تا دو ماه دیگر مجلسی تقریباً یکدست از اصولگرایان در بهارستان شکل خواهد گرفت. یکدستی سیاسی آن اما به معنای آسان بودن کار اصولگرایان برای تقسیم کرسیها و در راس آن تعیین رئیس مجلس نیست. همین حالا نشانههای جدی تلاشهای اضلاع مختلف اصولگرایی برای برداشتن بیشترین سهم از کرسیهای مهم مجلس و البته در رأس آنها رسیدن به صندلی ریاست به وضوح قابل مشاهده است. تلاشهایی که در کنار سؤال درباره سرنوشت ریاست مجلس یازدهم این سؤال را هم ایجاد میکند که عاقبت این رقابت درون جناحی به چه صفکشی و البته اختلافات سیاسی داخلی میان اصولگرایان منجر خواهد شد؟
قالیباف؛ آغاز رسمی رایزنیهای رو در رو
تا اینجای کار اکثر ناظران نام «محمدباقر قالیباف» را بیش از بقیه نزدیک به صندلی ریاست میدانند. او اما در این میدان تنها نیست و شاهد همین هم باعث شده تا در فاصله دو ماه تا تشکیل مجلس کار یارکشی را از میان منتخبان مجلس یازدهم آغاز کند. روز دوشنبه ۱۲ نفر از ۲۰ نماینده منتخب استانهای مازندران و گیلان با منتخب اول پایتخت دیدار کردند. دیداری که در خبر رسمی آن دلیلش بحث و تبادل نظر «در خصوص مشکلات و مسائل کشوری و منطقهای و دغدغههای معیشتی و اقتصادی مردم» عنوان شده اما کیست که متوجه نشود فلسفه اصلی آن به انتخاب رئیس مجلس بعدی برمیگردد. جمع کردن ۱۲ نفر از ۲۰ منتخب دو استان شمالی کشور بیشک شروع خوبی برای شهردار اسبق تهران است. کسی که حالا میخواهد سودای قدیمی ریاست جمهوریاش را با ریاست بر مجلس عوض کند. او تا اینجای کار هر چند گزینه اول ریاست بر مجلس یازدهم است اما گزینه قطعی نیست.
تلاشهای مجازی پایداریها
اما اگر کسی کمترین شناختی هم از مناسبات داخلی اصولگرایان داشته باشد میداند که آب دو گروه از این جریان به سختی با قالیباف و هوادارانش «به یک جوی میرود»؛ وابستگان جبهه پایداری و احمدینژادیها. از میان حلقه جبهه پایداری تا اینجا نام مرتضی آقاتهرانی و علیرضا زاکانی به عنوان گزینههایی که پتانسیل لازم برای خیز برداشتن به سمت صندلی ریاست مجلس را دارند، مطرح شده. آن هم در شرایطی که نه این چهرهها و جریان نزدیک به جبهه پایداری تا کنون چنین قصدی را تکذیب یا پنهان کرده و نه هیچ خبری از سازش، نزدیکی و حتی رایزنی میان آنها با گروههای اصولگرایی و در راس آنها قالیبافیها منتشر شده. سابقه جبهه پایداری هم در ۸ سال و نیمی که از تأسیس آن میگذرد کمتر نشانی از این سازشها دارد. کما اینکه در همین انتخابات قبلی هم با مقاومتی چندماهه تنها در دقایق آخر این جریان حاضر به دادن لیست مشترک با بقیه اصولگرایان شد. حالا در میدانی که اصولگرایی رقیب ندارد آیا انگیزهای برای جبهه پایداری برای ادامه ائتلاف باقی میماند؟ تجربه آنها در مجلس هشتم و نهم یک پاسخ «نه» قاطع به این سؤال است. در همین حال باید وزن احمدینژادی های مجلس یازدهم را نادیده نگرفت. آنها شاید به لحاظ کمی، تعداد زیادی نباشند اما به لحاظ سابقه اجرایی و حضور در پستهای عالی دولت جدیترین جریان مجلس هستند. ۹ نماینده مجلس یازدهم یعنی فریدون عباسی، حمیدرضا حاجی بابایی، عبدالرضا مصری، اسدالله عباسی، محمد مهدی زاهدی، شمسالدین حسینی، محمدرضا میرتاجالدینی، علی نیکزاد و رضا تقیپور تجربه حضور در دولتهای نهم و دهم را داشتهاند و این وزن و نفوذ آنها را در چانهزنیها افزایش میدهد. آنها شاید جریان مستقلی در مجلس یازدهم نباشند اما نزدیکی آنها به جبهه پایداری هم قابل انکار نیست. نکته اینکه در روزهایی که کرونا برگزاری جلسات حضوری را تا حدود زیادی سخت و حتی غیرممکن کرده، حسین جلالی نماینده منتخب رفسنجان در گفت و گویی با «باشگاه خبرنگاران» از برگزاری «جلسات هماهنگی مجازی» خبر داده که به ابتکار خودش آغاز شدهاند. او که مهمترین سابقه سیاسیاش ریاست دفتر آیتالله مصباح یزدی، پدر معنوی جبهه پایداری بوده روز ۲۵ فروردین در این گفت و گو خبر داده که جلسات یاد شده از دهم فروردین آغاز شده و تا آن تاریخ ۱۰۰ نفر از نمایندگان منتخب در جلسات حضور داشتهاند.
