انتخاب سرپرست شهرداری قزوین از سوی اعضای شورای شهر تیر خلاصی بر کفایت اکثریت اصلاح طلبان حاکم این نهاد بود.
حسن حسن زاده – روزنامه نگار
انتخاب سرپرست شهرداری قزوین از سوی اعضای شورای شهر تیر خلاصی بر کفایت اکثریت اصلاح طلبان حاکم این نهاد بود که پازل عملکرد نامطلوب آنان را – از زمان انتخاب شهردار قزوین تا مدیریت حواشی مطرح شده در این باره – کامل کرد.
اگرچه مقام سرپرستی شهرداری قزوین جایگاهی موقتی است اما گزینه انتخاب شده فاقد حداقل معیارهای لازم با عرف حاکم بر انتخاب این جایگاه و روال پیشین در این نهاد بود. با بررسی هر شاخصی در انتخاب سرپرست شهرداری اعم از سوابق کاری، تحصیلات، توان مدیریتی و مقبولیت سازمانی گزینه منتخب جایی برای دفاع ندارد و سکوت اعضای پنجگانه شورای شهر در فضای مجازی در برابر کاربران یا غیرفعال کردن نظرات آنان و فرار از پاسخگویی به رسانه ها و اطرافیان خود شاهدی بر این مدعاست که آنان نیز در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و ناچار از اطاعت از بزرگترهایی بودند که با شاخص «تبعیت بی چون و چرا از منویات آنان» گزینه منتخب اصلح ترین فرد برای سرپرستی شهرداری قزوین محسوب می شود.
از دیروز که خبر انتخاب سرپرست شهرداری قزوین منتشر شده است مخاطب تماس بسیاری از دوستان بوده ام که با حیرت تمام درباره فلسفه این انتخاب و چرایی آن سوال می کنند و درباره عواقب آن نگرانند. بر خلاف آنان خیلی از این انتخاب شگفت زده نشدم.
اصولا سوال این است که چرا باید از منتخبین لیست امید در سال های اخیر انتظار حرکت های اصلاح طلبانه – مبتنی بر شایسته سالاری- داشته باشیم!؟ شایسته سالاری یک رویکرد اساسی در تفکر اصلاح طلبانه است. این مفهوم به سیستمی اطلاق می شود كه در آن ملاك انتخاب افراد ، شایستگی و قابلیت های درونی آنها – و نه برخورداری از ثروت یا وابستگی های سیاسی، خانوادگی و قومی – بوده و افراد مسیر پیشرفت و تعالی را براساس شایستگی خود طی می كنند و انتخاب ها و انتصاب ها براساس ضوابط و پارامترهای عقلانی و خردمندانه است.
در چنین مکانیزمی تبعیض به حداقل رسیده و کارایی و اثربخشی هر ساختاری به حداکثر ممکن می رسد. طبیعی است که بدنه نیروی انسانی فعال در سیستم نیز معیار رشد و اعتلای خود را در انجام اقداماتی می دانند که موید تخصص، دانش، خلاقیت و خردمندی آنان است و به بهره وری سیستم کمک می نماید. حقیقت تلخی است که باید بپذیریم فضای سیاسی و ساختار قدرت در استان قزوین سالیان سال است که مبتنی بر شیخوخیت اداره می شود و ناگفته پیداست که شیخوخیت با این تعریف از شایسته سالاری سرناسازگاری دارد.
در این ساختارارزش و جایگاه افراد با شاخص هایی چون «تعلق نَسَبی یا سَببی»، «خاستگاه قومی و قبیله ای»، «حجم سرمایه مادی یا اجتماعی» و «میزان وفاداری آنان نسبت به بزرگان» سنجیده می شود. طبیعی است که گزینه نهایی این ساختار – که در سال های اخیر بدون کمترین التزام به معیارهای دموکراتیک و اصلاح طلبانه نسبت به بستن لیست های انتخاباتی اقدام کردند و از موج عمومی ایجاد شده در جامعه نهایت بهره برداری سوء را نمودند – برای مدیریت شهری سرپرست کنونی شهرداری قزوین باشد. برونداد چنین رخدادی علاوه بر کاهش بیش از پیش سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان نزد افکار عمومی، سرخوردگی بخش عمده ای از نیروی انسانی متخصص و لایق فعال در سطح جامعه به طور عام و بدنه مدیریتی و کارشناسی مدیریت شهری و فعالان سیاسی قزوین به طور خاص است که آینده نگران کننده ای را برای مدیریت استان و شهر قزوین رقم می زند. اعضای شورای شهر قزوین – چه آنان که به این گزینه رای دادند و چه آنان که در برابر این روند تا کنون سکوت کرده اند – در کنار مقامات عالی استان، نمایندگان مردم در مجلس، فعالین سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا، اصحاب رسانه و همه آنانی که ابزاری برای بسیج یا آگاهی افکار عمومی دارند در برابر هویت شهر قزوین و جایگاه مدیریت شهری آنان مسئولیت دارند و بی تفاوتی آنان در قبال این اقدام غیرقابل توجیه است و فراموش نکنند که در بزنگاه های انتخاباتی پیش رو، دسترنج تصمیمات و مواضع امروز خود را از مردم دریافت خواهند کرد.
ناگفته نماند که سرپرست کنونی شهرداری قزوین انسانی است با نسبی از پدری شریف و خوشنام – که خدایش بیامرزد – و در خانواده ای تربیت شده که همگان به سلامت و اصالت آنان شهادت می دهند و این امر کار نگارنده را در انتشار نقد خود از این منظرسخت می کند تامبادا خوانندگان هدف از نگارش آن را زیر سوال بردن سلامت نفس و ارزش های خانوادگی و شخصیتی ایشان بدانند و از این منظر دچار سوءبرداشت گردند اما بدون شک این خصیصه مهم و باارزش شخصیتی ایشان، مانع آسیب شناسی معیارها و فرآیند این انتخاب نیست و نخواهد بود. والعاقبه للمتقین
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.