گسترش دامنه ي فحشاء و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناك ترين پيامدهاي بي حجابي است
دکترکبری درویش پیشه
مدرس دانشگاه و مشاور خانواده
مقدمه:
بررسي حجاب بعنوان پديده اي كه ريشه در گستره تاريخ داشته و در ميان اقوام و ملل گوناگون و قرون مختلف مشاهده شده، در بُعد تاريخي حائز اهميت است، ولي در زمينه اعتقادي تفصيل آن، نه دوايي است براي تن مجروح جامعه ی زخم خورده به سلاح تهاجم فرهنگي و نه سلاحي است براي مقابله با اين حمله نابهنگام دشمنان اسلام و انسانيّت.
امروزه، مشاهده ي بي حجابي و بد حجابي در ميان جوانان و نوجوانان جامعه زنگ خطري است براي دست به كار شدن صاحب نظران و مصلحت انديشان؛ تا عزم جزم كرده و تمام تدابير خويش را در جهت مبارزه با اين پديده ي شوم كه غرب تمام توان خود را براي رواج بي بندوباري كرده است بكار گيرند.
پس از آن جا كه بد حجابي معضلي بزرگ در جامعه كنوني ما است تلاش شده كه در اين تحقيق ضمن اشاره به معنا ومفهوم حجاب وتاریخچه آن ؛ به عوامل گرايش به بد حجابي اشاره اي كوتاه شده تا ضمن شناخت آفات و نا بهنجاري هاي آن از فلسفه پوشش اطلاع يافته و در افكار و رويّه خويش، در زمينه پوشش تجديد نظر بنمايند.
چرا که بی شک امروزه دشمنان عفاف وحجاب که سنگ آزادي زن را به سينه زده ؛ مایلند تا او را با پلاک آزادي اما با پيكري عريان و بزك كرده در صحنه ی اجتماع وارد نمایند.
واژه حجاب
حجاب واژه ای عربی است بامعانی متعدد ؛مانند :پوشش،وسیله ی پوشیدن ،حائل و… ؛درکتاب “لسان العرب”درباره ی معانی آن چنین آمده است:”حجاب به معنای “پوشش”است .زن محجوبه یعنی زنی که به وسیله ای پوشیده شده است .هم چنین حجاب نامی است برای آنچه بدان خودرامی پوشانند .آن چه میان دوچیزحائل گرددنیز”حجاب ” نامیده می شود( فهیم کرمانی،۱۳۷۲ ،۲۲).
كلمه ” حجاب” هر چند دراستعمال هاي روزمره به معني پوشش زن به كار مي رود ولي در لغت چنين مفهومي را ندارد. حجاب در لغت به معني چيزي است كه در ميان دو شيء حائل مي شود. به همين جهت، پرده اي كه در ميان امعاء و قلب وريه كشيده شده( حجاب حاجز ) ناميده ميشود (محمدی آشنايي،۱۳۷۳، ۶).
استعمال کلمه “حجاب ” درمورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا”جدید است . درقدیم ومخصوصا” دراصطلاح فقها کلمه ” ستر” به معنای پوشش به کاررفته است. این کلمه ازآن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده ، وسیله ی پوشش است وشاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت ، هرپوششی حجاب نیست ، آن پوشش حجاب نامیده می شودکه ازطریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد (مطهری،۱۳۷۶ ،۷۹) .
نویسنده ی کتاب” حجاب درادیان الهی ” ازقول “علامه نقدی “می نویسد:
” درشرع برای “حجاب” سه اطلاق وجوددارد:۱- این که زن تمام اجزای بدنش را- مگرآن مقداری که مجازشمرده شده است – ازهرناظری که نگاه کردنش بدان جایزنیست، بپوشاند .۲-این که دربیت خیش بماند وجزهنگام ضرورت ،ازآن خارج نشود.۳-حایلی که بین زن ومردان نامحرم ساترقرارمی گیرد ” (محمدی آشنایی ،۱۳۷۳ ، ۸) .
تاریخچه حجاب
پيشينه حجاب به عنوان امري فطري به خلقت اولين انسان ها مي رسد، زماني كه آدم و حوا با خوردن ميوه ممنوعه ، عريان شدند و بلافاصله خود را با برگ هاي بهشتي پوشاندند. قدر مسلم اين است كه قبل از اسلام نيز در ميان برخي ملل حجاب وجود داشته است ( فهیم کرمانی، ۱۳۷۲ ، ۲۰) .
