وقتی محمود قربانی مالک هتل میامی با مشت دماغ محمود رضا پهلوی برادر شاه مملکت را- به خاطر آنچه خودش طمع به همسرش گوگوش میخواند – شکست و همچنان او را مشت باران میکرد اگر میانجی گری مهندس محمد علی مفرح بنیانگذار بانک صادرات که مهمان ویژه آن شب بود -نبود -معلوم نبود چه اتفاق بدتری میافتاد!!!
البته موضوع ما دعوای محمود قربانی یا محمودرضا پهلوی نیست بلکه صحبت از مهندس مفرح مردیست خود ساخته که زیر بار حمایت پدرش ابوالقاسم خان تاجر چایی نرفته بود چه برسد که بخواهد از ارتباطاتش با دربار پهلوی به نفع خود سود جویی کند.
زندگی شخصی و دارایی های او در طول عمرش بهترین سند برای ادعای بالاست.
مدیر عامل بزرگترین بانک خصوصی کشور باشی و اعضای هیات مدیره برایت خرید خانه ای را مصوب کنند اما نپذیری ، در زمان استعفایت برایت یک اتومبیل بنز در نظر بگیرند اما قبول نکنی ، حقوق مادام العمری را که برایت تعیین کردند را به کارکنان بازنشسته که دارای مشکل مالی هستند ببخشی و… که همه نشان از یک درویش مسلکی رندانه و مستغنی از دنیا دارد.
مهندس محمد علی مفرح همان فرد خود ساخته که عاشقانه به همراه دوستانش در پانزدهم شهریور سال ۱۳۳۱ نهال یک بانک مردمی را کاشته بود تا در دهه سی و روزهای پر التهاب ملی شدن نفت و کودتا و هرج و مرجهای داخلی صنعت بانکداری را به روستاهایی ببرد که مردمش پولهای خود را در درون متکاها پنهان نکنند.
او یک کار آفرین بزرگ بود که سفره ای پاک گستراند که در طی ۶۹ سال ده ها هزار کارمند و خانواده هایشان در قبال کار صادقانه و هدف خدمت به مردم شرافتمندانه ارتزاق کنند.
او در فقر نمرد اما هیچگاه از شانه های دیگران برای خود پله رسیدن به ثروت نساخت و زندگی لاکچری نداشت! او هیچ زمان دفتر کارش اکسسوار پر زرق و برق و تشریفاتی نداشت . او هیچ وقت مغرور از پست و مقام ، زیردستانش را نادیده نگرفت . او هیچ بار تسلیم قبیله گرایی و ژن برتر نشد و نزدیکانش کیسه ای از بانک برای خود ندوختند. او هیچ دفعه برای ماندن و چسبیدن به میز ، پست و مقام ، دیگران را قربانی نکرد . او هیچ موقع متهم به آلودگی مالی و اخلاقی نشد و مصداق درویش را نباشد برگ سرای سلطان ///ماییم و کهنه دلقی که آتش در آن توان زد…بود
این مناعت طبع بود که از او یک اسطوره و کار آفرین خلاق و ساده زیست ساخت که تاریخ به پاکدامنیش شهادت میدهد چرا که او نه به عنوان مجرم از بند مالی زندان سر دراورد نه به عنوان یک مختلس سر از کانادا ؛ بلکه مهمان خاکی شد در قطعه ۸۲ بهشت زهرا که کنج دنجیست برای دوستدارانش تا هر از چندگاهی کنارش به گرد هم بیایند

پی نوشت: این نوشته ، متنی تبلیغاتی یا مقایسه ای برای یک فرد نیست که او نیازی به تبلیغ ندارد و اگر صحبتی هم از تبلیغ باشد تبلیغ فرهنگ پاکدامنی، وجدان کاری، کارآفرینی، خلاقیت، درستی و صداقت، استغنا ،استقلال و ساده زیستی و ده ها صفات حسنه است که از یک انسان زمینی و فارغ از هر نوع ادعا دیده شده است

منابع:

کتاب کهنه سرباز نوشته مصور رحمانی، خاطرات محمود قربانی، گفتگوهای نگارنده با جلال الدین میر مطهری از اعضای ۱۳ نفر اولیه بانک صادرات ایران، و سیمین مفرح خواهر مهندس مفرح و …
✅علیرضا جوکار