اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه كوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت.
امام محمد بن علی ، جواد الائمه علیه السلام در ماه رجب سال صد و نود وپنج پای به عرصه جهان گذاشتند و در آخرین روز از ماه ذی القعده سال ۲۲۰ به شهادت رسیدند . در عظمت ایشان سخن بسیار و قلم ناتوان است تا آن جا که در زمان ولادت ایشان ، پدر بزرگوارشان حضرت رضا علیه السلام ایشان را مولودی خواندند که هیچ مولود دیگری برای شیعه بابرکت تر از ایشان نبوده است . نکته دیگری که در زندگی سراسر نور و خیر و رحمت و برکت آن حضرت به چشم می خورد ، رسیدن ایشان به امامت در سنّ نه سالگی است . آری در مناصب الهیِ نبوت وامامت ، شرط سنّی وجود ندارد و خدای قادر متعال می تواند علم و عصمت و تمام خصوصیات یک پیامبر یا امام را به کودکی خردسال یا نوزادی تازه به دنیا آمده عطا کند . ( همان گونه که حضرت عیسی در گهواره سخن گفتند و از نبوت خویش خبر دادند ). امام جواد علیه السلام نیز در کودکی و پس از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسیدند.
با آن که دست ظلم و بیداد کین به آن حضرت مهلت چندانی نداد و جواد الائمه علیه السلام در سنّ بیست وپنج سالگی به شهادت رسیدند اما مکارم اخلاق و فضائل و کرامات و مناقب بسياري از آن حضرت در کتب شیعه و سنّی نقل شده است از جمله آن که :
مأمون عباسی ، مجلسی با حضور بزرگان علمای اهل سنّت تشکیل داد تا از آن حضرت که به ظاهر کم سنّ وسال بودند، سوالاتی پرسيده شود. یحیی بن اکثم ،عالم بزرگ دربار ،سؤالی در بحث حجّ از آن حضرت پرسید و با جواب دقیق و محکم امام جواد علیه السلام مواجه شد ، از علم و دانش امام متحیّر گردید و در چهره او عجز و ناتوانی و شکست دیده می شد . سرانجام در آخرین روز ذی القعده سال ۲۲۰ آن حضرت با توطئه خلیفه عباسی و زهری که امّ الفضل همسر ایشان با آن ، ایشان را مسموم کرد به شهادت رسیدند . مرقد مطهر ايشان در كنار جد بزرگوارشان امام موسي ابن جعفر عليهما السلام در شهر كاظمين ، زيارتگاه دوستداران اهل بيت عليهم السلام است.
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه كوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت.
آثار فكري و رواياتي كه از آن حضرت نقل شده و مسائلي را كه آن امام پاسخ گفته و كلماتي كه از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است.
امام جواد (ع) در ماه محرم سال ۲۲۰ هجري به بغداد وارد شد . معتصم كه عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر – همچنان كه اشاره كرديم – اين انديشه شوم بود كه مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود .
از اين جهت ، درصدد تحريك ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد .
اين دو تن آن قدر وسوسه كردند تا ام الفضل – چنان كه روش زنان نازاست – تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريك و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتكار سمي كشنده در انگور وارد كردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف كرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار كرد .
امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت .
ام الفضل سيه كار با ديدن آن حالت دردناك در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي كني ؟ اكنون كه مرا كشتي گريه تو سودي ندارد . بدان كه خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا كند و به روزگاري بيفتي كه نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم كردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.