اطلاع از جنبه تاريخي در اين زمينه كامل نيست. اطلاع تاريخي ما آنگاه كامل است كه بتوانيم درباره همه مللي كه قبل از اسلام بوده اند اظهار نظر كنيم . قدر مسلم اين است كه قبل از اسلام در ميان بعضي ملل حجاب وجود داشته است. تا آن جا كه در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است، اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسيله ي اسلام در عرب پيدا شده است.
در ايران باستان، حجاب سخت و شديدي حكم فرما بوده ، حتي پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده مي شده اند. به عقيده ويل دورانت مقررات شديدي كه طبق رسوم و آيين كهن مجوسي درباره زن حائض اجرا مي شده كه در اتاقي محبوس بوده ، همه از او در مدت عادت زنانگي دوري مي جسته اند و از معاشرت با او پرهيز داشته اند، سبب اصلي پيدا شدن حجاب در ايران باستان بوده است (طباطبایی، ۱۳۸۹، ۱۱۹).
اودربخشی دیگرازنوشته های خودآورده است: “زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن رانداشتند که جزدرتخت روان روپوش دارازخانه بیرون بیایند .هرگزبه آنان اجازه داده نشد که آشکارا با مردان اختلاط کنند .زنان شوهردارحق نداشتند هیچ مردی را، ولوپدریا برادران شان باشد؛ ببینند . درنقش هایی که درایران باستان برجای مانده ،هیچ زن دیده نمی شود ونامی ازایشان به نظرنمی رسد .”
“كنت گوبينو” در كتاب سه سال در ايران، نيز معتقد است كه حجاب شديد دوره ي ساساني، در دوره ي اسلام در ميان ايرانيان باقي ماند. او معتقد است كه آن چه درايران ساساني بوده است تنها پوشيدگي زن نبوده است بلكه مخفي نگه داشتن زن بوده است. مدعي است كه خودسري موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدري بود كه اگر كسي زن خوشگلي در خانه داشت نمي گذاشت كسي از وجودش آگاه گردد و حتي الإمكان او را پنهان مي كرد زيرا اگر معلوم مي شد كه چنين خانم خوشگلي در خانه اش هست ديگر مالك او و احياناً مالك جان خودش هم نبود. در هند نيز حجاب سخت و شديدي حكم فرما بوده است ولي درست روشن نيست كه قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و يا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج يافته است و هندوان غير مسلمان تحت تأثير مسلمانان و مخصوصاً مسلمانان ايراني حجاب زن را پذيرفته اند. آن چه مسلم است اين است كه حجاب هندي نيز نظير حجاب ايران باستان سخت و شديد بوده است.
پژوهش ها نشان مي دهد كه زنان ايران زمين از زمان مادها، داراي حجاب كاملي شامل: پيراهن بلند چين دار، شلوار تا مچ پا و چادر بر روي لباس ها بودند. برابر متون تاريخي در آن زمان ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بود. در سال ۱۹۰۶ ميلادي پروفسور ” رودنكو” باستان شناس روس در مغولستان جنوبي، قطعه فرشي به دست آورد كه قديمي ترين گونه قالي در جهان به شمار مي رود.
آن چه در فرش مذكور جلب توجه مي كند نقوش دو رويه آن است بر يك طرف تصوير چند بانو(احتمالاً شاهزادگان هخامنشي) به حالت ايستاده نقش شده در حالي كه سراندازهايي بر سر دارند، در طرف ديگر تصوير چند بانوي اسب سوار ديده مي شود كه چادرهايي شبيه چادر زنان كنوني عشاير جنوب بر سر دارند. پيدايش اين فرش منقوش نشان دهنده ي آن است كه در دوره هخامنشي چادر يك پوشش ايراني بوده است و بانوان ايراني از هر قشر و طبقه اي از آن به عنوان پوشاك ملي استفاده مي كردند. كشف و پيدايش تعدادي پيكره و مجسمه در همين دوره كه از سنگ و فلز ساخته شده افزون بر ثبات، وجود حجاب كامل پيش از اسلام در ايران باستان، روشن مي كنند كه بانوان ايراني بر خلاف يونانيان ملبس به چادر بوده و از برهنگي خودداري مي كرده اند.
