کتاب توفان سرخ، از جمله منابع ارزشمند در حوزه دفاع مقدس است.
🔹حسن شکیب زاده
“زبان و قلم از بیان مصائب و مشکلات حزنانگیزی که توسط رزمندگان اسلام در جریان آزادسازی خرمشهر بر ما تحمیل شد ناتوان است. آن موقع، من فرمانده گردان یکم تیپ ۴۱۹ عراق بودم و به همراه نیروهای تحت امرم، در خرمشهر استقرار داشتم. هنگامی که عملیات آزادی خرمشهر از سوی رزمندگان اسلام آغاز شد، زمین زیر پایمان به لرزه درآمد و ابری سرخرنگ بر سقف آسمان چسبید و اضطراب سربازان عراقی را دوچندان کرد. سربازانی که پس از مدت زمانی کوتاه به اجسادی مفروش بر زمین مبدل شدند”.
سرهنگ عراقی، عبدالعظیم الشکرچی، یکی از فرماندهان ارشد ارتش عراق است که در کتاب خاطراتش “توفان سرخ”، به ذکر حوادث و وقایعی از آزادسازی خرمشهر به دست رزمندگان ایرانی و اظهار ناتوانی صدام پرداخته و مینویسد: “شب قبل از عملیات، روحیهای بسیار عالی داشتیم. صدام حسین به دیدارمان آمده بود و میگفت، مطمئن باشید که روی زمین، هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند خرمشهر را از ما پس بگیرد.”
وی در ادامه مینویسد: “نظامیان، تحت تأثیر سخنان او قرار گرفته بودند و برایش کف میزدند. حتی به خاطر همین کف زدنها و شعارها، ما را مورد تقدیر قرار دادند؛ اما هنوز از این تقدیر و تشویقات لذتی نبرده بودیم که به فاصله یک روز، خرمشهر به دست صاحبان اصلیاش افتاد و ضربهای گیجکننده به صدام وارد آمد؛ به گونهای که هیچگاه نتوانست بفهمد که این اتفاق چگونه رخ داد”.
این سرهنگ عراقی در بخش دیگری از خاطراتش مینویسد: “آن شب، من در نقطهای پنهان شده بودم و اوضاع را زیر نظر داشتم و مترصد فرصتی برای فرار بودم. تعدادی از سربازان ما، شناکنان خود را از معرکه دور کردند؛ لکن آب رودخانه آنان را به نقطهای برد که گروهی از رزمندگان اسلام در کمینشان بودند و به این ترتیب، همگی اسیر شدند. من، شناکنان خود را به سمت مخالف کشاندم، تا اینکه به نقطهای رسیدم که تعدادی از نیروهای عراقی در آنجا مشغول پاکسازی میدان مین بودند. تعداد آنان چهارده نفر بود و تابع نیروهای مقداد بودند. من سریعاً پشت خودروی آنان نشستم و از مهلکه گریختم و تمام آن چهارده نفر به اسارت نیروهای اسلام درآمدند. در واقع باید بگویم که در عملیات آزادسازی خرمشهر، وقایع عجیب و فراوانی رخ داد و من هنوز هم نمیتوانم تمام شگفتیهای آن را، آنطور که باید و شاید، نقل کنم. تنها حرفی که میتوان زد، این است که این عملیات، معجزه زمان بود”.
بخشی از خاطرات این فرمانده ارشد عراقی دربارهی جنایات و رفتارهای غیرانسانی مقامات ارشد ارتش عراق در بحبوحهی عملیاتهای نظامی است. آنجا که مینویسد: “ماهر عبدالرشید، که پس از مدتی، فرمانده سپاه سوم شد، دستور داده بود که تانکها از روی اجساد و پیکر زخمیها بگذرند. این دستور، یک سند سری است که تاکنون فاش نشده است و من، برای اولین بار آن را بازگو میکنم.
آن روز، ماهر عبدالرشید، فرماندهی عملیات در این محور را به عهده داشت و من شخصاً این دستور را از زبان او شنیدم. قضیه به این صورت بود که فرمانده تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: “قربان! زخمیهای زیادی در منطقه، نقش زمین شدهاند و ما میخواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم، پس از آنکه راه باز شد، تانکها را به جلو حرکت دهیم.”
ماهر عبدالرشید گفت: “نیازی به تخلیه مجروحان نیست.” بلافاصله فرمانده تیپ پاسخ داد: «ولی قربان، وجود آنان باعث کندی حرکت زرهپوشهای ما میشود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانکها و زرهپوشها به جلو حرکت کرده و از روی اجساد عبور کنید”!
او همچنین در این کتاب، استراتژی موفق و تاکتیک دقیق و برنامهریزی مرحله به مرحلهی ایرانیها را مورد ستایش قرار داده و روحیهی قوی ایرانیها در سنگرهای نبرد را مایهی تعجب خود میداند و در ادامه پیرامون اعدام تعدادی از فرماندهان و معاونان آنان به خاطر عقبنشینی از خرمشهر و غارت اموال مردم توسط نظامیان عراقی، مجروحیت و بازجویی خود، موارد گوناگونی را روایت میکند.
کتاب توفان سرخ، از جمله منابع ارزشمند در حوزه دفاع مقدس است که جنگ را از زاویه دید دشمن و نیروهای متجاوز به تصویر کشیده است. این کتاب نخستین بار سال ۱۳۹۰ و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و از آنجا که نویسندهاش یکی از افراد ارتش دشمن بوده و فتح خرمشهر را شرح داده است، یکی از کتابهای مهم در حوزهی دفاع مقدس، محسوب میشود.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.