وکیل خانواده مرحومه حق توهین و یا طعنه در خصوص دوران وزارت من در آموزش و پرورش را ندارند.
دومین جلسه رسیدگی به پرونده محمدعلی نجفی به صورت علنی برگزاری شد.
محمدعلی نجفی گفت: دوست دارم قصاص شوم تا وجدانم آسوده شود
نخستین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران به اتهام قتل میترا استاد همسر دومش شنبه ۲۲ تیر ماه بهصورت علنی در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کشکولی برگزار شد.
در ۷ خرداد امسال، همسر دوم نجفی، میترا استاد، به ضرب گلوله کشته شد. نجفی ساعاتی پس از حادثه با مراجعه به پلیس آگاهی تهران، به قتل همسرش اعتراف کرد.
بنابراین گزارش در این جلسه هم پدر و مادر مقتول حضور ندارند اما برادر و فرزند میترا استاد و همچنین تعدادی از اقوام نجفی حضور دارند.
در ابتدای جلسه دادگاه قاضی کشکولی با اشاره به اینکه این دادگاه با مجوز ریاست قوه قضاییه به صورت علنی برگزار می شود و انتشار مطالب آن بر اساس ماده ۳۵۲ آیین کیفری با محدودیت های پیش بینی شده آزاد است، گفت: مطالبی در فضای مجازی از دادگاه اول منتشر شد که به روایت خبرنگاران حاضر در جلسه بود بنابراین مواردی را متذکر می شوم. بر اساس ماده ۳۵۴ آیین دادرسی افرادی که در نظم دادگاه اختلال ایجاد کنند، قاضی می تواند آنها را اخراج کند و یک تا ۷ روز حبس محکوم کند.
در ادامه پس از رسمیت دادگاه، رئیس دادگاه از وکلای اولیای دم درخواست کرد در صورتی که مطلبی دارند بیان کنند که حاجی لویی یکی از وکلای میترا استاد گفت: آقای رئیس در جلسه قبل مواردی در پرونده بیان شد که باعث حواشی شد؛ متاسفانه بعد از جلسات دادگاه عنوان مهدورالدم بودن مقتول تیتر همه روزنامه ها شد و آبروی خانواده و اولیای دم خدشه دار شد.
وی افزود: متهم ناجوانمردانه مواردی را در دفاعیات خود اعلام کرد که باعث خدشه دار شدن آبروی این خانواده شد این دفاعیات متعارف و متناقض لاجرم در کیفرخواست خوانده شد. متهم در دفاعیات خود گفته بود مقتول وارد زندگی من شد من اشتباه کردم که با ایشان ازدواج کردم اما از اینکه چگونه نظامات را زیر پا گذاشت به قید فوریت در دفتری در مهرشهر کرج ثبت شود را در دفاعیات خود نیاورد. طلاق حق مرد است، میگوید ایشان (میترا استاد) طلاق نگرفت همه میدانیم حق طلاق با مرد است حق و حقوقش را میپرداختید و میتوانستید وی را طلاق بدهید، ایشان میگوید کشتم اشتباه کردم.
وکیل خانواده مقتول ادامه داد: آقای نجفی! نوک مداد را که نشکاندید، جان یک زن مسلمان را گرفتید؛ اینجا صحنه سیاست نیست که هر اشتباهی کنید و استعفا کنید و کنار بکشید. محکمه عدالت است مرتکب قتل شدید. در دفاعیات عنوان کردید میترا استاد پرستو بوده و با نهادهای امنیتی همکاری میکرد.
در میانه سخنان وکیل استاد قاضی کشکولی سخنان وی را قطع کرد و گفت: بر اساس آیین نامه دادرسی نظم دادگاه را رعایت کنید و مطالبی که بر خلاف حقوق شهروندی است را بیان نکنید و با نزاکت و ادب دفاعیات خود را مطرح کنید. استفاده از کلمه ناجوانمردانه در شان دادگاه نیست.
در ادامه بررسی جلسه دادگاه، حاجیلویی با بیان اینکه پیشتر گفته شده بود خانم میترا استاد پرستو است، گفت: آقای نجفی گفته بود ایشان پرستو بوده و میخواسته اطلاعات شخصی مرا به خبرنگار بدهد. از طرفی اولیای دم میگوید، شما ۴۰ سال است در پستهای سیاسی بودهاید از ما بهتر میدانید نهاد اطلاعاتی، اطلاعات را طبقهبندی میکند و کار خبرنگار انتشار اخبار است. البته ما میدانستیم خانم استاد چه چیزی میخواسته به آن خبرنگار بگوید و مطالبی را که آقای نجفی میگوید، از سوی وکیل معزولشان به ایشان یاد داده شده است.
وی افزود: آقای نجفی گفته بود، چون مهدورالدم است، او را کشتم اما بعد حرف خود را پس گرفت و گفت قصد من کشتن ایشان نبود. وکیلشان به آقای نجفی بگویند که این دو موضوع قابل جمع نیست.
قاضی کشکولی در واکنش به سخنان این وکیل گفت: صحبتهایتان خطاب به دادگاه باشد. در ادامه حاجیلویی با بیان اینکه این موارد گفته شده از سوی نجفی، در لوایح وکیل معزولشان نوشته شده بودف خطاب به متهم اظهار داشت: در محضر دادگاه اعتراف کنید مرتکب قتل عمدی شدید و تقاضای بخشش کنید.
قاضی بار دیگر خطاب به وکیل اولیایدم گفت: در چارچوب کیفرخواست، دلایل اتهامی را بگویید. وکیل اولیایدم میترا استاد ادامه داد: به علت شرایط نامناسب اوضاع روحی، والدین میترا استاد در دادگاه حضور ندارند البته ایشان گلهمند هستند چرا در این مدت، خانواده نجفی به پسر میترا استاد سر نزده است. این پسر مادر خود را عریان و در آن حالت دیده، حالا چطور میتواند زندگی کند؟ او مادری که با سلاح جنگی کشته شده است را دیده است.
وی افزود: خانواده مقتول حق و حقوق خود را مطالبه کردهاند اما آقای نجفی ماشین خود را فروخته بود و از طریق خانواده، پول از حساب ایشان برداشته شده تا پولی به خانواده مقتول نرسد.
حاجیلویی تصریح کرد: آقای نجفی بگوید این موارد اتهامی اصالتاً و یا وکالتاً مطرح شده تا در این صورت حق شکایت و افترا برای اولیایدم محفوظ باشد.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی در رابطه با عدم حضور اولیایدم در دادگاه گفت: در رابطه با یکی از وکلای آقای نجفی باید بگویم آقای علیزاده به درخواست نجفی، عزل شده و در دادگاه حضور ندارد. اولیایدم هم آقای مهیار صفری و ولی ایشان، جهانشاه صفری در دادگاه حضور دارند.
وی خطاب به اصحاب رسانه گفت: به درخواست آقای مهیار صفری فرزند مقتول، عکسی از ایشان با توجه به شرایط سنی منتشر نشود.
در ادامه ولی مهیار صفری به اذن قاضی در جایگاه حضور یافت و به معرفی خود پرداخت.
وی گفت: بنده جهانشاه صفری، ولی مهیار صفری، فرزند خانم میترا استاد هستم.
صفری افزود: فرزند من متولد ۱۱ شهریور ۸۲ است و ۱۵ سال سن دارد.
