حوزه رسانههای چاپی و سنتی بیش از سایر رسانهها در دوران کرونا دچار آسیب شدهاند.
لیلا شریف_روزنامه نگار
بحران درآمد، بحران کاغذ و بحران مخاطب بیانگر بخشی از مصایب رسانههاست؛ مصایبی که طرح و تلاش برای رفع آنها مربوط به دوره کرونا نبود و نیست. اما بدون شک شیوع کرونا موجب شده است تا قامت نحیف رسانهها در ایران بیش از گذشته خمیده شود. شرایط اقتصادی نامناسب بهدلیل شیوع کرونا دلیلی برای وخیمشدن روزگار تاریک و نابسامان رسانهها شد تا جایی که در همان ماههای ابتدایی شیوع کرونا، نه در ایران بلکه در بسیاری از کشورها جهان، تعدیل نیرو و تعطیلی به سرنوشت مشترک برخی از رسانهها بدل شد و در این میان مطبوعات بیش از دیگر رسانهها در معرض این آسیب قرار گرفتند. بررسی وضعیت رسانهها در زمانه کرونا بهانهای شد تا به سراغ استادان و کارشناسان حوزه ارتباطات برویم و نظر آنها را در رابطه با تأثیر کرونا بر وضعیت اقتصادی رسانهها در ایران و همچنین سرنوشت این رسانهها در زمانه کرونا جویا شویم.
دکتر محمدمهدی فرقانی؛ رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
کرونا بهطور کلی بر شرایط اقتصادی جهان اثر گذاشت و اوضاع اقتصادی را با رکود مواجه کرد. درمجموع اوضاع اقتصادی بهطور طبیعی بر همه عرصهها ازجمله رسانهها اثرگذار است. مطبوعات بیش از سایر رسانهها دچار مشکل شدند؛ از یک سو مسائلی همچون کاهش تیراژ و تعداد مخاطب شدت بیشتری یافت و از سوی دیگر آگهیها که یکی از منابع اصلی درآمدی مطبوعات است، بهدلیل مشکلات حوزه اقتصادی، روند نزولی بهخود گرفتند و درنتیجه رسانهها بهویژه مطبوعات با کاهش درآمد روبهرو شدند. در این میان نباید فراموش کرد که به دلیل پاندمی کرونا، مردم احساس نیاز بیشتری به انواع رسانه پیدا کردند، به این معنا که پیگیری اخبار جدید، طرح مسائل و دیدگاههای مختلف از طریق رسانهها -اعم از رسانههای جدید و سنتی- انجام شد و میتوان گفت به نوعی این احساس نیاز به رسانهها در مردم تقویت شد. به این ترتیب فرصتی در اختیار رسانهها قرار گرفت تا به نیازهای مردم پاسخ بدهند و در کنار آموزش برای ایمن ماندن از کرونا، سیاستها و برنامههای دولت را به اطلاع مردم برسانند. یه این شکل رسانهها توانستند بیش از پیش به ایفای نقش در قامت پل ارتباطی میان مسئولان و مردم بپردازند. اگر کرونا را بهعنوان یک بحران درنظر بگیریم باید رسانهها را بهعنوان ابزار مهم کنترل این بحران معرفی کنیم، بنابراین در این حوزه نیز رسانهها موفق عمل کردند. ناگفته نماند در شرایطی که رسانههای خارجی دست به پمپاژ یأس و ناامیدی میزنند، رسانههای داخلی در کنار نگاه منتقدانه، در مسیر روشنگری قرار گرفتند. اگر رسانهها در جایگاه واقعی خود قرار بگیرند و به نقشهایی که ذکر آن در ابتدای نوشتار آمد، بپردازند، باید گفت که دوره کرونا فرصت مناسبی برای ارتقای جایگاه رسانهها، جذب مخاطب و بالابردن اقبال مخاطبان به رسانهها خواهد بود. اگر رسانهها مرجعیت رسانهای را به داخل کشور منتقل کنند و بهعنوان یک منبع موثق، دقیق و بهروز در مسیر رفع نیازهای مردم گام بردارند، میتوانند جایگاه خود را بهبود بخشند و به این ترتیب مشکلات اقتصادی رسانهها نیز کاهش پیدا خواهد کرد.
سعید ارکانزاده یزدی؛ روزنامهنگار و پژوهشگر علوم ارتباطات اجتماعی
رسانههای جریان اصلی در ایران مشکل اقتصادی دارند، اما شیوع ویروس کرونا باعث و بانی این مشکل نبوده بلکه صرفاً این مشکل را حادتر و مشهودتر کرده است. اگر رسانههای جریان اصلی را در ایران به سهدسته مطبوعات، رادیو و تلویزیون و خبرگزاریهای و وبسایتهای خبری تقسیم کنیم، میبینیم که همه این رسانهها از قبل گرفتار مشکلات اقتصادی بودهاند. در چند سال اخیر که اقتصاد کشور راکد بوده، آگهیهایی که موتور محرک اقتصاد رسانههای جریان اصلی هم بهحساب میآیند کمتر شدهاند.
