محیط خانوادگی مناسب و سالم یکی از عوامل ایجادکننده شخصیت مطلوب و متعادل است.
* دکتر رویا درویش پیشه – مشاور خانواده
با آگاهی و شناخت بهداشت روانی میتوان مشکلات روحی دانشآموزان را شناخت و با حل آن هم مشکلات آموزش را سادهتر کرد و هم دانشآموزان را به زندگی بهتر و مفیدتر گرایش داد. اگر والدین و معلمان از بهداشت روانی آگاهی داشته باشند میتوانند با ایجاد و افزایش نیروی کار، قدرت یادگیری و تفکر و سازگاری در دانشآموز به او کمک کنند تا به رشد و تکامل شخصیت خود بپردازد و از کجرویها ایمن شود. متاسفانه به علت ناآگاهی، به بهداشت روانی توجه زیادی نشده است و توصیههایی که به سلامت روح و روان میشود به خوبی قابل درک نیست. حقیقت این است که بیشتر جوانان در ضمیر خود به دانش و تجربه بزرگان ایمان دارند و مایلند مشکلات خود را با کمک پدر و مادر و معلم خود حل کنند. با شناخت و برخورد صحیح و آموزش مناسب میتوان به این خواسته درونی جوانان جامه عمل پوشانید و به جای انتقاد و سرزنش و تمسخر، آنان کمک کرد تا شخصیت سالمی به دست آورند.
بنظر می رسد تعریف بیماری روانی ساده تر از سلامت یا بهداشت روانی است . چرا که بهداشت روانی چیزی فراتر از فقدان بیماری است همه ما در اطراف خود انسان هایی را می شناسیم که از بیماری روانی خاصی در رنج نیستند ولی در عین حال از سلامت روانی نیز بهره مند نمی باشند.
روانشناسان مي گويند؛ شادابي، نشاط، لذت بردن از زندگي و هدفمندي مستلزم داشتن شخصيت سالم است.
محققان دانشکده پزشکي “جان هايکينز “در آمريکا در اين باره خاطر نشان مي کنند که از طريق آشنايي با معيارهاي سلامت روان و تطابق آن با ويژگي هاي شخصي، تعامل با ديگران و محيط اطراف مي توانيم تا حدودي عوامل آسيب زا به شخصيت سالم را شناسايي کرده و با اصلاح آن ها براي بهره مندي از يک شخصيت سالم تلاش کنيم.
اكنون به اين سوال پاسخ خواهيم گفت كه بهداشت رواني چيست؟
“بهداشت روانی ” به مفهوم عام خود یعنی سلامت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و راههای دست یابی به سلامت فکر و روح که تکامل فردی و اجتماعی انسانها با پرداختن به آن روشن میشود.
سازمان جهاني بهداشت مي گويد بهداشت رواني عبارتست از “توانايي کامل براي ايفاي نقش هاي اجتماعي، رواني و جسمي” . اين سازمان معتقد است که بهداشت رواني فقط عدم وجود بيماري و يا عقب ماندگي نيست، بنابراين کسي که احساس ناراحتي نکند از نظر رواني سالم محسوب مي شود.
هدف اساسی بهداشت روانی پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی است و به سخن دیگر سیستم بهداست روانی درصدد سلامت جامعه میباشد، سلامت روانی رابطه بسیار نزدیکی با سازگاری دارد و اساساً هر جا که بتوان از سازگاری مطلوب و آرمانی سخن گفت، باید سراغ سلامت روان را هم گرفت.
**ملاكهاى سلامت روان اززواياي ديگر
اندیشمندان از زوایاى گوناگونی بر ویژگىهایى كه به دست یابى و حفظ سلامت روان مىانجامند تاكید كرده اند .
“سالیوان ” بر این باور است كه در سلامت روان، ارزش عمده بر كنش اجتماعى مؤثر قرار دارد. روان تحلیل گران سنتى بر آگاهى از انگیزههاى ناهشیار و در پى آن، خود مهارگرى، كه بر آگاهى مبتنى است، تاكید مىكنند.