هم چنين نقوشي كه از بانوان ساساني، در بشقاب هاي ساخته شده از نقره، باقي مانده است، نشان مي دهد كه هر يك از بانوان چادري به خود پيچيده دارند.
آرتو كريستن سن و ديگر خاورشناسان نيز وجود و حضور چادر را در دوره ساساني تأييد كرده اند. نكته قابل توجه اين است كه چادر در اين دوران نيز ويژه طبقه يا گروه خاصي از بانوان نبوده ، بلكه عموم بانوان از آن استفاده مي كردند. وجود انواع حجاب ها و پوشش ها در دوره هاي مختلف تاريخي فوق در بين اقوام مختلف و در اديان متفاوت همه دلايل و شواهد تاريخي روشني بر فطري بودن اصل حجاب و پوشش نيز هستند( کریستین سن ، ۱۳۷۰ ،۱۱۲ )
انواع حجاب
حسین مهدی زاده درکتاب ” پرسمان حجاب ” درپاسخ به این پرسش که باتوجه به اوضاع وشرایط اجتماعی وانگیزه ها ونیت های افراد ،حجاب دارای چه انواعی است؟ می نویسد:” حجاب وپوشش به تناسب اوضاع وشرایط وانگیزه ها ونیت ها وافکارواندیشه های شخصی که ازآن استفاده می کند،دارای انواع مختلفی است که برخی ازآنها عبارتند از:حجاب تحمیلی،حجاب تقلیدی ، حجاب مصلحتی ، حجاب تعقلی و حجاب تعبدی ” (مهدی زاده ، ۱۳۸۸، ۲۴-۲۶).
بی شک همه انواع حجاب ازنظرارزش واهمیت دریک درجه ومرتبه نیستند ، دریک داوری کلی واجمالی می توان گفت دونوع حجاب تعقلی که به مدد فکر،اندیشه وعقل ورزی شکل گرفته وحجاب تعبدی بیش ترقابل دفاع وپذیرش است ؛ چراکه اساسا” عقل وشرع دراثبات بسیاری ازگزاره ها واحکام اسلامی وازجمله حجاب اسلامی به کمک ما خواهندآمد.
فلسفه حجاب
فلسفه ي حجاب چيز مكتوم و پنهاني نيست به همين منظور در اين جا به چند مورد از موارد مهم فلسفه ي حجاب اشاره مي شود:
1- برهنگي زنان ، كه طبعاً پيامدهائي همچون آرايش ، عشوه گري و امثال آن همراه دارد ، مردان ومخصوصاً جوانان را دريك حال تحريك دائم قرار مي دهد تحريكي كه سبب كوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجان هاي بيمارگونه عصبي و گاه سرچشمه امراض رواني مي گردد.
اسلام مي خواهد مردان و زنان مسلمان، روحي آرام، اعصابي سالم و چشم وگوشي پاك داشته باشند، واين يكي از فلسفه هاي حجاب است.
۲- آمارهاي قطعي و مستند، نشان مي دهد: با افزايش برهنگي درجهان، طلاق واز هم گسيختگي زندگي زناشوئي در دنياوحتی درایران به طور مداوم بالا رفته ومی رود .
در محيطي كه حجاب است (و شرائط ديگر اسلامي رعايت مي شود) دو همسر تنها وتنها به يكديگرتعلق خواهندداشت و احساسات ، عشق و عواطفشان تنها مخصوص يكديگر است.
ولي در” بازار آزاد برهنگي ” كه عملاً زنان به صورت كالاي مشتركي (لااقل در مرحله ي غيرآميزش جنسي) درآمده اند، ديگر قداست پيمان زناشوئي مفهومي نمي تواند داشته باشد، و خانواده ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشي مي شوند و كودكان بي سرپرست مي ماند.
3- گسترش دامنه ي فحشاء و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناك ترين پيامدهاي بي حجابي است ، كه فكر مي كنيم نيازي به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربي كاملاً نمايان است،
نمي گوئيم عامل اصلي فحشاء و فرزندان نامشروع مختصراً بي حجابي است، مي گوئيم: يكي از عوامل مؤثر آن مسأله ي برهنگي و بي حجابي محسوب مي شود.
۴- مسأله ي ( ابتذال زن ) و ( سقوط شخصيت او) دراين ميان نيز حائز اهميت فراوان است كه نيازي به آمار و ارقام ندارد.
