کتاب «قدیس» را نشر نیستان منتشر نموده است.
رمان «قدیس»، نگاهی تاریخی به بُعد حکومتداری حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در ۵ سال دوران خلافت آن حضرت است. این رمان در اصل روایتی است از زندگی کشیشی که دوست دارد کلکسیونر کتب و اسناد خطی باشد و در این کار اشتیاق فراوانی برای جمعآوری کتابهای خطی دارد. خیلیها بر این باور هستند که همیشه عشق آدم را نجات میدهد و حالا ما در رمان با همین پدیده مواجه هستیم. عشق کشیش به کتب خطی، او را به مردی تاجیک میرساند که میخواهد کتابش را بفروشد. اما همیشه در مسائلی که ارزش مادی داشته باشد، شیطنت هم وجود دارد. مرد تاجیک توسط یک عده جنایتکار کشته میشود و خانه کشیش هم مورد سرقت قرار میگیرد. این آغاز ماجرایی است که در نهایت کشیش را به مطالعه سرگذشت حضرت امیر(ع) علاقهمند میکند. کشیش مسیحی که در مسکو زندگی میکند، دوران کودکی و بخشی از زندگیاش را در بیروت گذرانده و اکنون نیز مجبور میشود برای حفظ جان خود به بیروت برود. جایی که هم برخی اقوام او در آنجا زندگی میکنند و هم دوستان محققی چون جرج جرداق نویسنده کتاب «الامام علی صوتالعدالهالانسانیه» انتظارش را میکشند. با سفر کشیش به لبنان، ماجراها شکل گیراتری به خود میگیرد و البته داستان وارد روایت های تاریخی میشود و نویسنده تلاش میکند وقایع تاریخی پیرامون بُعد حکومتی امام علی(ع) را یکی بعد از دیگری با پیچوتابهایی تعریف کند و همین موضوع باعث میشود که به نظر برسد نویسنده کمی از موضوع روایت اصلی داستان که در واقع خود کشیش مسیحی است دور شده است. کشیشی که در نوعی مظلومیت خاص قرارگرفته، اما بهسوی حق رهنمون میشود و در مییابد که مظلومیت او در مقابل علی(ع) چیزی نیست.
رمان کنایههای فراوانی دارد که حکام نالایق کشورهای عربی را نشانه می رود و درست آنها را ادامه حکومت بنیامیه و بنی عباس معرفی میکند. در همین باب گفتوگوهای خاصی هم بین شخصیتهای داستان صورت میگیرد. بخصوص گفتوگوی خواندنی کشیش و جرج جرداق در مورد حکومت در اسلام. باوجود اینکه نویسنده از ترکیب خوبی برای روایت زمان حال و زمان تاریخی رمان استفاده کرده و یک راست روایت های اصلی را در پیشگرفته و کتابش را نوشته است، اما میتوان اقرار کرد که داستان بسیار هوشمندانه از پیچوتاب های یک رمان پلیسی هم بهره برده و کلاً میتوان گفت حاصل کار کتابی خواندنی و لذتبخش است. در پایان رمان، جنایتکاران مسکو دستگیر میشوند و کشیش با گنجی بزرگ در دل که در سفر بیروت یافته است به کشورش بازمیگردد و شاید عظمت همین گنج است که جابجایی چمدانهای او در فرودگاه را چندان مهم جلوه نمیدهد!
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«کشیش همان طور که فنجان قهوه در دستش بود پرسید: اگر داشتن حکومت دینی به معنای بقای دین نیست، پس چرا حاکمان دینی پس از علی اصرار به استقرار حکومت دین داشتند و حکومت را لازمه دین میدانستند؟ مثل بنیعباس و بنیامیه که مدعی بودند نابودی حکومتشان مساوی نابودی دین است.
جرج پاسخ داد: کافی است افکار آنها را در برابر افکار و سخنان علی قرار دهی؛ خواهی دید که بنیعباس و بنی امیه دروغ میگویند. آنها حکومت را برای دنیا خودشان میخواستند و به دین تمسک میجستند. دین بهانهای بود تا حکومت کنند. دین را در خدمت قدرت خود میخواستند، نه حکومت را در خدمت دین. اگر لازمه بقای دین حکومت بود، پس باید همهی پیامبران الهی الزاماً دارای حکومت میبودند و از ادیانی که حکومتی نداشتند، نباید نشانی باقی میماند. حکومت از نظر علی، ابزار و وسیله بود نه اصل دین؛ وسیلهای در خدمت دین و برای خدمت به مردم. اگر شرایط برای ایجاد حکومت کافی نباشد، دین هرگز نیست و نابود نمیگردد.»
کتاب «قدیس» اثری است به قلم ابراهیم حسنبیگی که نشر نیستان آن را منتشر نموده است.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.