فروم ارتباطهاى فرد با محیط اجتماعى، انسانى نگرى، آزادى و فرد گرایى را مورد تاكید قرار مىدهد و “پرلز” نیز پذیرش مسؤولیت براى هدایت زندگى خود را مهم ترین ویژگى براى دست یابى به سلامت روان ذكر مىكند.
“ونتیز” هم سلامت روان را وابسته به هفت ملاك مىداند كه عبارتند از:
۱- رفتار اجتماعى مناسب۲- رهایى از نگرانى و گناه ۳- فقدان بیمارى روانى ۴- كفایت فردى و خود مهارگرى ۵- خویشتن پذیرى و خود شكوفای ۶- سازماندهى شخصیت و۷- گشاده نگرى و انعطاف پذیرى.
**اصول بهداشت روانی كدام است؟
اكنون به اين سوال پاسخ خواهيم گفت كه اصول بهداشت رواني داراي چه مولفه ها ومشخصه هايي است ؟
اصول بهداشت رواني يعني احترام به شخصیت خود و دیگران، شناختن محدودیتها در خود و دیگران، اعتقاد به اینکه هر رفتاری معلول علتی است و رفتار تابع تمامیت وجودی هر فرد است ، انسان تحت تاثیر و توجه محیط است و توجه به احتیاجات و نیازها که خود عامل محرک برای رفتارهای خاصی هستند.
**خانه ومدرسه وبهداشت رواني دانش آموزان
خانواده عامل مهمي درتامين بهداشت رواني دانش آموزان است چراكه محیط خانوادگی مناسب و سالم یکی از عوامل ایجادکننده شخصیت مطلوب و متعادل است.
والدین باید کودک دانش آموز خود را دوست داشته باشند و به او احترام بگذارند. احساس احترام و مورد قبول واقع شدن کودک از سوی والدین در تشدید حسن اعتماد به نفس کودک بسیار موثر است.
اگر بیش از یک دانش آموزدر خانواده وجود دارد، اولیا به هیچ
وجه نباید میان آنان تبعیض قائل شده و آنها را با هم مقایسه کنند بلکه لازم است هر
کدام از فرزندان را برای استعدادها و خصوصیاتی که دارند مورد احترام و تشویق قرار
دهند.
خانه باید مکان امني براي فرزندان باشد تا فرزند در آن احساس
امنیت کرده و بتواندبه آساني علایق، استعداد و عواطف خود را بدون واهمه و ترس
ابرازكرده واز افراد دیگر خانواده در حل مشکلات خود کمک بگیرد.
در خانوادهای که صمیمت و محبت وجود دارد فرزند قادرخواهدبودتا
تغییرات مطلوب را در شخصیت خود ایجاد کند. چراكه در جریان رشد میآموزد که والدین
از اوچه انتظاراتی دارند که اگر نتواند به آنها دست یابد، آزرده شده و چه بسا
تعادل روانی او به هم میخورد.
اگر انتظار والدین از فرزندان خود در حد پایین باشد، این انتظار مشکلاتی در رفتار کودک ایجاد میکند و حرکات او را به سمت پایین سوق میدهدو اگر انتظار خارج از حد توان او باشد و او نتواند به آنها دست یابد، در این صورت عزت نفس و اعتماد به نفس فرزندتنزل يافته و کاهش خواهديافت.
برخورد با فرزندان در خانوادههای گوناگون، متفاوت است. برخی از والدین خرده گیر، سرزنشگر و سلطهجو هستند و اعتنایی به نیازها و خواستههای فرزندان خود ندارند. گروهی دیگر به عکس همواره بر طبق خواستههای کودکان خود عمل میکنند که روش هر دو خانواده نادرست است.والدین نباید انتظار داشته باشند که باوجود رفتار نادرست خود، فرزندان آنان رفتار مطلوبی بروز دهند.آنچه مورد توجه و قبول کودک است صراحت، صداقت، کنترل معتدل و قاطعیت والدین است.والدین بیثبات و بیتفاوت و غیرمسوول بیش از هر کس دیگری بهداشت روانی کودک خود را به خطر میاندازند و الگوی رفتاری مناسبی برای کودک خود نیستند.
