در این روزگار عجیبی که برایمان رقم خورده است، خیلی ها با روی آوردن به کارهای کثیف، زندگی خود را تمیز جلوه می دهند. حالا خیلی فرق نمی کند به اینکه بخواهی یک خبرنگار باشی و در آستانه ی انتخابات برای تبلیغ نامزد خود، لاشه ی سایر نامزدان را به دندان بکشی و یا هوس رییس شدن کرده باشی و جماعتی را سر کار بگذاری. و یا نه، یه آدم معمولی باشی و تو روزمرگی های زندگی، غرق کثیف کاری شده باشی.
مهم این است که روزگارما، روزگاری شده است که همه میخواهند از دیگری سبقت گرفته و با استفاده از کثیف ترین حربه های پیش روی، به اهدافشان برسند. اهدافی که قطعا زیر بنای کثافت کاری های بیشماری خواهد بود که تیشه به ریشه ی باورها و اعتقادات مردم و جامعه خواهد زد.
و اما جالبی موضوع اینجاست که این کثیف کاری برای همه و حتی متولیان امور نیز جلوه ی تمیزکاری دارد. به طوری که کار زیادی به کار کثیف کارها هم ندارند. و اگر هم داشته باشند در حد لاپوشانی به کثافت کاری های خودی هایی است که آمارشان کم هم نیست.
بهانه ی نگارش این نکته، صحبت های آقای فرهاد مجیدی، سرپرست تیم استقلال بود که وقتی از سرمربیگری تیمش کنار زده شد، گفت: “نمی خواستم برای رسیدن به نیمکت استقلال، روی به کارهای کثیف بیاورم.” به عبارتی اگر بخواهی به پست و مقامی برسی، حتما بایستی وارد بازی کثیف کاران بشوی! بازی یی که متاسفانه به تمامی سطوح جامعه سرایت کرده است.
حالا ببینید وقتی فردی اینگونه حرف از کثیف کاری در سطح عالی کشور می زند و یا برخی از علما از کثیف کاری در بانک ها می گویند و یا کثیف کاری را گرفته و سالهاست پرونده اش را می آورند و می برند و هنوز تکلیفش روشن نیست. و صدها کثافت کاری دیگر که عواملش باکی از تیتر اول شدن در رسانه ها هم ندارند، اتفاق می افتد و انگار نه انگار، چگونه می شود توقع داشت که آحاد ملت، تمیز باقی بمانند؟
کثیف کاری هایی که امروزها در تمامی لایه های اجتماعی و به فراوانی رسوخ کرده و اساس خانه و خانواده و فرهنگ و سلامت مردم را نشانه رفته است.
کاش بزرگان نظام کمی به خود آمده و فکری و برنامه ای برای همه ی کثیف های تمیز نما، داشته باشند. کاش!
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.