قاضی کشکولی خطاب به ولی فرزند مقتول گفت: به موقع از شما تحقیق خواهم کرد.
سپس مهیار صفری فرزند میترا استاد به اذن قاضی در جایگاه حضور یافت و به سؤالات محمدی کشکولی پاسخ داد.
وی خطاب به این فرد خواست تا خود را معرفی کند.
فرزند میترا استاد با حضور در جایگاه گفت: من مهیار صفری، متولد ۸۲/۶/۱۱، فرزند جهانشاه صفری و با تحصیلات سیکل هستم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه در رابطه با قتل مادرتان شکایتی دارید؟ اظهار داشت: بله تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
قاضی از وی خواست که مشاهدات خود را از روز حادثه و صحنه قتل بگوید.
فرزند میترا استاد در بیان جزئیات روز حادثه گفت: ساعت ۹ صبح از خانه خارج شدم و ساعت ۱۲ به خانه رفتم و دیدم دو فرد غریبه آنجا هستند. اول فکر کردم واحد را اشتباه آمدم، اما بعد دیدم درست است. در نهایت به کمک آقازاده، وارد حمام شدم و مادرم را در داخل حمام دیدم.
وی در واکنش به سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا میتوانید مشاهدات خود را از صحنه قتل بگویید؟ سکوت کرد و با توجه به شرایطش نتوانست پاسخ دهد.
فرزند مقتول در پاسخ به این سؤال قاضی محمدی کشکولی مبنی بر اینکه آیا آقای نجفی با مادرتان اختلاف داشت؟ گفت: بله کمابیش اختلاف داشتند و بارها آقای نجفی با اسلحه مادرم را تهدید کرده بود و گفته بود با همین اسلحه، تو را میکشم.
قاضی خطاب به این فرد گفت: نجفی کِی مادر شما را تهدید کرده بود؟
فرزند مقتول گفت: دو روز قبل از حادثه تهدید کرده بود.
وی در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا شما اسلحه را دیدید؟ گفت: من اسلحه را ندیدم.
قاضی خطاب به این فرد گفت: پس چطور فهمیدید اسلحه وجود دارد؟
مهیار صفری در پاسخ گفت: نجفی گفته بود اسلحه را خانه همسر اولش نگه داشته است.
قاضی گفت: مستند شما چیست؟
صفری پاسخ داد که صحبتهای خود آقای نجفی.
فرزند مقتول در واکنش به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه چه ضرورتی داشت آقای نجفی این را بگوید؟ به سکوت اکتفا کرد.
صفری در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا آن روز امتحان داشتی؟ گفت: بله ساعت ۸:۳۰ بیدار شدم و ۹:۰۵ از خانه خارج شدم. آقای نجفی من را بیدار کرد و با تندی و عصبانی به من گفت بلندشو و برو مدرسهات دیر شده است.
وی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه شب قبل از حادثه، اختلافی بین نجفی و مادرتان بود؟ گفت: ساعت ۹:۳۰ بحث شروع شد و تا ۲:۳۰ ادامه داشت.
قاضی خطاب به این فرد گفت: آیا کسی هم در منزلتان بود؟
فرزند مقتول پاسخ داد: بله داییام به دعوت مادرم برای دورهمی تا ساعت ۱۲ در خانه ما بود.
قاضی از صفری پرسید که آقای نجفی گفته مادرتان چندینبار شما را بیرون کرده است، آیا این درست است؟
وی پاسخ داد: بیرون نکرده، من با مادرم دعوا نکردم و با هم خوب بودیم.
در ادامه جلسه قاضی کشکولی از پسر مرحوم میترا استاد پرسید چه زمانی مادرت و آقای نجفی با هم درگیر بودند که پسر استاد جواب داد، این موضوع به ماه ها پیش بازمی گردد که قاضی از او خواست زمان دقیق تری را اعلام کند که پسر مرحومه اعلام کرد: سه ماه پیش.
سپس ولی قهری مهیار صفری پسر میترا استاد به جایگاه فراخوانده شد و خطاب به دادگاه گفت: من تنها مطالبی را عنوان می کنم که از خود مهیار شنیده ام، درخواست مهیار ایجاد عدالت است و تقاضای قصاص دارد.
قاضی از وی پرسید خود وی مطلبی برای طرح در دادگاه ندارد؟ که وی پاسخ داد من تنها تقاضای قصاص را با توجه به درخواست پسرم مطرح می کنم و سخن دیگری ندارم.
در ادامه جلسه قاضی از محمدعلی نجفی درخواست کرد به جایگاه بیاید و خطاب به وی گفت: مراقب اظهارات تان باشید و هر جا آمادگی دفاع نداشتید، اعلام کنید.
قاضی کشکولی در ادامه گزارشی از وضعیت پرونده داد و گفت: جسد مرحومه میترا استاد در محل سکونت شما (محمدعلی نجفی) کشف شده، بر اساس آثار جرم، سخنان زهرا نجفی، علیرضا ببری، مهیار صفری و راننده شخصی شما و مشاهدات صحنه جرم، کشف پوکه و گلوله دفرمه شده در محل سکونت، کشف سلاح اتوماتیک و اعلام نظریه پزشکی قانونی در خصوص فوت میترا استاد ناشی از شوک خونریزی قلب، کبد، ریه در تاریخ هفتم خرداد امسال و اعترافات شما در مراجع انتظامی و پلیس در خصوص استفاده از سلاح و بازسازی صحنه جرم، بازبینی فیلم های ورود و خروج، کارشناسان سلاح، کشف دو برگه نامه در داخل منزل و سه برگه دست نوشت، نظر پزشکی قانونی، پزشکان روانشناس، قرار جلب دادرسی و صدور کیفرخواست اتهامات شما بر اساس کیفرخواست به شرح زیر اعلام می شود: مباشرت در قتل عمدی مرحومه میترا استاد با شلیک گلوله، نگهداری سلاح و مهمات پس از انقضای قانونی سلاح، ایراد جراحت که منتهی به فوت نشده و برخورد گلوله به کف دست چپ مرحومه است.
پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی کشکولی محمدعلی نجفی گفت: من آنچه اتفاق افتاده را قبول دارم اما قتل عمد را قبول ندارم.
وی در ابتدای سخنان خود از حادثه دردناک و جانسوزی که اتفاق افتاد ابراز تاثر کرد و گفت: به خانواده محترم استاد تسلیت می گویم و مطالبی که باعث روشن شدن واقعیت شود مطرح می کنم و امیدوارم حکمی منصفانه و عادلانه صادر شود. آنچه امروز عرض می کنم جهت روشن شدن حقایق در این حادثه است، خودم را مقصر می دانم و قصد برائت از آنچه اتفاق افتاده ندارم به خدا پناه می برم و می خواهم به خاطر این تقصیر و گناه رحمت خود را شامل من قرار دهد.
در ادامه نجفی با بیان اینکه بخش هایی از کیفرخواست که توسط نماینده دادستان خوانده شد غیردقیق بود گفت: همچنین سخنان وکیل خانواده که با تذکر قاضی پرونده همراه بود و اینکه وکیل خانواده مرحومه حق توهین و یا طعنه در خصوص دوران وزارت من در آموزش و پرورش را ندارند، همچنین مطالبی توسط جناب آقای مهیار مطرح شد که دقیق نبود البته با توجه به شرایط روحی و خانوادگی آن را درک می کنم.