مدرسه نيز نقش مهمي درتامين بهداشت رواني دانش آموزان دركنارخانه وخانواده خواهد داشت . مسوولين آموزشي باید توجه داشته باشندكه در نظر گرفتن مدرسه تنها به عنوان یک محیط آموزشی با مجموعه ای از قوانین خشک انضباطی و تربیتی نمی تواند در برانگیختن انگیزه کودکان به سوی علم و دانش موثر واقع شود.
دكتربهروزميلاني فر در كتاب خود ” بهداشت رواني ” مي نويسد: كار اصلي مدرسه انسان سازي در دو بعد اصلي مدرسه و روح يا روان معني دارد . حفظ سلامت رواني يا بهداشت رواني دانش آموزان كار اساسي مدرسه است . مدرسه جاي انسان سازي و سالم سازي انسانهاست . هر جامعه اي از مدارس خود انتظار دارد كه افراد با شخصيت ، متعادل ، سازگاري ، با عاطفه ، اجتماعي ، با اعتماد به نفس ، مسئوليت پذير ، منطقي و عادل بار آورد . همه اينها منوط به وجود روابط ، شرايط و محيط سازمان يافته و مناسب از طريق اعمال مديريت و رهبري درست در سازمان مدرسه مي باشد .مدرسه بايد بتواند انسانهاي سالمي تربيت كند كه به قول كينز برگ دانش آموزان و فارغ التحصيلان به عنوان اعضاي جامعه بتواند بر خود و محيط خود با مهارت تسلط داشته باشد و سه فضاي اساسي زندگي يعني عشق ، كار و تفريح را به درستي و به طور منطقي هدايت كنند .
مدارس همان گونه که در پرورش و شکوفایی استعداد دانش آموزان مهم ترین نقش را ایفا می کنند، در برقراری آرامش روانی، نشاط، سلامت روح و جسم آنان یا برعکس، افسردگی و گوشه گیری آنها نیز دخیل اند. معلمان باید مانند والدین کودک یا حتی مهربان تر از آنان باشند.
دكترحمزه گنجي نيز معتقد است : كودكان از شش سالگي به مدرسه ميروند و وقتي از آنجا بيرون مي آيند بزرگسال شده اند . در اين مدت طولاني آنها با انواع مختلف تجربه ها آشنا مي شوند : برخورد با بزرگتر ها ، بازي با بچه هاي ديگر ، كارگروهي ، شكست ، موفقيت ، در گيري با همكلاسيها ،معلمان ،… بنابر اين ، انتظار اين است كه مدرسه ، بر بهداشت و سلامت رواني دانش آموزان اثر بسيار عميق داشته باشد.
*چند نكته اساسي:
**توصيه هايي در ارتقا ءبهداشت رواني دانش آموزان :
• آگاه سازي مسوولين مدرسه در اتخاذ شيوه هاي ارتباطي و تربيتي مناسب
• رفع عوامل تخريب كننده بهداشت رواني معلمين
• ارتباط مستمر با خانواده دانش آموزان
• به روز رساني اطلاعا ت و آگاهيها ي مشاورا ن ، مربيا ن بهداش ت ومراقبين سلامت و ارتقاي توانمنديها و مهارتهاي آنها
• بهبود شرايط فيزيكي محيط هاي آموزشي
• برگزاري جلسات آگاه سازي براي دانش آموزان در جهت آموزش مهارتهاي زندگي ، كنترل استرس و تامين بهداشت رواني ازتوصيه هايي است كه درارتقاء بهداشت رواني اين گروه هاموثر است .
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.