افزون بر این، راههای جایگزین تبلیغات در رسانههای اجتماعی باعث شده که بهطور کلی میزان آگهیهای مستقیم هم در رسانههای جریان اصلی کاهش یابد. از سوی دیگر، تعداد مخاطبان رسانههای جریان اصلی هم کم شده است. شاهدیم که تعداد خوانندگان مطبوعات در یک دهه اخیر بهشدت کاهش یافته، عده قابلتوجهی از مخاطبان برنامههای صداوسیما به تلویزیونهای فارسیزبان ماهوارهای و اینترنتی تمایل بیشتری پیدا کردهاند و اخبار خبرگزاریها هم در مقابل خبرهای داغی که با کمترین محدودیت در پیامرسانها و رسانههای اجتماعی منتشر میشود، جذابیت کمتری دارند. مسئله مهمی که باید اینجا مدنظر قرار دهیم این است که مصرف رسانههای جریان اصلی بهشکل ترکیبی است؛ به این معنی که مخاطب از مجموعه وسیعی از رسانههای جریان اصلی و جایگزین از پلتفرمهای مختلف استفاده میکند. از سوی دیگر، این رسانهها محتواهای یکدیگر را مدام بازنشر میکنند و بنابراین در خیلی از مواقع، محتواهای رسانههای جریان اصلی در پلتفرمهای جایگزین منتشر میشود. پس ما با شبکه پیچیده و متداخلی از محتواها سروکار داریم که نمیتوانیم بهوضوح حد و مرز بین رسانههای رسمی و غیررسمی آنها را متمایز کنیم. اما آنچه در عمل اتفاق میافتد این است که محتواهای رسانههای جریان اصلی از درگاههای رسانههای جایگزین بهطریقی به مخاطبان میرسند، اما درآمد و نفع اقتصادیای عاید رسانههای تولیدکننده اولیه محتوا نمیشود. همین امر اقتصاد رسانهها را بیشتر تحت فشار میگذارد. در مجموع، میتوان گفت که رسانهها نسبت به دهههای گذشته، آگهی کمتری میگیرند و از درگاههای مستقیم خود نیز فروش کمتری دارند. بنابراین طبیعی است که اقتصادشان شکنندهتر شود. اگر اتفاقاتی ناگهانی مثل شیوع ویروس کرونا هم به این مشکلات اضافه شود، بدیهی است که فشارهای اقتصادی آنها بیشتر از گذشته هم خواهد شد بهحدی که آنها را به آستانه شکنندگی و ورشکستگی بکشاند.
یکی از راههای اینکه دریابیم مشکل اقتصادی رسانهها همهگیری ویروس کرونا نیست بلکه علتهایی ریشهایتر دارد این است که تصور کنیم همین فردا همهگیری تمام میشود و دوباره نظم امور مثل سابق برقرار خواهد شد. آیا رسانههای ما به رونق اقتصادی خواهند رسید؟ بسیار بعید است. در یک کلام، باید گفت که راه رفع مشکلات اقتصادی رسانههای جریان اصلی ایران از سیاست میگذرد. بهعبارت دیگر، نظام سیاسی در ایران باید تصمیم بگیرد که به رسانهها آزادی عمل بیشتری بدهد: اگر مطبوعات و وبسایتهای خبری احساس آزادی بیشتری کنند، اگر رادیو و تلویزیون خصوصی در ایران پا بگیرد، کنترل شدید بر تلویزیونهای اینترنتی برداشته شود و خبرگزاریهای عمدتاً دولتی در ایران اجازه فعالیت حرفهایتر و مستقلتر داشته باشند، آنگاه میتوانیم امیدوار باشیم که اعتماد مخاطبان به رسانههای جریان اصلی ایران بازگردد و این بازیابی اعتماد باعث شکوفایی و افزایش پویاییهای فضای رسانهای رسمی در ایران شود و پس از آن، اقتصاد رسانهها نیز رونق خود را یابد.
دکتر اکبر نصراللهی؛ رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد تهران
در ابتدای شیوع کرونا کمتر کسی گمان میکرد که این ویروس تا این حد بر بخشهای مختلف جامعه چون اقتصاد، رسانه و مراودات اجتماعی اثر بگذارد.
کرونا بر شیوه و میزان تولید و انتشار اخبار و همچنین اقتصاد رسانهها تأثیر گذاشت و حتی میتوان گفت که رسانهها بیش از بخشهای دیگر جامعه از کرونا تأثیر پذیرفتند، چراکه بهواسطه نقش و جایگاهی که در جامعه دارند، بیشتر در معرض آسیبها، فرصتها و تهدیدهای برآمده از بحرانها هستند. بیکاری و تعدیل اهالی رسانه در مطبوعات، مشکل توزیع مطبوعات، افزایش شایعات و تولید فیکنیوزها و افزایش شکاف طبقاتی در میزان دسترسی به اطلاعات از چالشهای مهم رسانهها در ایام کرونا بود و حتی این ویروس موجب شد تا فعالیت بسیاری از نشریات محلی و رسانههایی که بنیه مالی ضعیفی داشتند به تعطیلی کشیده شود.
