رسم اين است كه آدم از چيزهايي كه مال خودش است، تعريف نكند. به قول معروف مشك آن است كه ببويد نه آنكه عطار بگويد.
نميدانم اين رسم از كجا آمده و چه كسي اولينبار اين ضربالمثل را به زبان آورده است. اما درست كه فكر ميكنم با باورش زاويه پيدا ميكنم. تعريف از خودت، از داشتههايت اگر به افراط نرسد و حكم آن مادري را پيدا نكند كه زشت فرزندش را هم زيبا ميبيند، عيبي ندارد . اصلا حسن هم دارد . خصوصا وقتي به اثري كه توليد كردي ربط پيدا ميكند . نميگويم كالا، چون عرضه كالا در خودش مجوز تبليغ را داراست . فروشنده اگر از جنسش تعريف نكند و آن را به قول معروف در ويترين نگذارد بايد كركره مغازهاش را پايين بكشد تا حداقل پول برق و رفت و آمد را از جيبش ندهد . اما اثر هنري بايد بماند و تا مخاطب نرمنرم پيدايش كند و دربارهاش بشنود . البته اگر از جنس آثار مردمپسند باشد و به قول معروف خالقش سلبريتي باشد كه نيازي به خواب ندارد و خيلي زود ديده ميشود و… .
بگذريم همه اين ها را گفتم تا برسم به كتابي كه نوشتم و سال ۱۳۸۳ اولين چاپش در نشر ققنوس منتشر شد .
كتاب حاصل سفارش دوستي بود براي جايي تا هنرجويانش با سينما آشنا شوند. اما وقت نوشتنش فراتر از سفارش كسي از بيرون شد. نوجوان علاقهمندي شدم كه تشنه آموختن سينماست و تعداد كتابهاي معدود سينمايي كه چاپ شده برايش نامانوس و گنگ است. پس پي كتابي ميگردد كه ساده و سر راست باشد (به قول نيماي بزرگ به زبان آدميزاد نوشته شده باشد!) البته آن نوجوان گاهي جايش را با مربي عوض ميكرد كه دوست داشت طوري با هنرجويانش يكي شود كه انگار كنارشان نشسته است. دركشان ميكند . فهم و درك و موفقيتشان خيلي برايش مهم است . گاهي هم منتقدي كنار آن نوجوان و مربي مينشست كه دلش با فيلمسازان وطني هم بود. از بس در كتابها مثالهايي از فيلمسازان باد فرنگ خوانده بود، دلگير بود. با خودش ميگفت مگر فيلمهاي كيميايي، بيضايي، حاتمي، نادري، تقوايي، مهرجويي، كيارستمي، مجيدي، عياري و حاتميكيا نميتواند مثالهاي خوبي براي علاقهمندان به فيلمنامهنويسي باشد (ناگفته نماند در آن زمان هنوز آثار درخشان اصغر فرهادي، جعفر پناهي، سعيد روستايي و… ساخته نشده بود) نتيجه همراهي اين سه نفر كه در درون يك نفر جمع شده بودند، باعث شد تا كتاب طوري بشود كه پس از ده سال هنوز براي نگارندهاش كه من باشم، دوستداشتني باشد.
راستي اسم كتاب درسهايي درباره فيلمنامهنويسي است و چاپ ششمش به تازگي توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
*حسن لطفی
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.