منوچهر آتشی شاعر بوشهری سال ۱۳۱۰ در چنین روزی به دنیا آمد. منوچهر آتشی از شاگردان نیما یوشیج بود که در اوایل دهه ۳۰ اشعارش در نشریات منتشر میشد و در سال ۱۳۳۹ اولین دفتر شعرش با نام «آهنگ دیگر» چاپ شد.
اشعار او از طبیعت جنوب برگرفته شده بود و لحن حماسی داشت و بهدلیل علاقهاش به زندگی ایلیاتی و غیرشهری پر از تمثیلها و استعارههای مخصوص این زندگی بود. با اینکه ابتدا بعضی از منتقدان و ادیبان از این لحن او انتقاد میکردند اما به مرور بهعنوان شاعری خاص شناخته شد. «آواز خاک»، «دیدار در فلق»، «بر انتهای آغاز»، «گندم و گیلاس»، «چه تلخ است این سیب»، «خلیج و خزر»، «اتفاق آخر»، «حادثه در بامداد» و «غزل غزلهای سورنا» مجموعه اشعاری است که از آتشی منتشر شد. او در سینما هم حضور داشت و در فیلمهای «آرامش در حضور دیگران»، «سرد سبز» و «جام جان» بازی کرد.
سال ۱۳۸۴ منوچهر آتشی بهعنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شد و چند روز پس از آن بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در زادگاهش بوشهر به خاک سپرده شد.
سلام
به پوست سبز آب ، به پوست سبزه ي تو
که زير پوست سفيد روز مي گردد
به دست تو ، که از ميان آن همه سبزي
مانند ساقه ي تر در مي ايد
و ساقه ي گل سرخي در شعر مي گذارد
بالاي شعر خسته ي من نازنين
غمگين منشين
در زير اين کتيبه ي فرسوده
من خفته ام
محتاج دست سبز تو
محتاج سبزه ي روح تو
بنشين
دامن کنار دماغم بگستر
طنين خنده بيفکن در سنگ
طنين خنده بيفکن در واژه
بخوان
بخوان چنان
کند که خون سبز رقص فواره
از سنگ استخوان
سلام
به پوست سبزه ي تو
که زير پوست قهوه اي پاييز
مانند آب مي وزد
از هفت بند ني استخوان من
به هفت حلقه ي گيسوي تو
سلام
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.