نجفی تاکیدکرد: هیچ گاه مرحومه را به قتل تهدید نکردم، اما لازم است در خصوص این ماجرا تاکید کنم موضوعی که در کیفرخواست به آن اشاره شد در ابتدای نامه تاکید کرده بودم که نمی خواهم این نامه عمومی شود و از بستگان نیز تعداد معدودی می خواهم از مطالب نامه مطلع شوند. نماینده محترم دادستان که تجربه فراوانی در این موضوع دارند بخش هایی از نامه را قرائت کردند اما اگر قرار بود برای اثبات قتل عمد این موضوع مطرح شود باید موارد در جلسه غیرعلنی مطرح می شد، زیرا در این نامه برخی موارد دقیق نیست و راضی نبودم موارد مطرح شده در آن علنی شود.
نجفی در ادامه به تاریخچه رابطه خود و میترا استاد پرداخت و گفت: ما در ۸ اردیبهشت سال ۹۷ عقد دائم کردیم و هفت ماه قبل از آن عقد موقت و محرم هم بودیم. در زمان عقد موقت به دلیل مشغله کاری فرصت مطرح کردن بعضی از مسائل مهم از جانب دو طرف وجود نداشت و مسائل به صورت اجمالی مطرح شد و زمانی که عقد دائم اتفاق افتاد به این دلیل راضی نبودم که با عجله این کار را انجام دهیم که به نظر می آمد از لحاظ مبنای اعتقادی و فرهنگی فاصله زیادی داریم و نیاز به شناخت بیشتر است همچنین عمل جراحی سختی را پیش رو داشتم که دکتر معالج اعلام کرده بود یک ماه نباید هیچ گونه فعالیتی داشته باشم اما ایشان به دلایلی تعویق در عقد دائم را نپذیرفتند و متاسفانه پس از ازدواج دائم اختلافات سر باز کرد و نتوانستیم در بحث و گفتگوها به نقطه مشترکی برسیم و سوءتفاهم ها و سوءبرداشت ها نیز دامن زده شد و مسائل ما را حاد تر کرد و از حدود شش ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با این عمق از اختلافات و انتظار ایشان به نتیجه نمی رسد و پیشنهاد طلاق توافقی را مطرح کردم و درخواست کردم طی دو سه ماه مهریه ایشان که رقم بالایی بود را بپردازم.
متهم در ادامه دفاعیات خود در دادگاه گفت: واقعاً من ایشان را دوست داشتم اما میترسیدم با این همه اختلاف، اگر پیش برویم، این محبت به نفرت تبدیل شود حتی از ریشسفیدان فامیل هم خواستم بابت موضوع طلاق ما پیشقدم شوند. من نمیخواستم ایشان را یکطرفه طلاق بدهم.
وی افزود: در روز عقد تعهد کرده بودیم و ایشان خواستند که اختیار طلاق را داشته باشند اما من این کار را نکردم در عوض آن دو تعهد دادم مبنی بر اینکه اگر ایشان واقعاً به این نتیجه رسیدند که طلاق بگیرند، من همراهی کنم و اگر من به این نتیجه رسیدم که واقعاً طلاق بهتر است، توافقی این کار را انجام دهیم.
نجفی ادامه داد: ایشان یک ماه پیش از حادثه به من گفتند حق نداری در مورد طلاق با کسی و به ویژه خانوادهام صحبت کنی. تصمیم گرفته بودم برادر ایشان را دعوت کرده و با او در مورد طلاق صحبت کنم اما در نهایت این موضوع اجمالی و بدون تصمیمگیری باقی ماند. یک هفته قبل از حادثه، از منزل قبلی که من رهن کرده بودم، تصمیم گرفتیم به منزل بزرگتری برویم. برادر ایشان هم در موضوع اسبابکشی در منزل جدید بودند و رابطه سرد ما را دیدند.
وی به جزئیات شب قبل حادثه اشاره کرد و گفت: شب قبل از حادثه، برادرشان را دعوت کرده بودیم. ایشان آنجا هم فهمید که رابطه ما سرد است. بعد از آن و بعد از شام آن شب، همسرم شروع کرد به جر و بحث و ناسزاگویی. من چنین نمیخواستم وارد این مباحث شوم و با توجه به اینکه در سه، چهار مورد به برخورد فیزیکی رسیده بودیم و بنده خیلی متأثر بودم، نمیخواستم دوباره تکرار شود.
محمدعلی نجفی ادامه داد: در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتهام و آن چندبار برخورد فیزیکی متأثرم کرده بود و یک نوع افسردگی در من حاکم شده بود به همین دلیل جواب نداده و به بهانه خواب، ساعت ۱۲ آن شب به اتاقخواب رفتم اما ایشان تا ساعت سه نگذاشتند که من بخوابم. حدود ساعت سه بود که ایشان فکر کنم خسته شدند و به اتاق دیگری رفتند. من خوابیدم و ساعت ۸ صبح بلند شدم و چون قبلاً از آژانس برای بردن مهیار به مدرسه، وقت گرفته بودیم ساعت ۹:۳۰ با ملاطفت او را بیدار کردم.
وی در رابطه با رابطهاش با فرزند مقتول گفت: سعی کردم وظایف و مسئولیتهای پدری را در مورد ایشان انجام دهم. حتی مرحومه چندبار به خانوادهاش گفت کارهایی که آقای نجفی برای مهیار میکند، صمیمیتر و بیشتر از پدر اصلی او است. آن روز هم مهیار را بیدار کردم که خواب نماند.
نجفی در رابطه با جزئیات روز حادثه گفت: بعد از رفتن مهیار، ایشان ادامه بحث شب قبل را مجدداً شروع کردند، من سعی کردم پاسخ ندهم. ساعت از ۹:۳۰ گذشته بود که ایشان به من گفت به حمام میروم و بعد از آن میخواهم به بیرون بروم که من گفتم کجا میروی که ایشان گفت خودم میدانم.
شهردار اسبق تهران بیان کرد: این موضوع کُدی بین ما بود چرا که در مورد بیرون رفتن، بارها با هم صحبت کرده بودیم. از آن لحظه به بعد عصبانی شدم. فشار شب گذشته هم روی من بود. بعد از آن به حمام رفتم و نمیدانم چه شد. همه ماجرا دو، سه دقیقه بیشتر طول نکشید. نفهمیدم چه شد. اینبار من عصبانی و خشمگین بودم.
وی خطاب به قاضی محمدی کشکولی گفت: در مورد اسلحه جداگانه توضیح می دهم اما باید بگویم این اسلحه غیرمجاز نبود البته بنده در مورد تمدید کارت مجوز، قصور داشتم.
نجفی در رابطه با وقوع حادثه گفت: وقتی ایشان به حمام رفته بود، به فاصله یک دقیقه بعد رفتم. از درِ حمام تا وان، فاصله یک متر است. فکر میکردم ایشان در وان هستند. میخواستم با او صحبت کنم تا در مورد طلاق تصمیم قطعی بگیریم. حتی اگر او مخالفت میکرد، میخواستم با خانوادهاش صحبت کنم تا همان روز کار را تمام کنم.
