** سیدمحمدمهدی شه روش
حاج رضا یزدان پناه در ایام پر مخاطره ی جنگ تحمیلی، از معدود شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی بود که دل در گرو شهدا و بازماندگان گرامی آنان داشت. او که مصداق واقعی عنوان خادم الشهداست، در طول سالهای دفاع مقدس و پس از آن نیز هیچگاه برای جامعه ی ایثارگر کم نگذاشت و همواره آماده ی اجرای هرآنچه بود که مسئولین بنیاد شهید به وی محول می کردند. حال که در آستانه ی بیستمین سالروز عروجش هستیم، مرور می کنیم نگاه سید محمدمهدی شه روش، رییس اسبق اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین را که خود یکی از جانبازان سرافراز استان و خادم الشهدایی برای بازماندگان معزز شهدا و ایثارگران است:
مومنِ کم خرج و کم هزینه!
در حدیثی، رسول خدا(ص) صفات و خصوصیات مومن را میشمارند. تا میرسند به مهم ترین آنها و می فرمایند:” …کثیرالمعونه، قلیل المؤنه، مومن کمخرج و کمهزینه است، ولی تلاش، خدمات و برکاتش به مردم زیاد و فروان است.
بهیقین یکی از مصادیق بارز این روایت پرمعنا و باارزش، معلمِ علم و اخلاق، حاج رضا یزدان پناه می باشند. کسی که زندگی، آسایش و آرامش خود و خانواده اش را، از ابتدای جوانی بطور کامل وقف تر ویج مبانی قرآن و احکام اسلام نمود و با تلاش و کوشش شبانه روزی و تحمل سختیها و مشقات فراوانِ جسمی و روحی، با عزمی راسخ و استوار، -چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی-، توانستند خیل عظیمی از علاقمندان، بویژه نوجوانان، جوانان، دانش آموزان و دانشجویان را با مبانی اسلام آشنا نمایند.
شخصیتی که آثار و برکات فراوانی را با دستان خالی و بدون توقع و چشمداشت از احدی و فقط با استعانت و توکل به خداوند متعال و توسل و عشق به ائمهی معصومین، علیهم السلام، از خود به یادگار گذاشتند.
استاد حاج رضا یزدان پناه با پیروی از سیرهی پیامبر اکرم(ص)، استقامت در راه تبلیغ و ارشاد و در انجام وظایف الهی و پیاده کردن تعالیم قرآنی، آنهم با خلوص نیت برای خدا را، از دوران جوانی سرلوحهی فعالیت های خود قرار داد و زمانی که کفر و شرک، جامعه را فرا گرفته و هر تلاش و حرکتی توسط آسودهطلبان، بیهوده پنداشته میشد، ایشان با برقراری ارتباط بین دانش آموزان و نوجوانان و جوانان -در حالی که در قزوین برای نوجوانان، هیئت و انجمن فعالی وجود نداشت،- و علیرغم ملامتِ ملامتگران و عافیتطلیان و ممانعت و مخالفت شدید رژیم ستمشاهی و تبعید ایشان به ساوه، تا پایان عمر مبارک و شریفشان، برای یک لحظه هم از تبلیغ و ترویج مبانی قرآنی و دینی دست برنداشته و با پیروزی انقلاب اسلامی، انگار گمشده ی خود را پیدا کرده بود. لذا علیرغم اینکه اکثر مبارزین، مدیریت اداره، نهاد و ارگانی را عهده دار بودند و یا به کنج عافیت نشستند، ایشان به فعالیتهای خود، افزوده و شبانهروز خود را وقف دفاع و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی نمودند.
*خدمت به آرمانهای امام راحل(س)
وی روزهای ۵ شنبه و جمعه و ایام شهادت و ولادت ائمه معصومین، علیهم السلام که تعطیل عمومی و اکثر مؤمنین با شرکت در یک یا حداکثر دو جلسه، آنهم برای رفع تکلیف، شرکت کرده و در منزل به استراحت می پرداختند، بر شدت تلاشهای خود میافزودند، به طوری که بعضا” تا ده جلسه در روز، در مراسم مختلف، جهت سخنرانی، شرکت و به منبر می رفتند. حتی پس از بازنشستگی از آموزش و پرورش نیز، با تمام وجود در خدمت به آرمانهای امام راحل(س) و مقام معظم رهبری و شهدای عزیز، فعالیت داشته و در این راه ذرهای از تلاش فروگذاری نکردند.
ایشان همچنین با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع تحرکات ضدانقلاب محارب در کردستان و غرب کشور و همچنین منافقین کوردل در داخل کشور و ترور اشخاص و بسیجیان بی گناه در شهرها و شروع جنگ تحمیلی در شهریور ۱۳۵۹ توسط حزب بعث عراق و شهادت عزیزان مدافع قرآن و اسلام و کشور، لزوم برنامه ریزی برای تشییع با شکوه شهدا را در سر داشته و برای پاسداشت ایثار و فداکاری این عزیزان و خانوادههای محترمشان و همینطور تهییج حضور مردم در جبهه ها، آنی آرام و قرار نداشتند.
