۞مرکز مشاوره حال خوب
دکتر کبری درویش پیشه ؛ مشاور خانواده و زوج درمانگر (حضوری و تلفنی ) تلفن هماهنگی و تعیین وقت:09102904758

موقعیت شما : صفحه اصلی » دانش و فناوری
  • شناسه : 24451
  • ۰۶ مرداد ۱۴۰۰ - ۷:۲۸
  • ارسال توسط :
دانشگاه‌ها را مأموریت‌گرا کنیم
دانشگاه‌ها را مأموریت‌گرا کنیم

دانشگاه‌ها را مأموریت‌گرا کنیم

تلاش جهت حذف و یا ساماندهی کنکور بسیار مهم است.

دکترمحمود فتوحى
رئیس دانشگاه صنعتی شریف


#وقایع _خبری/ دانشگــــــاه‌ها می‌توانند نقش مؤثرتــــــری در توسعه و رفاه اجتماعی ایفا کنند. برای ایفای این نقش باید از دانشگاه‌ها بخواهیم که برنامه‌های خود را برای یک افق بلندمدت (مثلاً ۱۰ ساله) ارائه کنند. لازمه ایفای این نقش و تدوین برنامه مذکور (به گونه‌ای که واقعی بوده و کلیشه‌ای نباشد)، به رسمیت شناختن تفاوت دانشگاه‌ها است. دانشگاه‌ها از نظر ترکیب هیأت علمی و توانمندی‌ها و علایق استادان، نوع و کیفیت ورودی‌ها، ترکیب رشته‌ها، پیشینه تاریخی، محل جغرافیایی و… نسبت به یکدیگر متفاوت و حتی در مواردی متمایز هستند. بدیهی است که انتظار داشته باشیم هر دانشگاه مسیر متفاوتی (متمایزی) را نیز در آینده طی کنند.
موضوع مهم دیگر دانشگاه‌ها، استقلال مالی و استقلال عملیاتی است؛ در پذیرش استاد، پذیرش دانشجو، ایجاد رشته یا دوره‌های جدید یا نهادهای جدید (بدون اینکه بار مالی بر دوش دولت داشته باشد). وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر نهادهای سیاستگذار و نظارتی باید این استقلال مالی و عملیاتی را بپذیرند و زمینه را برای فعالیت آزادانه دانشگاه (البته در چهارچوب قوانین و مقررات کشور) فراهم کنند.
برای اینکه دانشگاه‌ها از مسیر خود منحرف نشوند و نظارت عالیه بر عملکرد آنها برقرار باشد، هیأت امنای دانشگاه‌ها باید نقش فعال‌تری ایفا کنند. هیأت امنای هر دانشگاه باید از دانشگاه بخواهد که برنامه راهبردی خود را تدوین و به تصویب هیأت امنا برساند. هیأت امنا همچنین باید بر اجرای برنامه راهبردی نظارت داشته باشد. برای این منظور ممکن است کمیسیون‌های تخصصی زیر نظر هیأت امنا تشکیل شوند که به عنوان اتاق فکر و بازوهای نظارتی عمل کنند.
نکته مهم دیگر اینکه دانشگاه‌ها از وضعیت فعلی اقتصادی، محدودیت‌های قانونی و در اکثر موارد سلیقه‌ای، دخالت بیش از حد دستگاه‌های نظارتی در امور آموزشی-پژوهشی رنج می‌برند و دچار چالش‌های زیادی هستند که روی کیفیت آموزش و پژوهش آنها اثرات منفی زیادی داشته است.
 با این همه فکر می کنم برای ارتقای کیفیت آموزش عالی باید این راهکارها را انجام داد.
۱٫ استقلال دانشگاه‌ها به معنی و مفهوم واقعی آن حفظ شود. وزارت علوم باید نقش سیاستگذار و ناظر را داشته باشد، نه مجری. دانشگاه‌ها (حدقل دانشگاه‌های بزرگ) باید در گرفتن دانشجو بخصوص دانشجوی تحصیلات تکمیلی، گرفتن عضو هیأت علمی و ایجاد رشته‌های جدید، استقلال داشته باشند. وزارت علوم هم باید ناظر بر کار دانشگاه باشد. هم‌اکنون در بعضی از این بخش‌ها و برای انجام برخی از این امور گرفتار بوروکراسی در وزارت عتف و یا دیگر مراجع بالادستی هستیم.