وی افزود: در کمد اتاق نیمهباز بود. اسلحه را برداشتم تا برای اینکه به او بگویم، ممکن است کارمان به خون و خونریزی کشیده شود. بعد یک بالشت هم از تخت برداشتم. اسلحه را زیر آن گذاشتم تا ایشان یکدفعه اسلحه را نبیند البته ایشان بارها به من گفته بود کار با اسلحه را به او یاد بدهم اما من اسلحه را جز در یک مورد آن هم بسیار کوتاه، به او نشان نداده بودم.
وی تصریح کرد: نمیدانم چطور بود که ایشان وارد وان نشده بود، لباسهایشان را درآورده و به حمام رفته بودند. از در حمام که وارد شدم، با ایشان سینه به سینه شدیم. بالشت را کنار زدم که به ایشان نشان دهم ممکن است کارمان به اینجا کشیده شود. نمیدانم چرا ایشان تا اسلحه را دیدند، هل شدند. دو دستش را روی شانه من گذاشت، نمیخواست مرا هُل دهد اما تعادلم از دست رفت و به عقب رفت و یک گلوله شلیک شد. احتمالاً آن گلوله هم به دیوار خورد. وقتی این اتفاق افتاد، ابتکار عمل از دستم خارج شد. با توجه به اینکه هنوز دستم روی ماشه بود، اسلحه را به سمت بالا بردم تا شلیک نشود، اما ایشان دو دستی، دست راست مرا گرفته بود و حتی من بارها گفتم که دستم را ول کن. فکر میکردم سه چهار تیر شلیک شده است اما در آگاهی گفتند پنج تیر شلیک شده است.
وی با بیان اینکه من قصد شلیک نداشتم گفت: من بارها به او گفتم دستم را رها کن اما او این کار را نکرد تا اینکه آخرین تیرها شلیک شد. در مورد اینکه تیر مستقیم یا غیرمستقیم زده شده است، وکیل توضیح میدهد اما فکر میکنم تیر غیرمستقیم خورده است چون ایشان تا دست مرا رها کرد دیگر تیری شلیک نشد. بعد از آن دیدم ایشان به عقب رفته و به داخل وان افتاده است. بلافاصله اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم چون شوکه شده بودم. دست به صورت ایشان کشیدم و دیدم حرکتی ندارد. بعد از آن دیدم بالای سینهاش سوراخ شده است. چهار، پنج دقیقه بدون حرکت در حمام ایستاده بودم.
نجفی با بیان اینکه پس از حادثه، قصد خودکشی داشتم، تصریح کرد: بعد از آن چند بار قصد کردم خودم را با همان اسلحه بکشم. دوبار هم داخل وان رفتم و کنار او نشستم. بعدها که در مورد خونی شدن شلوار و پایم فکر میکردم، نفهمیدم چرا اینگونه شد اما هر چه فکر کردم، بعداً به نظرم رسید به علت نشستنم در وان بود که شلوارم خونی شده است، چون خونی پاشیده نشده بود.
نجفی ادامه داد: بعد از چند دقیقه از وان بیرون آمدم، در اتاق رفتم و حتی در بالکن رفتم و فکر کردم خودم را از آنجا پرت کنم در نهایت به رانندهام زنگ زدم. دو کیف که اسناد خصوصی و مدارک من در آن بود، چون نمیدانستم چه اتفاقی ممکن است برایم بیفتد، به راننده گفتم بیاید تا دو کیف را به او بدهم تا او هم به دخترم برساند. بعد از آن بود که به نظرم رسید متنی بنویسم و بخشی از داستان و زندگی مشترکم را برای خانوادهام بنویسم.
شهردار اسبق تهران افزود: شش ماه بود که به دستور همسر مرحومم، ارتباطی با خانوادهام نداشتم به جز یک تا دو بار تلفنی صحبت کردن آن هم جلوی خود مرحومه، ارتباطی نداشتم.
وی در رابطه با دستنویس پس از حادثه توضیح داد: از روی خطم معلوم است که با عجله نوشتهام. مهدورالدم را در دفاعیه ابداً و اصلاً مطرح نکردم. در بازجوییها هم این نکته قابل مشاهده است. بارها بازپرس در دهان من بگذارد که شما مهدورالدم را به کار بردید. احساسکردم خانوادهام پس از من ممکن است تحت برخی مشکلات قرار گیرند. به همین دلیل آن نامه را با آن محتوا نوشتم.
نجفی در رابطه با سفر خود به استان قم هم گفت: بعد از آن به فکرم رسید به زیارت حضرت معصومه (س) و بر سر مزار پدر و پدربزرگم بروم. چندینمرتبه هم که تحت فشار روحی و مشکلات بودم، به قم میرفتم. آنبار هم پیش خودم گفتم به قم میروم تا آنجا تصمیم بگیرم که خودم را به پلیس معرفی یا خودکشی کنم.
نجفی با بیان اینکه اسلحه را هم با خودم به قم بردم، گفت: با خودم بردم چرا که فکر میکردم که اگر خودم را تحویل پلیس بدهم، بهتر است اسلحه همراهم باشد تا نکند که گم و گور شود. همچنین با خودم بردم چون فکر کردم سر مزار پدرم، تصمیم به خودکشی بگیرم.وی ادامه داد: در کمد کارت حمل سلاح را گذاشته بودم، آن را برداشتم و تازه آنجا بود که فهمیدم تاریخ اعتبار آن تا سال ۹۴ است.
شهردار اسبق تهران خاطرنشان کرد: به ترمینال بیهقی رفتم و با اتوبوس به زیارت رفتم. آنجا تصمیم گرفتم که به تهران برگشته و خود را به آگاهی معرفی کنم. مستقیم هم به آگاهی رفتم. تلفن همراهم را داخل کیفم گذاشته بودم. در نهایت به خانوادهام زنگ زدم، دخترم تلفن را جواب داد و من به او گفتم نگران نباشید، حالم خوب است.
در ادامه جلسه دادگاه، محمدعلی نجفی در ادامه با بیان اینکه اشتباهات پی در پی خودم را در این پرونده قبول دارم اما از اینکه با قصد قبلی این کار را انجام داده باشم نه، گفت: پنج گلوله با قصد قبلی قتل شلیک نمی شود. پنج گلوله ای که چهار گلوله آن به سقف دیوار خورده است. من از قبل از انقلاب با اسلحه آشنایی دارم و در زمانی که آمریکا بودم، به دلیل آنکه می خواستم به دکتر چمران در لبنان بپیوندم در کلاس هایی که مخصوص استفاده از اسلحه بود شرکت میکردم، بنابراین اگر با قصد قبلی از اسلحه استفاده کرده بودم، در فاصله یک متری پنج گلوله شلیک نمی شد و شلیک ها غیرارادی بود.
وی با اشاره به برخی سخنان مبنی بر اینکه میترا با استاد با پنج گلوله کشته شده است، گفت: پنج گلوله نشان از نفرت و انتقام جویی دارد که این موضوع صحت ندارد. محل اصابت گلوله ها نشان می دهد تیراندازی مستقیم نبوده است.
