حسین «ع» از خون خود و جوانان و اصحاب و خویشانش گذشت
پاسداری به معنای نگهبانی ، نگهداری ، مراقبت و محافظت می باشد و پاسدار کسی است را می گویند که برای محافظت از شیء مورد نظر ، با تمام وجودش به نگهبانی و حراست بپردازد .
پاسداری وظیفه ای است که وجدان هر انسانی او را به نحوی موظف می کند که به آنچه بیشتر علاقه دارد ، بیشتر پاسداری کند.
مثلاً آن ثروتمند سرمایه داری که پول آمال و اندیشه هایش را پر کرده است ، و همواره کوشش و تلاش برای بدست آوردن و اندوختن آن دارد ، بدون شک برای نگهداری آن نیز بالاترین کوشش را خواهد داشت . آن صاحب منصبی که برای رسیدن به کرسی ، خود را به آب و آتش زده است ، و تمام امیدش رسیدن به آن جاه و مقام بوده است ، قطعاً برای حفظ مقام و منصب خود از هیچ کوششی دریغ نمیکند وو..
* بنابراین ، پاسداری که می خواهد از انقلابش نگهداری کند و بالاترین غریزه ها که همانا غریزه مذهب است او را به این راه کشانده است ، بی گمان می بایست نه تنها از جان و مال و آبرو و اندیشه خود مایه بگذارد که از زن و فرزند و عزیزان خویش نیز در این راه مقدّس صرف کند ، و تنها چیزی که او را سعادتمند می کند ، پاسداری از انقلاب است. و چنان است که در چهره های جوانان مخلص و متعهّد خودمان می بینیم که راستی جهان را به حیرت فرو برده اند زیرا می بینند :
* پاسداران انقلاب مقدس اسلامی ما از برادران عزیز پاسدار گرفته تا ارتشیان مخلص و تا بسیجیان جان بر کف و تا تک تک افراد متعهّد این ملّت پا بر جا و استوار آن چنان نگهبانی و محافظت از انقلاب کنند که دشمنان تا دندان مسلّح ما ـ با آن همه گستردگی و فزونی و آن همه نقشه ها و نیرنگ ها و توطئه ها ـ به دست و پا افتاده اند و به قول خودشان اکنون دیگر نه راه پس دارند و نه راه پیش ، اگر به پیش بتازند ، در مردابها و هور های خشم ملّت قهرمان غرق می شوند و خاک و گل از سرشان می گذرد و اگر عقب نشینی کنند ـ که کرده اند ـ انقلاب همچون سیلی بنیان کن ، ریشه آنها را از زمین برمی کند و چنان پیشروی دارد که از هزاران فرسنگ نوای دلربای : « الله واحد، خمینی قائد » از زبان فلسطینی در بند ، لبنانی در میدان رزم ، سودانی در تظاهرات خیابانها ، مراکشی در درگیری با دژخیمان و هر مستضعفی در گوشه و کنار جهان به گوش می رسد و تا این انقلاب برپا است ، به کوری چشم حسدورزان ، دشمن باید جای دیگری غیر از این جهان برای خود در نظر بگیرد و دوستان باید از حرارت آن امیدی بیشتر کسب کنند که با آن امید کاخ ستمگران را بر سرشان واژگون نموده ، حکومت عدل الهی را جایگزین حکومت های بیداد گر و جابر نمایند . پس عزیزان ، ما چه وظیفه ای داریم ؟
*حال که درخت انقلاب را فرزندان مخلص این کشور اسلامی با دادن خون به ثمر رسانده اند ، نباید گذاشت لحظه ای پژمرده شود و از این روی ، چاره ای جز آبیاری آن نیست ، تا آنگاه که ریشه هایش در زمین مستحکم شود و سایه اش بر سراسر گیتی بگسترد . ولی اکنون باید در برابر تندباد حوادث با قامتی استوار ، برای نگهداری آن ایستاد و هیچ هراسی به دل راه نداد که خداوند به این انقلاب نظر دارد و جائی که خدا نظر دارد ، پیروزی حتمی است و سرانجام فتح و غلبه از آن متقین است «والعاقبه للمتقین » ، «ولینصرنّ الله من ینصره » ، « الا انّ نصر الله قریب » .
هان ای پاسداران اسلام !
ما همان وظیفه ای را که اولین پاسدار اسلام « حضرت حسین بن علی علیه السلام » برای ما تعیین کرده است ، در راه پاسداری ازاسلام برای خود تعیین کرده ایم .
حسین «ع» در برابر ظالمان زمان ایستاد ، ما هم باید بایستیم .
حسین «ع» دست ذلّت به یزیدیان نداد، ما هم نباید بدهیم .
حسین «ع» از خون خود و جوانان و اصحاب و خویشانش گذشت .
ما هم برای ادامه راه خونین حسین «ع» باید از خون خود و عزیزان خود سرمایه گذاری کنیم و زیر لوای حسین «ع» که امروز به دست خمینی برافراشته شده است ، به مبارزه و پیکار با فتنه انگیزان ادامه دهیم ، تا ان شاء الله با این پاسداری به احدی الحسنیین دست یابیم ؛ و در هر صورت پیروزی از آن ما است.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.