در این میان نباید فراموش کرد که در دوره کرونا ارتباطات سلامت بیش از سایر حوزهها مورد توجه رسانهها قرار گرفت و همه رسانهها فارغ از رویکردهایی که داشتند بر روزنامهنگاری سلامت تأکید ویژهای کردند.
کرونا باعث شد رسانهها نداشتههای خود را بیشتر بشناسند و در پی یافتن راهحلهایی برای آنها باشند. نداشتن همافزایی، بهروز نبودن و خلأ سیاستهایی از قبل تا بعد بحران، جوابگو نبودن به نیازهای مردم در زمان بحران و… از جمله ضعفهای رسانهها بود که کرونا باعث آشکارشدن آنها شد. این دوران فرصتی را مهیا کرد تا مطبوعات و رسانههایی که برای ورود به فضای مجازی مقاومت میکردند، با مشکلات عدیدهای همچون کاهش آگهیها و تیراژ فروش روبهرو شوند. رسانهها باید برای استقلال اقتصادی با جدیت بیشتر برنامهریزی کنند، این اقدام نیازمند بازنگری در چاپ آگهیهای دولتی و انتشار آن تنها در رسانه چاپی است. در واقع باید به قالبهای جدید رسانهای توجه شود و رسانهها باید دست از مقاومتکردن برای تطبیق با نیاز و تکنولوژی روز دست بردارند و پاسخگوی نیاز مخاطب و کاربران امروزی باشند. کرونا نشان داد انحصار در رسانه بیمعناست. پس رسانهها در پساکرونا ساختار سازمانی خود را بهگونهای تغییر دهند که با وجود حضور رقبا، توان جذب مخاطب را داشته باشند. رسانهها باید از ساختار سنتی و ناکارآمدی که جوابگوی نیاز مخاطب فعال و خلاق و پرسشگر نیست، دوری کنند.
دکتر سید وحید عقیلی؛ هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران مرکز
گذشت زمان به مردم ثابت کرد که دنیا پس از کرونا مانند گذشته نخواهد بود، این واقعیت معنای عمیقی را گوشزد میکند؛ بهعبارت دیگر حوزههای مختلف زندگی بشر تحتتأثیر کرونا قرار گرفته است.
به دلیل بحث اقتصادی -سیاسی رسانهها و تکنولوژیهای ارتباطی، حتی در دوران پیش از کرونا نیز ما شاهد شکلگیری فرایند و گرایش جدید به فضای مجازی بودیم. درواقع میتوان گفت که حتی اگر کرونا نیز پدید نمیآمد، این روند توجه به فضای مجازی و ضعیفشدن رسانهها ادامه پیدا میکرد.
با نیمنگاهی به تاریخ باید گفت که جنگ جهانی اول با روزنامه، جنگ جهانی دوم با رادیو، جنگ ویتنام با رسانهای-خبریشدن تلویزیون، جنگ اول خلیجفارس با پدیده ماهواره و همچنین جنگ دوم خلیجفارس با پدیده فضای مجازی روبهرو بودند، این تجربهها نشانگر تأثیر تکنولوژی بر رسانههای غالب است.
در هر صورت بسیاری از روزنامههای دنیا پیش از کرونا با مسائلی همچون کاهش تیراژ، تعطیلی و… دست به گریبان بودند. اگر ما بخواهیم یک تحلیل منحنی داشته باشیم، به این واقعیت پی میبریم که کاربران رسانه به سمت نسخههای مجازی تمایل داشته و دارند و تعداد تیراژ روزنامهها پیش از کرونا نیز کاهش پیدا کرده بود، اما در این نکته شکی باقی نمیماند که بحث کرونا موجب تشدید این مشکلات شده است.
من گمان میکنم که بحث مخاطب در دوران کرونا به بحث کاربر تبدیل شد، بهعبارت دیگر در فضای جدید کاربران براساس نیاز خودشان دست به کنش ارتباطی و کسب اخبار میزنند، این یک واقعیت است که فضای مجازی، یک شکل فراچاپی از تولید، پردازش و توزیع محتواست، بنابراین طبیعی است که این بستر منجر به کاهش نسخههای چاپی شود؛ اتفاقی که با شیوع کرونا بیش از پیش سرعت گرفته است.
به گمان من حوزه رسانههای چاپی و سنتی بیش از سایر رسانهها در دوران کرونا دچار آسیب شدهاند. در حوزه وضعیت اقتصادی رسانهها نیز موضوع مشخص است. سرمایهگذاری در بحث رسانههای چاپی به حداقل رسیده است. بنابراین در بحث سیاستگذاری رسانهای نیز باید دولت و متخصصان وارد عمل شوند و سیاستگذاریهای جدیدی ایجاد کنند.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.