نجفی با اشاره به برخی از مطالب که در فضای مجازی مطرح شده مبنی بر اینکه چرا این قتل برون سپاری نشده، گفت: این موضوع که به طنز شبیه است اما برخی آن را جدی مطرح کردهاند سه بار در بازجوییها، یک بار در اداره آگاهی و دو بار در اوین از من پرسیده شد که به نظرم به شوخی شبیه بود، زیرا من قصدی برای قتل نداشتم که بخواهم آن را برون سپاری کنم. شب آخر در حال کارهای روزمره خود بودم، نامهای از سوی سازمان بازرسی در خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان و اینکه چرا به شکل شرکت خصوصی تشکیل شده به من ارسال شده بود که من دو ساعت و نیم در حال تنظیم پاسخ این نامه بودم که این نامه در جریان بازسازی صحنه قتل توسط نماینده دادستان نیز مشاهده شد. همچنین در این روز با دو نفر از دوستانم در خصوص خرید آپارتمان نیز صحبت کردم که با توجه به اینکه پول کافی نداشتم، آیا امکان گرفتن وام وجود دارد یا خیر.
وی تأکید کرد: من قصد قتل نداشتم و دوست داشتم خانم استاد برای جدایی از من قانع شود و این اختلافها به نفرت ختم نشود و ذهنیت مثبتی که از هم داشتیم، از بین نرود.
نجفی در ادامه با اشاره به اسلحهای که در خانهاش داشت، توضیح داد: در سال ۶۰ در زمانی که ترورهای کور در خیابانها انجام می شد، مطرح شد که شخصیتهای نظام برای دفاع از خود اسلحه به همراه داشته باشند و من نیز در اواخر سال ۶۰، زمانی که مرحوم شهید رجایی رئیس جمهور و باهنر نخست وزیر بود، وزیر فرهنگ و شورای عالی بودم که در حال حاضر این سمت به وزیر علوم محول شده است.
وی ادامه داد: شورای عالی امنیت ملی تصویب کرد مسئولانی که در معرض ترور هستند مسلح شوند و من نیز یک قبضه سلاح کمری گرفتم. چند ماهی از واگذاری این اسلحه به مسئولان گذشته بود که فضای کشور آرام شد و دیگر اسلحه را همراه خود نبردم. در تمام این سالها حراست محل خدمتم و سرتیم برادران محافظ من کارت حمل اسلحه را تمدید میکردند و گمان من این بود که همانند گواهینامه، مجوز حمل اسلحه ۱۰ ساله است. آخرین بار حراست ریاست جمهوری کارت اسلحه را تمدید کرد و چون نه اسلحه و نه کارت آن به درد من نمیخورد، آن را به همراه نداشتم.
نجفی با اشاره به اینکه سالها پیش وزارت دفاع مسلسل جدیدی که تهیه کرده بود به برخی از وزرا هدیه داد، گفت: آن هدیه را نیز پس از ۲-۳ ماه چون به درد من نمیخورد، پس دادم و آمدم همین کلت کمری را تحویل بدهم که سرتیم حفاظتی گفت، کلت زحمتی ندارد و ممکن است به دردتان بخورد، بنابراین آن را تحویل ندادم.
وی تأکید کرد: اسلحه به صورت غیرمجاز در دست من نبوده و در تمدید کارت آن قصوری از بابت ناآگاهی من رخ داده است.
نجفی ادامه داد: همسر اولم از اینکه من اسلحه دارم آگاه بود و آن هم به این علت که اگر کسی متوجه اسلحه شد، او از ماجرا اطلاع داشته باشد. این اسلحه در جریان اسباب کشی در چمدانی بود که لباسهایی که از آن استفاده نمیکنم در آن چمدان قرار داشت. وقتی به این منزل مراجعه کردیم، در جریان گذاشتن وسایل در کمد، همسرم متوجه آن شد و حتی شوخی نیز مطرح شد که بیایید دو نفری خودمان را با این اسلحه بکشیم، که من پاسخ دادم شما اول من را بکشید و اگر دلتان آمد خودتان را بکشید. به دلیل آنکه آقای مهیار نیز با ما زندگی میکردند، ممکن بود کنجکاوی در این رابطه داشته باشند، اسلحه را در جایی قرار دادم که بعداً مکان مناسبی برای آن پیدا کنم اما در ادامه به خاطر فشارهای کاری و درگیریهایی که وجود داشت، یادم رفت که این کار را انجام بدهم. در آن روز با خشم و عصبانیتی که داشتم چشمم به اسلحه خورد اما با قصد قتل از آن استفاده نکردم.
وی تأکید کرد: من اشتباهات خود را در این ماجرا قبول دارم و با توجه به اینکه تجربه و سن من بیشتر بوده، باید در این ازدواج دقت بیشتری میکردم و امیدوارم خداوند با لطف خود از گناهان هر دو نفر ما بگذرد.
نجفی همچنین گفت: من هرگز اعلام نکردهام که مرحومه پرستو بوده و کسانی که این موضوع را مطرح کردهاند باید جوابگوی این سخنان باشند.
در ادامه، قاضی خطاب به وکلای اولیای دم و پسر مرحومه گفت: بر اساس آنچه در دین ما وجود دارد، گذشت باعث کاهش آلام و دردها میشود و تأثیرات عمیقی در اجتماع دارد. اینکه با بخشش ما بتوانیم فرصت جبران را فراهم کنیم، بنابراین از وکلا میخواهم اگر امکان سازش وجود داشته باشد این کار را انجام دهند، زیرا قصاص نمیتواند جبران کننده قتل مقتوله باشد. گذشت در فرهنگ ما ریشه قدیمی دارد و رویه بزرگان دینی ما است.
در ادامه، قاضی به اظهارات نجفی در خصوص اسلحه و نحوه قتل در روز بازپرسی اشاره کرد و پرسید آیا این اظهارات را قبول دارید که نجفی پاسخ داد: از روز اول و دوم تسلطی به خود نداشتم و تجزیه و تحلیل میکردم که چه شد این اتفاق رخ داد. در اداره آگاهی از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم و اعلام کردند شایعه شده شما فرار کردهاید در حالی که مخالف مصاحبه بودم، این موضوع را قبول کردم که به این شایعه پایان داده شود.
وی افزود: وکیل محترم مرحومه اعلام کرده که من از مهدورالدم بودن سخن گفتهام که من بارها با پاسخ به این سؤال این موضوع را رد کرده و اگر هم معتقد به این موضوع باشم که نباید خودم حکم قتل را اجرا کنم و هرگز فکر قتل از ذهن من نگذشته بود. اشتباهاتی که کردم در خصوص مجموعه اتفاقاتی است که طی یک سال و نیم گذشته افتاده. در خصوص پول فروختن ماشین موضوعی مطرح شد، من که از ۷ خرداد در زندان بودم و امکان جابهجایی پول وجود نداشت.
نجفی ادامه داد: این خودرو نیز فروخته شد تا ۲۰۰ میلیون از پول رهن منزلی که در آن ساکن بودیم پرداخت شود و باقی نیز در بانک است. پس از شوک این اتفاق، از خانواده درخواست کردم که حکم قصاص در خصوص من اجرا شود، شاید احساس بدی که دارم، بعد از اجرای عدالت کاهش پیدا کرده و وجدانم آسوده شود، بنابراین این سخنان را با انگیزه برائت نمیگویم اما تأکید میکنم با قصد قتل و نقشه قبلی این اتفاق نیفتاده، زیرا در فاصله یک متری نیازی به شلیک پنج گلوله نیست. من حتی نمیدانستم یک گلوله به دست ایشان خورده یا اعلام شد پای من زخمی شده که این گونه نبوده و آن زمان واقعاً نتوانستم ذهن خود را برای پاسخ تنظیم کنم.