هنگامي كه جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمائي افزون تر از او دارد و هنگامي كه زن را از طريق جاذبه ي جنسي اش وسيله ي تبليغ كالاها و دكور اطاقهاي انتظار، و عاملي براي جلب جهانگردان، سياحان و مانند اي ها قرار بدهند، در چنين جامعه اي شخصيت زن تا سر حد يك عروسك، يا يك كالاي بي ارزش سقوط مي كند، وارزش هاي والاي انساني او به كلي به دست فراموشي سپرده مي شود، و تنها افتخار او جواني، زيبائي و خودنمائي اش مي شود.
در چنين جامعه اي چگونه يك زن مي تواند با ويژگي هاي اخلاقي اش، علم و آگاهي و دانائي اش جلوه كند، و حائز مقام والائي گردد؟!
عوامل گرایش به بدحجابی
عوامل متعددی دست به دست هم داده است تاریشه های بدحجابی ویا بی حجابی درتاروپودجامعه متکثرگردد.
– هجوم فرهنگي استعمارگران عامل بدحجابي
استعمار و استثمارگران اولين قدمي كه براي تسلط بر كشورهاي اسلامي مستقل برمي دارند استفاده از هجوم فرهنگي براي نابودي فرهنگ آن ها است، زيرا تنها چيزي كه ملل مسلمان را از استعمارگران غربي ممتاز مي كند فرهنگ است. فرهنگ مرز تمايز يك ملت با دشمن است. فرهنگ است كه به يك ملت، هويت و شخصيت مستقل مي دهد. لذا دشمن سعي مي كندفرهنگ و در نتيجه مايه ي استقلال يك ملت را نابود كند تا احساس حيثيت ملي و هويت ذاتي مستقل اواز بين برود. اگر ملت استثمار شده اي مانند استعمارگران لباس بپوشد، حرف بزند، غذا بخورد، رفت و آمد كند، معاشرت نمايد، مو و سر و صورت خود را درست كند، مانند بيگانه قيافه بگيرد و با ژست بيگانه احساس شخصيت كند، چنين ملتي ديگر براي دشمن خطري نخواهد داشت، زيرا ديگر فرهنگي برا ي او باقي نمانده است تا با آن احساس استقلال كند، بلكه در واقع او از خود بيگانه اي است كه هويت خود را از دست داده است و ديگر بيگانه را نه تنها غريبه نمي داند، بلكه او را الگو و مقتداي خود مي شناسد و از همين رو هرگز به فكر جدايي و ستيزه جويي با وي برنمي آيد(سیف اللهی، ۱۳۸۶، ۳۸۳) .
– خرده گيري هاي مخالفان حجاب
مهمترين چيزي كه همه آنان در آن متفقند و به عنوان يك ايراد اساسي بر مسأله ي حجاب ذكر مي كنند، اين است كه: زنان نيمي از جامعه را تشكيل مي دهند اما حجاب سبب انزواي اين جمعيت عظيم مي گردد، و طبعاً آن ها را از نظر فكري و فرهنگي به عقب مي راند، مخصوصاً در دوران شكوفائي اقتصاد كه احتياج زيادي به نيروي فعال انساني است، از نيروي زنان در حركت اقتصادي هيچگونه بهره گيري نخواهد شدو جاي آن ها در مراكز فرهنگي و اجتماعي نيز خالي است! به اين ترتيب، آن ها به صورت يك موجود مصرف كننده و سربار اجتماع درمي آيند.
آن ها كه به اين منطق متوسل مي شوند و با اين افكار خودعده ي زيادي را به دنبال خود مي كشانند وباعث رواج فساد در جامعه مي شوند از چند امر به كلي غافل شده يا تغافل كرده اند. زيرا چه كسي گفته است: حجاب اسلامي، زن را منزوي مي كند، و از صحنه ي اجتماع دور مي سازد؟.
اگر در گذشته لازم بوده زحمت استدلال در اين موضوع را بر خود هموار كنيم امروز، بعد از انقلاب اسلامي هيچ نيازي به استدلال نيست؛ زيرا با چشم خود گروه، گروه زناني را مي بينيم كه با داشتن حجاب اسلامي درهمه جا حاضرند.
