«کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» به قلم احمد طالبینژاد؛ منتقد نام آشنا، فیلمنامهنویس، مستندساز، کارگردان و مؤلف چندین کتاب سینمایی، به تازگی از سوی انتشارات روزنه به بازار آمده است.
این رمان داستان زندگی زنی به نام مریم از دوران نوجوانی تا میانسالی است که از زاویه اول شخص روایت میشود. انتخاب این زاویه دید در کنار نگاهی جزئی نگرانهای که نویسنده به شرح و توصیف وقایع زندگی این زن دارد و بخصوص نثر روان و بدون تکلفی که برای این روایت شخصی انتخاب شده، نوعی روح زنانگی در کالبد داستان وارد کرده که نقش مهمی در همراهی مخاطب با این قهرمان و درام زندگیاش دارد.
مریم در حال تعریف کردن داستان زندگیاش برای شنوندهای مجهول است و مخاطب بتدریج با ذهن بازیگوش او که گاه زمانها را پس و پیش کرده و دچار پرشهای زمانی و تداخل رویدادها و حتی عواطف میشود، همراهی کنجکاوانهای میکند که در ادامه تبدیل به همذات پنداری صمیمانه میشود.
ثبت گذر زمانی حدود ۵ دهه از زندگی این زن به واسطه مونولوگهای او، این امکان را به نویسنده داده که نقاط اوج و دراماتیک زندگی او را ثبت کرده و برای هر نقطه اوج پرانتزی باز کند که بنا به اهمیت آن رویداد در ذهن مریم، بسط و گسترش یافته و سپس بسته میشود. در واقع روایت این داستان خطی به شکل فلاش بک برای شنوندهای که در انتها با یک تک جمله هویتش فاش میشود، خواننده کتاب را در جایگاه همان شنونده قرار میدهد تا این شخصیت مرموز کارکردی دوگانه حتی در شکل و شیوه روایت مریم پیدا کند. این ۵ دهه از زندگی قهرمان زن به شکلی اجتنابناپذیر متأثر از رویدادهای اجتماعی ایران معاصر و مسائل مبتلابه مردمان این سرزمین و به نوعی آسیبشناسی زیست و حیات آدمهای این سرزمین است. همین سویه باعث شده داستان زندگی مریم تک بعدی نشود و مهمتر اینکه وقایع متداول و حتی کلیشهای زندگی زنانهاش از ورای رویدادهای پیرامون، اجتماع و مقطع زمانی که در آن به سر برده، واجد چندلایگی برای کشف و آسیبشناسی شود.
نمونه خوب این کارکرد در گرایش مریم به گروههای سیاسی در دوران دبیرستان آن هم در دهه ۵۰ است که در ادامه نقطه عطف زندگی عاطفی او را شکل میدهد. اما همین فرم یعنی قرار دادن وقایع اجتماعی تاریخ معاصر بر بستر زندگی قهرمان به منظور بهرهبرداری دراماتیک، در ادامه منجر به تعدد این ارجاعات و پررنگ شدن وجه نمایشی و اغراق شده زندگی او به عنوان یک زن عادی شده است. چراکه قرار است این خط داستانی سویههای مختلفی را از گرایش به مسلک دراویش تا مهاجرت، عشق افلاطونی، خیانت، اعتیاد و… را در بربگیرد که برخی از آنها به دلیل اهمیت و پرهیز از سطحینگری نیاز به عمق و بسترسازی دارند اما این فرصت برای تحلیل و تعمیق بیشتر به آنها داده نشده و در بوم نقاشی زندگی مریم رنگ میبازند و فراموش میشوند. شخصیت مریم به عنوان زنی با آرزوهای طول و دراز و بلندپروازی مثال زدنی که در مواجهه با اولین مانع یعنی خواستگار تحمیلی؛ سقف آرزوهایش کوتاه میشود، طبعاً دچار سرخوردگی و عدم اعتماد به نفسی است که در شیوه روایت داستان زندگیاش هم نمود پیدا میکند. اما همین کاراکتر در بحرانها و بزنگاههای مهم زندگیاش دچار نوعی خودشیفتگی نمایشی است که به نظر دور از ذهن میآید. هرچند این تعریف و تمجید از خود میتواند به عنوان رنگ و لعابی که او به داستان میزند تا در نظر شنوندهاش مقبول بیفتد، توجیهپذیر باشد اما واقعیت این است که او را غیر سمپاتیک جلوه میدهد.
در عین حال میتوان بلوغ نگاه مریم به عشق و رابطه عاطفی را در طول زندگی اجباری و عشقی خودخواسته که او را به آزمونی خطیر وامی دارد، دنبال کرد و بازتاب این خودشناسی را در کاراکتر زمان حال او مورد توجه قرار داد.
زنی که از پسِ همه حسرتهای فروخورده و ناکامیهای عاطفی به خود رجوع کرده و رضایت نهایی را در واکاوی خود مییابد. زنی که روح خود را؛ هرچند با اندکی دستکاری سلیقهای، مقابل شنوندهاش که ما باشیم عریان میکند تا از ورای آن به کشف درام زندگی خود برسد. در کنار مریم با کاراکترهای مرد و زن متعددی مواجه میشویم که با خوانشی غیر کلیشه ای؛ واجد رنگین کمانی از خوبیها و بدیها، ضعفها و قوتها هستند. از پدر و مادر تا مردان زندگی و اطرافیان مریم که هر یک به گونهای رنگ آمیزی شدهاند که در عین ثبت تصویر جامعه مردسالار، سویهای جدید و متمایز داشته باشند.
احمد طالبینژاد با رمان «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» توانسته ورای جنسیت، از کاراکتر محوری خود شمایلی ملموس و باورپذیر ترسیم کند که در عین حال دوست داشتنی و دوست نداشتنی است و همین وجه او را آشنا میکند.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.