متهم تأکید کرد: نمیدانم چه شد در فاصله اتاق خواب و حمام، من بالشتی را به داخل بردم و شرایط عادی نداشتم و تمام ذهن خود را جمع کردم که پس از این ماجرا بتوانم اتفاقاتی که افتاده است را دوباره مطرح کنم.
قاضی محمدی کشکولی خطاب به متهم گفت: شما اگر می گویید نامه را بعد از وقوع حادثه نوشته اید ولی با توجه به اینکه ۶ صفحه بوده و محتوای آن بار حقوقی دارد، مطالب دسته بندی شده است. با آن شرایط روحی و روانی که داشتید چطور این مسائل حقوقی را دسته بندی کردید که نجفی گفت: وقت نداشتم ببینم بار حقوقی دارد یا خیر. ۲۰ دقیقه بعد از حادثه چون نمی دانستم چه شده به نظرم رسید این نامه را جهت اینکه خانواده ام در جریان باشند بنویسم. آنچه به ذهنم رسیده بود را نوشتم. البته من ذهن دسته بندی شده ای دارم. نامه ای هم که به سازمان بازرسی نوشتم مربوط به روز قبل از حادثه است.نجفی ادامه داد: وقتی راننده ام رسیده بود هنوز نامه تمام نشده بود.
وی در پاسخ به این سوال قاضی مبنی بر اینکه نامه را چه زمانی نگاشته اید؟ اظهار داشت: ما یک خیریه داریم که راننده آن روز در خیریه بود. به او زنگ زدم که بیاید. در آن فاصله شروع به نوشتن نامه کردم. وقتی نامه تمام شد تلفن زدم تا او به بالا بیاید. فکر می کنم حدود ساعت ۱۰ بود که زنگ زدم و ۱۰ و ۳۰ دقیقه نامه تمام شده بود.
وی در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه چقدر طول کشید تا نامه را بنویسید؟ گفت: ۲۰ تا ۲۵ دقیقه؛
قاضی خطاب به متهم تصریح کرد: براساس پرینت مکالمات فرهاد آقازاده راننده شما، شما در ساعت های ۹:۳۶، ۹:۴۶ و ۹:۵۵ در تماس بودید که سه مورد آخر را شما پاسخ ندادید. آیا این زمان ها درست است و گفت بله اما اینکه ۹:۴۶ رسیده باشند، کمی عجیب است. چون از بنیاد تا منزل ما فاصله است.
محمدی کشکولی خطاب به نجفی گفت: زمانی که ایشان تماس گرفته، نامه را تحویل گرفتید ۳۸ دقیقه طول کشیده است.
در ادامه قاضی خطاب به متهم گفت: آیا بین زمانی که راننده با شما تماس گرفته و نامه را به او تحویل داده ۳۸ دقیقه فاصله بوده است، که متهم جواب داد احتمالاً بله چون انتهای نامه ها را ببینید متوجه می شوید مطالبی را تند تند اضافه کردم. ایشان یک بار به بنده مراجعه کرد اما هنوز نامه تمام نشده بود.
نجفی در پاسخ به این سوال قاضی مبنی بر اینکه آیا دست نوشته ای داخل منزل تان به جز نامه مذکور بوده است، گفت: بله بعد از نامه یک دست نوشته کوتاه هم نوشتم،
قاضی محمدی کشکولی خواست تا دست نوشته ای که از منزل نجفی کشف شده به رویت وی برسد.
وی پس از خواندن این دست نوشته گفت: این دست نوشته مربوط به بیستم اسفند است و مربوط به مطالبی است که ایشان به من گفتند؛ نجفی در پاسخ به سوال قاضی چرا این دست نوشته روی میز بوده گفت نمی دانم آقای شهریاری از کجا این را پیدا کرده است همسرم صدای من را با موبایل ضبط می کرد اما من این کار را نمی کردم و معمولاً یادداشت هایی می نوشتم و روی آن تاریخ می زدم تا در دعواها به او بگویم شما قبلاً هم این موارد را گفتید.
قاضی از نجفی خواست در مورد دو برگه نامه ای که قبلاً نوشته بود توضیح دهد که وی پاسخ داد این دو برگه را عصر روز قبل نوشتم که یکی از آنها در مورد صندوق ذخیره است و خطاب آن سازمان بازرسی بود دو ساعت و نیم طول کشید.
در ادامه قاضی به یک مورد گزارش پلیس ۱۱۰ در رابطه با آقای نجفی اشاره کرد و از وی خواست در مورد گزارش تاریخ شانزدهم دی ۹۷ پلیس ۱۱۰ در رابطه با شکایت محمدعلی نجفی از همسرش توضیح دهد که نجفی پاسخ داد: دو بار از درگیری هایمان به این رسید که اورژانس را خبر کردم و مربوط به مواردی بود که بعد از ناراحتی های بعد از دعوا ایشان به صورت سطحی دست شان را با تیغ بریده بودند اورژانس را خبر کردیم و خود اورژانس پلیس را چون گزارش شده بود خودزنی است در جریان گذاشته بود.
نجفی در واکنش به درخواست قاضی مبنی بر اینکه در رابطه با روز حادثه و چه لباسی بر تن داشتید و پس از آن کجا رفتید توضیح داد: فکر می کنم ساعت ۱۲ بود که از خانه خارج شدم تی شرتی هم که شب قبل بر تنم بود داشتم طوسی رنگ بود و پیراهن هم پوشیده بودم بعد از آن کت و شلوار هم بر تن کردم
وی در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه در فیلم های روز حادثه که از آسانسور آپارتمان اخذ شده چیزی در دست شما بوده، در رابطه با آن توضیح دهید؛ نجفی گفت: می خواستم اسلحه را به قم ببرم کیف متعلق به همسر مرحومم را برداشتم و وسیله های داخل آن از جمله وسایل آرایش و … را خالی کردم اسلحه را داخل جانماز پیچیدم و آن را در کیف برزنتی گذاشتم تا آن زمان و تا وقتی به اداره آگاهی رفتم کیف برزنتی در دستم بود که رنگ طوسی داشت.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی از عوامل دادگاه خواست فیلم های مربوط به خروج محمدعلی نجفی در داخل آپارتمانی که حادثه در آن رخ داده بود در دادگاه پخش کند.نجفی ضمن رویت فیلم هایی که در حال پخش بود توضیح داد: در طبقه پارکینگ پیاده شدم و احتمالاً این فیلم مربوط به آسانسور منفی یک است.
وی در پاسخ به این سوال قاضی مبنی بر اینکه آیا فیلم به شما تعلق دارد، گفت: بله، قاضی خطاب به متهم گفت: به چه انگیزه ای به قم رفتید که نجفی پاسخ داد سابقه داشته بعضی وقت ها در حالت های روحی بدی قرار داشته یا مسئولیتی داشتم به قم می رفتم. آن روز هم با این نیت رفتم که علاوه بر زیارت از پدر و پدربزرگم حلالیت طلبیده و سپس تصمیم به انجام کاری کنم.
قاضی محمدی کشکولی خطاب به نجفی گفت: مطالبی را در مورد ورودتان به حرم حضرت معصومه گفتید در این رابطه توضیح دهید که نجفی گفت: وقتی میخواستم وارد صحن شوم آقای جوانی آمد و گفت: تسلیت عرض می کنم آقای نجفی که فهمیدم خبر پخش شده می خواستم وارد حرم شوم که جوان دیگری آمد و گفت: آقای نجفی من به شما ارادت د ارم و می خواهم عکس بگیریم. در تهران دنبال شما می گردند. از این فرد خواستم در رابطه با عکس گرفتن به من تخفیف دهد، سپس به زیارت رفتم ظاهراً آن آقا بدون اطلاع و اجازه بنده از پشت سر و یا از کنار از من عکس گرفته است.