– حجاب دست و پاگيراست؛
ايراد ديگري كه مخالفان حجاب مطرح كرده اند و باعث شده اند كه اين طرز تفكر توجيه براي بدحجابي گردد اين است كه حجاب يك لباس دست و پاگيراست و با فعاليت هاي اجتماعي مخصوصاً درعصر ماشين هاي مدرن سازگار نيست، يك زن حجاب دار خودش را حفظ كند، يا چادرش را و يا كودك و يا برنامه اش را؟!
ولي اين ايرادكنندگان از يك نكته غافلند و آن اين كه: حجاب هميشه به معني چادر نيست، بلكه به معني پوشش زن است، آن جا كه با چادر امكان پذير است چه بهتر و آن جا كه نشد، به پوشش قناعت مي شود. زنان كشاورز و روستائي ما، مخصوصاً زناني كه در برنج زارها مهمترين و مشكل ترين كار كشت و برداشت محصول برنج را برعهده دارند، عملاً به اين پندارها پاسخ گفته اند، و نشان داده اند: يك زن روستائي با داشتن حجاب اسلامي در بسياري از موارد، حتي بيشتر و بهتر از مرد كار مي كند، بي آن كه حجابش مانع كارش شود.
– تمايل به گناه و انحرافات جنسي
يكي از مواردي كه مي توان آن را ازعوامل گرايش به بدحجابي نام برد تمايل به گناه و اصرار به آن است.
تصوير و تخيّل منظره هاي هوس انگيز زنانه، كه ريشه در خودنمايي عده اي از زنان غيرعفيف يا كم عفت دارد، در صورت استمرار، پرده برعقل عاقبت انديش انداخته و خاطرات شيطاني در صحنه ي نفس راه پيدا مي كند وعنان اختيار را از كف ربوده و جوانان را از ياد مبدأ ومعاد وعظمت خويشتن غافل نموده و به گناه و شهوات نامشروع و در نتيجه عواقب دردناك آن ها مي كشاند كه زنان بي پروا نيز قرباني اين مهلكه خواهند بود و حتي بيشترين آسيب متوجه آن ها مي شود. چنان كه حضرت علي (عليه السلام ) فرموده است: مَن كَثُرَ فِكره فِي المَعاصِي دَعَتهُ إلَيها : ” هركس درباره ي گناهان زياد بينديشد به سوي آنها كشيده مي شود “(جوادی آملی ، ۱۳۷۱، ۴۲).
– گرايش به تقليدهاي كوركورانه و نگرش هاي سطحي
هنگامي كه آدمي در اثر پيروي از هوي و هوس از تحصيل علم و معرفت و در نتيجه كسب نيروي درك كننده حقيقت محروم مي گردد، ناگزير استقلال فكري خود را از دست داده و دست به دامان تقليد غير معقول و تكيه بر ظن و گمان نادرست و پندارهاي بي اساس كه هرگز انسان را بي نياز از حق نمي كند و به حقيقت نمي رساند، دراز مي كند و در حقيقت نظريه هاي او را حسّ وچشم و گوش تغذيه و اداره مي كند نه براهين عقلي و دليل هاي شرعي.
تقليد و چشم و هم چشمي كه نشانه ي خودباختگي، عامل عقب افتادگي وازعلائم شخصيت بيماراست، باعث مي گردد كه فرد مقلد گرفتار وسوسه ها و دسيسه ها و سياست بازي هاي شياطين وابزار دست ديگران قرار گرفته و در زندگي براساس خودخواهي ها و خودكامگي هاي خود و ديگران، رفتار كند؛ هم چنان كه خودآرايي و بدحجابي نيز از جلوه هاي بارز رفتارهاي تقليدي كوركورانه است.
– كم بودن مُصلح در جامعه
اصل مقدس امر به معروف ونهي از منكر نه تنها در جامعه ما متروك شده، در افكار ما نيز مسخ شده وتغيير شكل داده است(قرائتي، ۱۳۷۹، ۱۵).
