز و رمزهای ایستادگی‌شان در برابر جهانخواران را برای همیشه به خاک بردند.

واقعیتی که نمی‌توان به آسانی از آن چشم‌پوشی کرد همین نکته است که هرچه از سال‌های دفاع مقدس فاصله می‌گیریم، نیاز به گردآوری و تدوین همه اسناد تاریخی مربوط به آن برهه به ویژه روایت‌های مستقیم کسانی که بدون واسطه و با تمامی وجود، شاهد و حاضر و جزئی از ماجرا بوده و فرایندهای رفتاری، گفتاری و گاه نوشتاری رزمندگان را با وقوف و شهود درک کرده و در ذهن و ضمیر و زبان و رفتارشان انعکاس یافته بیش از پیش احساس می‌شود. راهیابی روایت‌های جعلی و آمیخته به دروغ و مبتنی بر منافع فردی و سیاسی و ارائه تحلیل‌های بی‌بنیان و کوشش برای تطهیر «دست‌های آلوده» و نادیده گرفتن مجاهدات و ایثار و از خودگذشتگی فرزندان ملت و عاشقان امام و در نهایت به دست‌دادن تصویری مخدوش و غیرراستین از روند جنگ تحمیلی این ضرورت را روزافزون کرده است.

با آنکه کارنامه مکتوب ادبیات پایداری در قلمرو دفاع مقدس و مستندسازی چندوچون و فراز و فرودهای عملیاتی ـ پشتیبانی و سیاسی مربوط به این رخداد تاریخی، پُر برگ‌وبار به نظر می‌رسد، با اطمینان می‌توان گفت فاصله بسیار زیادی با مقدورات واقعی این عرصه و جلوگیری از مکتوم ماندن لحظات سرنوشت‌ساز تلخ‌ و‌ شیرین جنگ هشت ساله وجود دارد و هنوز کارهای اساسی و جدی در‌این زمینه صورت نگرفته است.

جدا از چند کار ارزشمند حکومتی که به تعداد انگشتان دو دست هم نمی‌رسد، سهم پژوهشگران و نویسندگان مستقل و آزاد در این راستا، چشم‌گیر و قابل ستایش است. در حقیقت اینان هستند که نگذاشته‌اند زوایای پیدا و پنهان مقاومت مردمی در برابر هجوم ویرانگر متجاوزان به کلی فراموش شود و آن همه فداکاری و جوانمردی برای همیشه از یادها، فراموش بماند. همان‌گونه که ما از جنگ‌های فرسایشی سرنوشت ساز ۱۴ ساله ایران و روسیه در دوره قاجار(۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ ه .ق) و (۱۲۴۱ تا ۱۲۴۳ ه. ق) مستندات مکتوبی نداریم؛ به جز رسائل جهادیه و فتاوای مراجع تقلید آن روزگار درباره وجوب جهاد با روس‌ها و برخی از مکاتبات رسمی دولتمردان هیچ اطلاعی از چگونگی جنگ‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها، عملکرد فرماندهان و نیروهای سواره و پیاده، آرایش و تجهیزات جنگی و به ویژه خاطرات رزمندگان سال‌های طولانی جنگ با روس‌ها نداریم. این نادانستگی موجب گسست‌های تاریخی در کشورمان شده و نتوانسته‌ایم از تجربه‌های دفاعی یا رفتارهای مردم آن روزگار آموزه‌ای را به کار ببندیم و از تکرار شکست‌ها و ناکامی‌های ملی بپرهیزیم. در حالی که مکتوب کردن خاطراتی از این دست می‌تواند به ثبت تجربه‌هایی بیانجامد که گاه با شهادت ده‌ها تن به دست آمده و می‌توان آن دست‌آوردهای ارزشمند را به نسل‌های آینده انتقال داد و به الگویی برای زیست مومنانه و استقلال‌طلبانه آیندگان تبدیل کرد و با شناخت نقاط قوت و ضعف هر عملیات، از تکرار شکست‌ها در موقعیت‌های مشابه جلوگیری و عوامل پیروزی‌ساز را تقویت کرد.

از سوی دیگر هر خاطره به منزله اسناد ملی و دفاعی کشور به شمار آمده و باید با سرعت و بدون دفع وقت (که متاسفانه زمان سی ساله پر ارزش و نزدیک به واقعه را از دست داده‌ایم) به مکتوب‌کردن خاطرات همت گماشت و در صورت لزوم با طبقه‌بندی آنها، امکان دسترسی آزاد پژوهشگران، مورخان، فیلمسازان، نویسندگان و خبرنگاران رسانه‌ها را به این اسناد تاریخی فراهم کرد.

یکی از کسانی که در سه دهه اخیر قلم و هنرش را وقف گردآوری اسناد دفاع‌مقدس و مکتوب‌کردن خاطرات فرماندهان و رزمندگان کرده و یک تنه بار این مسئولیت خطیر را بر دوش کشیده، دوست فرهیخته و برادر ارجمند حاج حسن شکیب زاده است که افزون بر افتخار رزمندگی و حضور مستقیم در دفاع مقدس و تقدیم برادر شهیدش به کاروان جاودانه عاشورائیان، با کوششی بس ارزشمند و شبانه‌روزی به گفت‌وگو با ایثارگران نشسته و لحظه‌های ناب و بی‌تکرارشان را ثبت نموده و با انتشار کتاب به ماندگاری این سندهای صریح و دست اول در درازنای تاریخ ایران خدمت کرده است.

و هم اکنون حاصل یکی از دستاوردهای او، هم سخنی با بسیجی مخلص و آزاده سرافراز «عزیزالله فرجی‌زاده» در قالب کتاب «من پاسدار نیستم*» پیش روی شماست. برای کسی همچون این کمترین که توفیق داشته سال‌ها هم‌رزم «عزیزخدا» باشد، در عملیات‌های رمضان، والفجر هشت و کربلای چهار با وی در ماموریت مشترک حضور و با خلق و خوی بی‌ریایش از نزدیک آشنا باشد می‌داند که شکستن سکوت سالیان او چقدر دشوار و ثبت خاطراتش تا چه اندازه مهم است.

وقتمان را با خواندن این کتاب خوش کنیم و پابه‌پای عزیز از کوچه‌های زندگی در کودکی، کارگری در نوجوانی، عشق صادقانه و بی‌غل‌وغش در جوانی، تکاپوی انقلاب و دفاع جانانه از میهن و به سر بردن سرشار از پایداری سرافرازانه در اردوگاه‌های اسارت دشمنان بعثی و تاب آوردن در زیر شکنجه‌های وحشیانه «علی جلاد» و «قیس» و آزارهای روان فرسای منافقین تا آزادگی و رهایی و بازگشت پیروزمندانه و با افتخار به وطن همراه شویم.

*من پاسدار نیستم (۱۴۰۰) ، حسن شکیب زاده، قزوین: انتشارات رویا آبی