وی در پاسخ به این سوال قاضی مبنی بر اینکه آیا عکس را دیده اید گفت: نه اما آنطور که شنیده ام گویا از پشت از من عکس گرفته اند.
وی در پاسخ به این سوال قاضی مبنی بر اینکه آیا عکس مربوط به همان روز است، گفت: بله فکر می کنم مربوط به ساعت ۴.۵ بعدازظهر است.
نجفی در ادامه افزود: بعد از آن جلوی حرم تاکسی سوار شدم و پس از رفتن به مکانی که خطی های تهران قرار داشتند، سوار تاکسی شدم منتظر ماندم تا مسافرگیری راننده کامل شود بعد از آن به تهران آمدم و به اداره آگاهی رفتم. به دلیل اینکه تلفن همراهم داخل کیفی که به راننده ام داده بودم گذاشته بودم از تلفن راننده استفاده کرده و به خانواده ام زنگ زدم و به دخترم گفتم حالم خوب است. نزدیک اداره آگاهی مرکزی بودم که یکی از افسران با موتور من را شناخت و با او به داخل آگاهی رفتم از من پرسید چه چیزی دستت است، گفتم اسلحه همان موقع با هم خشاب را خالی کردیم و اسلحه را به او تحویل دادم.
در ادامه این جلسه در خصوص مجوز سلاح که در اختیار نجفی قرار داشت از وی پرسش شد و از سوی قاضی پرونده اعلام شد، این مجوز از سوی حفاظت اطلاعات ارتش صادر شده است و براساس استعلامات سال ۷۷ به حراست سازمان برنامه و بودجه تحویل داده شده که نجفی در پاسخ به اظهارات قاضی گفت: همانطور که اعلام کردم مجوز اسلحه توسط حراست سازمان های محل خدمتم و سرتیم ها تمدید می شد. این اسلحه هم اگر در سال ۷۷ تعویض شده باشد مدل همان اسلحه ای است که در سال ۶۰ داشتم و احتمالاً به خاطر نواقصی که داشته، جابجا شده که من از آن اطلاعی نداشتم زیرا همیشه حراست و یا سرتیم حفاظت من، این کارها را انجام می دادند.
در ادامه سرگرد عزتی راد کارشناس اسلحه در خصوص اسلحه مورد استفاده توضیح داد که این نوع اسلحه ۱۳ تیر داشته که ۵ تیر آن شلیک و ۸ تیر در خشاب باقی مانده بود. سلاح در زمان استفاده پر بوده و براساس آزمایشات انجام شده، زمان استفاده آن با زمان شلیک اعلام شده توسط نجفی همخوانی داشته و از سلاح به تازگی استفاده شده است.
در ادامه کارشناس اسلحه نحوه پوکه هایی که داخل حمام کشف شده را توضیح داد که سه پوکه به دیوارها اصابت کرده و به کاشی ها کمانه شده، یک گلوله به طور مستقیم به کمد زیر روشویی برخورد کرده و یک گلوله نیز پس از برخورد به کف دست مقتوله از سینه وی گذر کرده و در پهلوی وی باقیمانده است.
عزتی راد گفت: ما ۴ مدل اصابت اسلحه داریم. مستقیم، غیر مستقیم و کمانه کردن که سه تیر از ۵ تیر که به دیوار اصابت کرده، کمانه خورده بود، یک تیر که از بالش عبور کرده به طور مستقیم بوده و به روشویی برخورد کرده و تیر آخر از دست عبور کرده و با شکستن استخوان های سینه به پهلو رسیده و به صورت غیر مستقیم این تیر برخورد کرده است.
قاضی پرونده خطاب به نجفی گفت: اظهارات کارشناس اسلحه با اظهارات شما در بازپرسی ها همخوانی ندارد که نجفی گفت: مطالبی که کارشناس مطرح کرده ۹۰ درصد آن تأیید حرف های من بود. ۴ تیر از ۵ گلوله به مقتول اصابت نکرده و یک تیر نیز از دست وی به بدن وی رسیده است که نشان می دهد این تیر در درگیری هایی که وجود داشته رها شده و شاید زمانی که دست ایشان روی دست من بوده، ناخواسته این گلوله رها شده باشد زیرا اسلحه را به سمت بالا گرفته بودم و با مرحومه سینه به سینه بودیم.
قاضی پرسید: اگر این تیرها در فاصله کوتاهی شلیک شده چرا اثرات پوکه و باروت بر روی آن نیست که کارشناس اسلحه توضیح داد: در تصاویر موجود از صحنه قتل مشخص است که این بالش رویه آبی رنگی داشته و اثرات باروت بر روی آن وجود داشته در صحنه چند پیراهن پاره شده مردانه وجود دارد که می تواند دلیل درگیری میان این دو باشد.
سرهنگ عزتی راد همچنین شلیک سه گلوله به سقف در فاصله نزدیک را نشان از عدم تعادل متهم دانست و اظهار داشت: احتمالاً این گلوله ها در زمان درگیری شلیک شده و متهم تسلطی در هنگام شلیک نداشته است. بدن مقتول باید ورزشکارانه باشد زیرا این نوع گلوله اگر در فاصله یک متر شلیک شده باشد باید از سمت دیگر خارج می شد و باقی ماندن آن در پهلو نشان می دهد عضلات مقتول عضلاتی مقاوم بوده است.
کارشناس اسلحه در ادامه توضیحات خود گفت: متوفی یا ورزشکار بوده یا بدن قوی داشته، چرا که فقط یک طرف گلوله آسیب دیده است. در خصوص گلوله ای که از بدن متوفی خارج شده، باید گفت سر گلوله سالم است اما کنار آن فرورفتگی دارد. این به این معنی است که بدن عضلانی بوده است.
وی در رابطه با نظریه قبلی خود گفت: نظر ما این است که گلوله ای که به بدن متوفی وارد شده، یک گلوله بوده که از پشت دست خارج شده. متوفی حالت کش و قوس داشته است یعنی نیم خیز بوده و به این ترتیب گلوله حرکت می کند.
وی ادامه داد: پنج گلوله شلیک شده است که یک گلوله به کمد، سه گلوله به دیوار و یک گلوله هم به دست متوفی اصابت کرده است.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی با طرح این پرسش که شما گفتید وقتی وارد حمام شده اید از بالشت استفاده کردید، چه انگیزه ای داشتید، خطاب به نجفی گفت: در این رابطه توضیح دهید که نجفی هم پاسخ داد فکر قبلی روی این مسئله نداشتم، بالشت روی تخت بود و آن را برداشتم. گلوله هم اول از بالشت عبور کرد چون بالشت از دستم افتاد و دست چپ من آزاد بود، دقت نکردم چند گلوله شلیک شده است. فکر می کردم چهار گلوله شلیک شده است. اینکه کارشناس اعلام کرد گلوله به دست خورده و وارد بدن شده، فکر می کنم درست باشد.