– كوتاهي در امر به معروف ونهي از منكر
سبب اين كوتاهي يا ضعف نفس است يا طمع مالي، و آن از جمله مهلكات است و ضرر آن عام و فساد آن تام است؛و در اخبار و آيات مذمت بسيار براي اين صفت ذكر شده، و از رسول خدا (صل الله عليه و آله)مروي است كه : هيچ قومي نيست كه معصيت كنند و در ميان ايشان كسي باشد كه قدرت داشته باشد ايشان را منع كند و نكند مگر اين كه بيم آن است كه خداي تعالي فرو گيرد ايشان را به عذابي كه از نزد او نازل گردد.پس اگر اين اصل در جامعه به دست فراموشي سپرده شود زمينه هاي گناه پديد آمده و رشد مي كنند(معصومی ، ۱۳۷۵ ، ۱۰۳).
– سكوت افراد در برابر گناه؛
سكوت در برابر گناه، نشانه ي ضعف، ترس، يأس و نداشتن تعهد نسبت به دين و جامعه واصلاحات است.
در حديثي مي خوانيم پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله) فرمودند: ” به خدايي كه جانم در دست اوست، از امت من گروهي از قبر برمي خيزند؛ در حالي كه در قيافه ي بوزينه و خوك هستند. اين قيافه ها به خاطر آن است كه آنان قدرت نهي از منكر داشته، ولي با گنهكاران سازش كردند “(جوادی آملی ،۱۳۷۱، ۱۱۱).
پیامدهای بدحجابی درجامعه
زماني كه بدحجابي در جامعه افزايش يابد آمار خشونت و جنايت عليه زنان بالا مي رود چنان كه شاهد هستيم امروزه در غرب آزارهاي جنسي و مساله خشونت عليه زنان روز به روز افزايش مي يابد.
به گزارش مهر،( www.taamolnews.ir) هر چند بدحجابي بسياري از زنان و دختران با انگيزه مخالفت آنها با دين نيست و تنها نوعي بي توجهي و سهل انگاري است، ولي با دقت و تامل در اين ناهنجاري اجتماعي در مي يابيم كه اخيرا عواملي سبب افزايش فوق العاده بدحجابي در سطح جامعه شده است كه اگر آگاهي هاي كافي نسبت به اين معضل اجتماعي و پيامدهاي منفي ناشي ازآن به مردم داده نشود، بدون شك در آينده نزديك با مشكلات بزرگتري روبرو خواهيم شد.
وقتي فساد و بي بندوباري در جامعه زياد شود آن جامعه قادر به حيات واقعي نخواهد بود و در مقابل هرگونه هجوم بيگانگان نابود خواهد شد. مطالعه ادوار گذشته تاريخ بشري نشان مي دهد هر قومي به فساد روي آورده به سرعت دچار نابودي گرديده است.در تهاجم فرهنگي نيز رواج بي حجابي و هرزگي در جامعه بهترين ابزار دشمن به شمار مي رود(علی محمدزاده، ۱۳۸۴ ، ۸۳).
عمده ترين پيامدها و آسيب هاي اجتماعي بدحجابي در جامعه عبارتند از؛
–كاهش ازدواج
وقتي در جامعه بدحجابي افزايش يابد، طبيعتا روابط نامشروع نيز زياد مي شود. زماني كه مردان بخش زيادي از نياز جنسي خود را از غير روابط مشروع و قانوني ازدواج تامين كنند. ميل و رغبتي به ازدواج ندارند؛ چرا كه تشكيل خانواده و پذيرش مسئوليت نوعي محدوديت و گرفتاري براي آنها به وجود مي آورد.(مطهری ،۱۳۵۷، ۲۷). برخي از متفكران معتقدند يكي از فلسفه هاي حجاب اين است كه جذابيت زن ها براي مردان حفظ شود؛زيرا در غير اين صورت مردان هرگز حاضر به ازدواج نخواهند شد.
–افزايش طلاق
يكي از پيامدهاي مخرب بدحجابي در جامعه،آسيب ديدن كانون گرم خانواده است. وقتي مردان هر روز با انواع و اقسام خانم هاي بدحجاب روبرو مي گردند.آن زمان است كه به اشكال تراشي و بهانه گيري از همسر خود روي مي آورد و زمينه براي از هم پاشيده شدن خانواده فراهم مي شود( حداد عادل، ۱۳۷۴ ،۱۱۰). بررسي ها نشان مي دهد كه افزايش بدحجابي در جامعه علاوه بر اينكه آمار طلاق زياد مي گردد.ازدواج هاي بدون شناخت و سطحي نيز كه بيشترآنها بعد از مدتي به طلاق منجر مي شود افزايش مي يابد.