۲٫ تلاش جهت حذف و یا ساماندهی کنکور بسیار مهم است. برای انجام این کار ابتدا باید از کنکور دکترا شروع کنیم، سپس ارشد و در انتها هم کنکور کارشناسی را حذف کنیم. متأسفانه وضعیت گزینش دانشجوی تحصیلات تکمیلی و بخصوص دکترا در دانشگاه‌ها مورد اعتراض اکثر دانشگاه‌ها است. لذا لازم است نحوه پذیرش دانشجویان بخصوص در مقاطع تحصیلات تکمیلی با توجه به نیازهای کشور و بازار کار و تأکید بر نقش فزاینده دانشگاه‌ها در فرایند انتخاب و پذیرش مورد بازنگری قرار گیرد.
۳٫ دانشگاه‌ها را مأموریت‌گرا کنیم. برای همه دانشگاه‌ها نمی‌توان یک نسخه پیچید، یک مأموریت تعریف کرد و لذا نمی‌توان از آنها انتظار برابر داشت. در این راستا بخصوص لازم است دوره‌های تحصیلات تکمیلی در دانشگاه‌ها ساماندهی شده و برای دانشگاه‌ها مأموریت و هدف معینی را بر مبنای پتانسیل آنها و همچنین نیاز استان یا ناحیه‌ای که در آن واقع شده‌اند تعریف کرد.
۴٫ دوره‌های مختلف آموزش عالی بعد از دیپلم متناسب‌سازى شوند. صنعت کشور ما به میزان زیادی نیاز به تکنیسین دارد تا مهندس، کارشناس ارشد و یا فارغ‌التحصیل دوره دکترا. باید این تناسب بر مبنای نیاز کشور تنظیم شود. متأسفانه دوره‌های تکنیسینی تقریباً حذف شده و یا خیلی کمرنگ شده‌اند.
۵٫ حمایت از رساله‌های دانشجویان تحصیلات تکمیلی با هدف رفع نیازهای کشور و بهتر انجام شدن پروژه‌ها و همچنین افزایش ماندگاری دانشجویان در کشور. برای این کار باید هدفمندسازی پروژه‌های تحصیلات تکمیلی با هدف رفع نیازهای جامعه و صنعت انجام شود.
۶٫ موضوع مهم دیگر اقتصاد آموزش عالی است. در این باره باید به چند مسأله توجه جدی کرد. عمده تجهیزات آزمایشگاه‌ها یا فرسوده شده و یا از استاندارد لازم برخوردار نبوده و مناسب انجام پژوهش‌های عالی و در مرز دانش نیستند. موضوع مهم دیگر وضعیت نابسامان زندگی اعضای هیأت علمی بخصوص اساتید جوان است. این مسأله باعث شده که اگر یک زمانی نگران مهاجرت دانشجویان بودیم امروز نگران تصمیم برگشت اساتید هستیم که این مشکل صدمات جبران‌ناپذیری را برای آموزش عالی به دنبال خواهد داشت. وضعیت نسبتاً نامناسب خوابگاه‌های دانشجویی هم است که اگرچه در سال‌های اخیر توجه خوبی هم از سازمان امور دانشجویان و هم از جانب خیرین صورت گرفته ولی هنوز جای کار دارد.
۷٫ نظام بودجه‌ریزی به دانشگاه‌ها باید بر مبنای عملکرد و اثرگذاری اجتماعی باشد و نه بر مبنای سرانه دانشجویی. بودجه‌ریزی فعلی به ضرر دانشگاه‌های با کیفیت بالاست.
۸٫ در حال حاضر بین ۷۵ تا ۱۰۰ درصد بودجه دانشگاه‌ها صرف هزینه‌های پرسنلی و یا غیر قابل اجتناب (نظیر حقوق و مزایای کارکنان اعضای هیأت علمی و غیر هیأت علمی، پول غذای دانشجویی، آب و برق و…) می‌شود. اگر به همین روال پیش رود برنامه‌ریزی در دانشگاه توسط مدیریت دانشگاه تحت این شرایط و وضعیت مالی غیر ممکن بوده و هیچ مفهومی ندارد.
۹٫ تشویق و رفع موانع همکاری دانشگاه و صنعت از طریق مدیریت نظام مالیاتی، ارجاع مشکلات صنعت به دانشگاه‌ها و نه مراکز آموزشی- پژوهشی وابسته به همان صنعت.
۱۰٫ رفع موانع برای گسترش همکاری‌های علمی و بین‌المللی.
۱۱٫ برنامه‌ریزی طرح تحول آموزشی دانشگاه‌ها با هدف همسویی با تحولات جهانی و بخصوص استفاده از تجربیات مثبت آموزش‌های مجازی در دوره‌های تخصصی و کوتاه مدت و استفاده از پتانسیل اساتید و محققان ایرانی مقیم خارج از کشور.
۱۲٫ حمایت از فرصت‌های مطالعاتی استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی.
۱۳٫ توجه ویژه به علوم پایه و زمینه‌های پژوهشی مربوطه.
١٤.توسعه کرسی‌های آزاد اندیشی بخصوص در حوزه علوم انسانى.