به خوبی به یاد دارم در آن ایام و برای جلوگیری از ناهماهنگی برنامه های جاری، ستادی تشکیل و مقرر شد که تشییع پیکر مطهر شهدا، در روزهای دوشنبه و پنج شنبهی هر هفته، از محل ساختمان عملیات سپاه پاسداران در خیابان نادری انجام گرفته و پیکر گلگون شهدای استان قزوین از این محل تا امام زاده حسین(ع) تشییع و پس از برگزاری مراسم و اقامهی نماز، برای خاک سپاری به زادگاهِ شان منتقل و یا در گلزار شهدای قزوین دفن شوند. که اکثر امور فرهنگی این برنامه نیز توسط ایشان انجام می شد.
مقبولیت عمومی و مسلط بودن به سخنرانی، قرائت قرآن، مداحی، شعارگویی، مجری گری و استقبال عاشقانه ی ایشان از انجام این برنامه ها، موجب گردید تا بسیاری از برنامه های مرتبط با تشییع و یادبود شهدا را بر عهده گرفته و به خوبی اجرا نمایند.
ایشان بی منت در تمامی مراسم یادبود شهدا و والدین آنها و مراسم دعاهای مختلف حضور داشته و در قالب هیئت خانوادهی شهدا، در منزل بازمامدگان محترم شهدا نیز شرکت کرده و به اجرای برنامههای متنوع میپرداختند.
*شمع دور وجود فرزندان گرانقدر شهدا
در شرایطی که منجر به تداوم جنگ تحمیلی و ازدیاد فرزندان معظم شهدا گردید، حضرت امام خمینی(س) در ششم فروردین ماه سال ۱۳۶۵، فرمان رسیدگی به امور تحصیلی و فرهنگی فرزندان گرانقدر شهدا و تأسیس مدارس شاهد را صادر فرموند که با توجه به اهمیت موضوع و لزوم انتخاب فردی که واجد شرایط لازم، از قبیل داشتن علم، آگاهی، دلسوزی و توانایی ارتباط با نوجوانان و جوانان باشد، استاد رضا یزدانپناه در بیستم فروردین ماه همان سال از طریق آموزش و پرورش قزوین به عنوان مسئول رسیدگی به امور فرهنگی و تحصیلی فرزندان معظم شهدا منصوب شدند که از آن پس، همواره همچون شمع دور وجود فرزندان گرانقدر شهدا در مدارس شــاهد می گشتند و همانند فرزندان خود، برای تربیت دینی و تحصیلی آنان، از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نبودند که بخشی از فعالیت های نامبرده در این خصوص، به شرح زیر میباشد:
– همکاری با بنیاد شهید قزوین در برگزاری کلاس های متعدد آموزشی و تربیتی و دوره های آموزشی خانواده، برای والدین و همسران محترمهی شهدا.
– برگزاری مراسم جشن تکلیف برای دختران و پسران شاهد که همه ساله در شهرهای قزوین، تاکستان، بوئین زهرا و آبیک اجرا میشد.
– تشکیل جلسات قرائت دعای توسل به صورت هفتگی و در شب های چهارشنبه که این جلسات طی دوران دفاع مقدس با حضور پرشکوه والدین معظم شهدا و همکاری مادحین اهل بیت علیهم السلام، از جمله، مرحوم حاج علی آقازمانی، پدر بزرگوار شهید، در منازل شهدا برگزار میشد.
– سرکشی و ملاقات از والدین معظم شهدا و جانبازان دفاع مقدس در منازل و سایر اماکن مورد نظر.
– شرکت منظم در مراسم سالگرد شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که از سوی بنیاد شهید و خانوادههای آنان در مساجد و منازلشان برگزار می شد.
– سرپرستی و همراهی فرزندان گرانقدر شهدا در اردوهای زیارتی و سیاحتی این عزیزان.
– عیادت از شاگردانشان، بویژه جانبازان، مجروحین و آزادگان دفاع مقدس در بیمارستانها و منازلشان.
قابل ذکر است که ایشان همه ی وظایف محوله را از روی صدق نیت و اخلاص، عاشقانه و فقط و فقط برای کسب رضایت الهی و به پیروی از فرمایشات حضرت امام خمینی(س) و بدون هیچ گونه چشمداشتی انجام میدادند.
وی در یکی از نامه هایشان خطاب به دانشجویانشان و به عنوان آخرین نصحیت و وصیت خود به عنوان انجام وظیفه می نویسند: “با تمام وجود، پا جایِ پایِ شهیدانِ زندهی تاریخ بگذارید….”.
و اما، اگر چه سرانجامِ حیات طیبهی حاج آقایِ یزدانپناه به اصابت تیر و ترکش و در جبهه های جنگِ با دشمن، به شهادت ختم نشد، ولی یک عمر شهید گونه زندگی کرده و با تربیت دهها شهید، تک تکِ سلولهایشان مملو از عشق به اهل بیت علیهم السلام و شهادت بود. به عبارتی و به قول سردار رشید و شهید اسلام، حاج قاسم سلیمانی، شرط شهید شدن این است که شهید باشی.
و اگر چه، استاد حاج رضای یزدانپناه در طول حیات با برکتشان، چندین مرتبه توسط منافقین کوردل تهدید به مرگ شده و به دفعات در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافتند، ولی سرانجام روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۷۹، روح بلندشان آسمانی شده و به جوار شاگردان شهیدش پیوست و طی روز ۲۷ دی ماه سال ۱۳۷۹در جوار تربت پاک این عزیزان مدفون گردیدند که به یقین، مشمول این حدیث پیامبر اعظم(ص) خواهند بود: مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً. “هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است”.
طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ
** با سپاس از حسن شکیب زاده که این مطلب را در اختیار”وقایع خبری” قرار دادند .
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.