–افزايش روابط نامشروع
وقتي با بدحجابي، جاذبه هاي جنسي در اجتماع زياد شود ديگر جوانان به نگاه چشم چراني اكتفا نمي كنند و تا مرحله اي پيش مي روند كه از ضوابط و شرع دست مي كشند و به روابط نامشروع گرفتار مي گردند(مطهری ، ۱۳۵۷، ۱۸۴) و اين همان بحراني است كه امروزه در غرب بيداد مي كند. بيماري هاي مقاربتي مثل؛ايدز،فرزندان نامشروع،سقط جنين…
–افزايش آمار جنايت و خشونت عليه زنان
زماني كه بدحجابي در جامعه افزايش يابد آمار خشونت و جنايت عليه زنان بالا مي رود.چنان كه شاهد هستيم امروزه در غرب آزارهاي جنسي و مساله خشونت عليه زنان روز به روز افزايش مي يابد. بدون شك بسياري از تجاوزها، قتلها، مزاحمتهاي خياباني و آدم ربايي ها از پيامدها منفي گسترش بدحجابي در جامعه به شمار مي رود.
فواید حجاب
الف) ایجاد آرامش روانى در فرد
یکى از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردى، ایجاد آرامش روانى در افراد جامعه است که یکى از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسى است؛در مقابل، فقدان حجاب و آزادى معاشرت هاى بى بندوبار میان زن و مرد، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مى بخشد و تقاضاى سکس را به صورت عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى درمى آورد که مخلّ آرامش روانى افراد است.
غریزه ى جنسى، غریزه اى نیرومند، عمیق و دریاصفت است و هر چه بیش تر از آن اطاعت شود بیش تر سرکش مى گردد.
ب) استحکام بیشتر کانون خانواده
یکى از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگى ، اختصاص یافتن التذاذهاى جنسى به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است.
اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قوى تر زن و شوهر و در نتیجه، استحکام بیش تر کانون خانواده وبرعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده مى گردد. بنابراین باید گفت زنى که چادر بر سر مى گذارد ، نه تنها اولین قدم را در حفظ کانون گرم خانواده برداشته، بلکه آبرو و شرافت مادرى را بدین وسیله فراهم ساخته است و خود را از آزار و اذیت ها و نگاه هایى که همچون تیر به قلب خانواده اصابت مى کند و آن را از هم مى پاشد محفوظ داشته است( پارسا، ۱۳۷۴ ،۵۲).
ج) حفظ و استیفاى نیروى کار در جامعه
یکى از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعى، حفظ و استیفاى نیروى کار در سطح جامعه است. در مقابل، بى حجابى و بدحجابى باعث کشاندن لذت هاى جنسى از محیط و کادر خانواده به اجتماع و در نتیجه ، تضعیف نیروى کار افراد جامعه مى گردد. بدون تردید، مردى که در خیابان، بازار، اداره ، کارخانه و … همواره با قیافه هاى محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروى کارش کاهش مى یابد.
برخلاف نظام ها و کشورهاى غربى، که میدان کار و فعالیت هاى اجتماعى را با لذت جویى هاى جنسى درهم مى آمیزند،اسلام مى خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این گونه لذت ها پاک گردد و لذت هاى جنسى، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود(مطهري، ۱۳۶۰، ۵۵).
پژوهش ها نشان مى دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها داراى حجاب کاملى شامل: پیراهن بلند چین دار، شلوار تا مچ پا و چادر بر روى لباس ها بودند. برابر متون تاریخى ، در همه ى آن زمان ها پوشاندن موى سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آن که آزادانه در محیط بیرون از خانه رفت و آمد مى کردند و همپاى مردان به کار مى پرداختند، داراى حجاب کامل بودند و از اختلاط هاى فسادانگیز شدیداً پرهیز مى کردند.
د) فایده ى اقتصادى حجاب
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکى ، به دلیل سادگى و ایجاد یکدستى در پوشش بانوان در بیرون منزل، مى تواند از بُعد اقتصادى نیز تأثیرى مثبت در کاهش تقاضاهاى مدپرستى بانوان داشته باشد ; البته به شرط این که خود چادر مشکى دست خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستى در چادرهاى مشکى نیز مشاهده مى گردد; به گونه اى که برخى از بانوان به جاى استفاده از چادرهاى مشکى متین و باوقار، به چادرهاى مشکى تورى، نازک و داراى طرح هاى جِلف و سبک که با هدف و فلسفه ى حجاب و پوشش تناسبى ندارند روى مى آورند.