اعضای ثابت این جلسات هم به گفته او از این قرار هستند؛ «آقایان زاهدی، قاضیزاده، نیکزاد، میرتاجالدینی، پژمانفر، آقاتهرانی، تقیپور، حاجی بابایی و خانم رحمانی.» نزدیکی و همسویی این چهرهها با جبهه پایداری کاملاً واضح است و خود جلالی هم تأیید کرده که موضوع ریاست مجلس یکی از محورهای اصلی این جلسات است. اما نکته دیگر سخنان او این است که مرتضی آقاتهرانی را به عنوان «شخصیتی شناخته شده» میهمان و سخنران اصلی این جلسات معرفی کرده. چیزی که شائبه رغبت جبهه پایداری به ریاست آقاتهرانی در مجلس یازدهم را افزایش میدهد.
مؤتلفه؛ بازسازی به بهانه رقابت
اما در ضلع دیگر این تلاشها باید نیم نگاهی هم به حزب مؤتلفه داشت. حزبی که شاید به لحاظ کمی ویژگی خاصی در مجلس یازدهم نداشته باشد اما انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نشان داد که این حزب دیرپا و قدیمی چطور دنبال احیای میدانداری خود میان اصولگرایان و کنار رفتن از زیر سایه جوانترها، حتی با علم به نداشتن نفرات کافی است. در میان مؤتلفهایها خبری از جلسه و نشست برای ریاست مجلس آینده نیست اما اظهارنظرهای رسمی و صریح آنها نشان میدهد که می خواهند نقش آنها این بار هم به صورت مستقل و با پرچم خودشان در میدان تعیین ریاست مجلس دیده شود.
دو روز قبل سیدمصطفی میرسلیم، منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم در توئیتی نوشت: «نمایندگان مجلس برای خدمت مخلصانه به مردم انتخاب شدهاند و هیأت رئیسه خدمتگزاران آنهایند و رئیس مجلس خادم قسم خورده آن هیأت. این مقام جای برتریجویی نیست ولی آن خدمت، افتخار است.» همزمان با او اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه هم در توئیتی نوشت: «جهاد و صمیمیت و خدمت باید در رفع مشکلات اقتصادی حاصل از کرونا به کارگرفته شود. از منتخبان مجلس یازدهم درخواست میکنیم برای برنامههای پساکرونا تدبیر و تفکر کنند. بودجه نویسی نیاز به بازنگری دارد و باید از حالا در تنظیم بودجه، متناسب با وضعیت کشوراقدام کرد.» معلوم نیست رهنمودهای «پدرانه» این پیران و پیشکسوتان سیاسی الزاماً معنایش تمایل به ورود به رقابت ریاست مجلس باشد یا خیر. اما معلوم است که برای مؤتلفه آغاز صفکشیها بر سر این ریاست بهانهای است برای بازیابی برند این حزب قدیمی که شاید با گرفتن چند کرسی مهم دیگر در مجلس یازدهم معنا پیدا کند.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.