نجفی خطاب به قاضی گفت: در جواب سؤال شما باید بگویم نیت خاصی به جز اینکه با بالشت جلوی اسلحه را بگیرم نداشتم اما وقتی وارد شدم با وضعیت پیش بینی نشده ای مواجه شدم، چون فکر می کردم ایشان یا زیر دوش قرار دارد یا در داخل وان رفته است.
قاضی خطاب به متهم گفت: هنگام مشاهده جسد توسط دختر شما و راننده تان، حوله سفیدی روی متوفی بوده است، این حوله را چه کسی روی ایشان انداخته بود؟ که نجفی پاسخ داد: وقتی اسلحه را جلوی آیینه کنسول قرار دادم، دست به صورت ایشان زدم و دیدم حرکتی نمی کند، نمی دانستم چه کنم. یک پایش هم بیرون از وان بود، من حوله را روی ایشان انداختم.
نجفی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه شما گفتید عصبانی بودید، خب با چه هدفی به داخل حمام رفتید؟ گفت: آن شب و آن صبح حرف های خارج از خط قرمز هر دوی ما زده شد. می خواستم نشان دهم ممکن است کارمان به جایی برسد که با اسلحه مواجه شویم.
قاضی در واکنش به این سخن متهم گفت: در عرف متعارف برای حرف زدن اسلحه را با خود نمی برند که نجفی هم در پاسخ گفت قبول دارم کار من متعارف نبوده است اما در حالت عصبانیت می خواستم نشان دهم ممکن است اسلحه آخر کار ما باشد. البته که ایشان هم گفته بود که ممکن است انتهای این مسیری که می رویم به خون برسیم.
قاضی خطاب به متهم گفت: چه نیازی بود از بالشت استفاده کنید که نجفی پاسخ داد وقتی بالشت را برداشتم نظرم این بود هنگامی که وارد حمام می شوم ایشان از من فاصله دارد و تنها می خواستم اسلحه را نشان دهم، نجفی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه در گفتگویتان در حمام چه مطالبی بیان شد، گفت: وقتی وارد شدم صحنه ای که پیش بینی کرده بودم، نبود. فکر می کردم ایشان از من فاصله دارد. به او گفتم میترا این وضع را کی می خواهی تمام کنی. ایشان هم تا اسلحه را دید گفت غلط کردم به خدا حلش می کنم. نمی دانم به من فشار آمد و اسلحه شلیک شد و در نهایت بالشت از دستم افتاد. دیگر صحبتی به جز اینکه دستم را رها کن بین ما رد و بدل نشد.
نجفی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه در آن شرایط متوجه بودید چه کاری انجام می دهید؟ گفت: خیر. بعداً هم هر چه فکر کردم بازسازی کنم، به جز مواردی که امروز گفتم چیزی به ذهنم نرسید.
نجفی در واکنش به این صحبت قاضی مبنی بر اینکه غیر از تقاضای مذکور، مورد دیگری هم داشتید که به مقتول بگویید، گفت: فقط به دنبال این بودم که مشترکا به این نتیجه برسیم که طلاق بگیریم که قاضی در واکنش به این سخن متهم گفت جای طلاق در دفترخانه است نه وان حمام که متهم گفت من فقط می خواستم با او صحبت کنم.
قاضی خطاب به نجفی گفت: عوامل بررسی صحنه جرم، داخل حمام تا لحظه جابه جایی جسد خون نبوده است، بعد دیدند جسد جابه جا شده و خون ریخته در جلوی در اتاق که مورد مشاهده عوامل بررسی صحنه قرار داشت، جهت تشخیص هویت نمونه برداری شد. این خون ها متعلق به چه کسی است، که نجفی پاسخ داد: قطعاً متعلق به آن مرحوم است، چون به من تیری نخورد و خونی ریخته نشد. من دو بار داخل وان شده و کنار او نشستم و حدس می زنم که خون کف حمام مربوط به آخرین گلوله شلیک شده است که از دستان او ریخته و ایشان از پشت سر به داخل وان افتادند.
نجفی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه آیا لباس شما خونی بود، گفت: بله، چون کنار ایشان نشسته بودم. یک مقدار از شلوارکی که پای من بود هم خونی شده بود. بعد از آن جایی که راننده به من گفت پایتان خونی است متوجه شدم.
نجفی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه چه زمانی متوجه شدید همسرتان فوت شده است، گفت: بعد از ۳۰ ثانیه الی یک دقیقه، اسلحه را جلوی آیینه گذاشتم و بعد از آن دستم را روی پیشانی او گذاشتم و دیدم حرکت نمی کند.
در ادامه، کارشناس بررسی اسلحه گفت: نتیجه گاز باروت روی دست مقتول نشان دهنده این است که متوفی نزدیک ایشان بوده و ما به این علت احتمال درگیری را مطرح کردیم. اسلحه را برای تست آرگون فرستادیم و متوجه شدیم جایی که مورد خاصی استفاده شده باشد، مطرح نیست.وی با طرح این پرسش خطاب به دادگاه گفت: گروه خونی ایشان چیست که متهم پاسخ داد: B+
در ادامه قاضی محمدی کشکولی به سابقه خودکشی متهم اشاره کرد و گفت: طبق پرونده بالینی سابقه خودکشی دارید، علت را در صورت تمایل بیان کنید که نجفی پاسخ داد: مربوط به آبان ۹۷ است. مربوط به همین اختلافات و بحث ها بود و اینکه احساس می کردم راه را به خطا رفتم به این نتیجه رسیدم خودم را تنبیه کنم که موفق نشدم. بعدها برخی از دوستان که به دیدارم آمدند مسائل شرعی خودکشی را گفتند که بسیار ناراحت و پشیمان شدم، علت آنکه آن روز هم خودکشی نکردم همین بوده است.
وی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه با چه وسیله ای اقدام به خودکشی کردید گفت: به یکی از هتل های تهران رفتم و قرص خوردم تا کسی من را پیدا نکند، می خواستم بعد از قرص خوردن، رگ دستم را بزنم اما چون تعداد قرص ها زیاد بود از حال رفتم. بعد از دو روز در هتل چون من را شناخته بودند نگران شده و در اتاق را باز کردند و من را به بیمارستان منتقل کردند.
نجفی در پاسخ به این سؤال قاضی مبنی بر اینکه چهار بریدگی در ساعد دست چپ همسرتان بوده است این موارد ناشی از چه مسائلی بوده، گفت: در زندگی قبلی با همسرشان ایشان سه بار خودکشی کرده بودند که دو بار آن قرص خورده و یک بار اقدام به ضربه زدن به دستشان داشتند.
پس از پایان جلسه سه ساعت و نیمه رسیدگی به اتهامات محمدعلی نجفی، قاضی محمدی کشکولی ادامه رسیدگی به این پرونده را به دوشنبه (۳۱ تیرماه) موکول کرد.
در جلسه بعدی قرار است ادامه دفاعیات متهم، نظر کارشناس اسلحه و ادامه دفاعیات وکلای متهم اخذ شود.
گفتنی است نخستین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی، ۲۲ تیرماه به صورت علنی برگزار و در آن جلسه زهرا نجفی و علیرضا ببری (دختر و داماد نجفی)، فرهاد آقازاده (راننده نجفی)، مسعود استاد (برادر میترا استاد) و معصومه رشیدیان، خبرنگار انصافنیوز، به عنوان مطلع در دادگاه حاضر و مشاهدات خود را ارائه کردند
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.