ه ) حجاب، مبارزه ى زنان با دشمنان اسلام
حجاب کامل بانوان در جامعه ى اسلامى مبارزه اى است با سلطه گران و جنایتکاران دنیا که همیشه سعى داشته اند با ترویج بى بندوبارى و بدحجابى، ارزش هاى اسلامى را پایمال و بر ملت هاى ستمدیده سلطه پیدا کنند. علاوه بر فواید یاد شده، فواید و آثار دیگرى نیز مى توان براى حجاب و پوشش نام برد; از جمله:حفظ ارزش هاى انسانى در جامعه، مانند عفت، حیا و متانت و نیز کاهش مفاسد اجتماعى; هدایت، کنترل و بهره مندى صحیح و مطلوب از امیال و غرایز انسانى; تأمین و تضمین سلامت و پاکىِ افراد جامعه
نتیجه گیری
حجاب یکی ازمنطقی ترین واساسی ترین مسائلی است که دردین اسلام و جوددارد وبرروی آن تاکید زیادی شده است ولی دشمنان برای ازبین بردن ویاکمرنگ کردن آن ازهیچ کوششی دریغ نمی ورزند .
حجاب اسلامی نه به معنای خانه نشین شدن زن، بلکه نشانی آشکاربرامکان حضور وی درعرصه ی اجتماع و درکنارمردان است .اما این حضورزمانی سالم وبه دورازفسادخواهد بود که پشش مناسب واسلامی توسط زنان وحجاب نگاه توسط زن ومردرعایت گردد .
مقام معظم رهبری دردیداربا اعضای شورای فرهنگی ، اجتماعی زنان در۱۶دی ماه ۱۳۶۹فرمودند:
” آرمانگرایی دراسلام وگرایش به سمت قله هاواوجها وآرمانها،یک چیزقطعی وحتمی است . زن مثل مرد ومثل همه خلایق ،باید دراین سمت حرکت کند …”
منابع:
– بي نا،حجاب وآزادی (۱۳۷۱)؛تهران:سازمان تبلیغات اسلامی
– پارسا،محمد؛(۱۳۷۴)؛روان شناسي تربيتي ،تهران ،:انتشارات سخن
– جوادی آملی،(۱۳۷۱)؛زن درآیینه جلال وجمال ؛تهران:مرکزنشرفرهنگی رجاء
– حدادعادل،غلامعلي؛(۱۳۷۴)؛فرهنگ برهنگي وبرهنگي فرهنگي،تهران:سروش
– زن ازدیدگاه مقام معظم رهبری(۱۳۸۰)؛تهران:نشرنوادر
– سیف اللهی ،سیف الله (۱۳۸۶)؛جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران ،تهران:انتشارات جامعه پژوهان سینا
– علی محمدزاده،خلیل(۱۳۸۴)؛حجاب زن وحقق –نگاهی دیگر(چاپ چهارم)،تهران:انتشارات فردوس
– فهیم کرمانی ،مرتضی(۱۳۷۲)؛چهره زن درآیینه اسلام وقرآن(چاپ پنجم) تهران:دفترنشرفرهنگ اسلامی
-قرائتي، محسن (۱۳۷۹) ؛امربه معروف ونهي ازمنكر ،تهران: مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن
– کریستن سن،آرتور(۱۳۷۰)؛ایران درزمان ساسانیان؛ ترجمه رشید یاسمی ،تهران: سروش
– محمدی آشنایی ،علی (۱۳۷۳)؛حجاب درادیان الهی ؛قم:انتشارات اشراق
– مطهری،مرتضی(۱۳۵۷)؛نظام حقوق زن دراسلام؛(چاپ هشتم) قم:انتشارات صدرا
– مطهري ،مرتضي (۱۳۶۰)؛مساله حجاب؛مساله حجاب ؛(چاپ پانزدهم)قم:انتشارات صدرا
– معصومی،سیدمعصومی(۱۳۷۵)؛احکام روابط زن ومرد(چاپ یازدهم )قم:دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
– مهدی زاده،حسین(۱۳۸۸)؛پرسمان حجاب ،قم: انتشارات صهبای یقین
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.