مجید صفارینیا-رئیس انجمن روانشناسی ایران
ساختار طبیعت انسان یا ماهیت تکاملی انسان براساس ماندن در خانه، در قرنطینه بودن یا در سکنی بودن نیست. زندگی شهری انسان به شکل مدرن از حدود یکصد و ده یا بیست سال پیش آغاز شده است و شاید بزرگترین شهر جهان، شهری مثل لندن بوده با یک میلیون جمعیت که یک فرد در یک ساعت میتوانسته شمال و جنوب، غرب و شرق این شهر را طی کند. بنابراین انسان چیزی در حدود ۹۹٫۷ درصد عمر خودش را در روستاها در عشیره ها و در جلگهها بهصورت گروهی و دستهجمعی زندگی کرده است. بنابراین زندگی مدرن شهری که انسان طی یکصد و بیست سال تجربه کرده پدیدهای است که خیلی با ماهیت تکاملی انسان جور در نمیآید. آنچه شاید بتواند اضطراب انسان را کاهش دهد و او را با سبک زندگی مدرن شهری سازگار کند، تعامل و روابطی است که با اطرافیان خودش دارد. یعنی روابطی که با خانوادهاش، خویشاوندان، دوستان وهمکاران خود دارد. طبیعتاً ماندن در خانه و قرنطینه کردن واکنشهای روانی را در افراد ایجاد میکند که این واکنشهای روانی میتواند با خشونت با پرخاشگری با اعتراض و حتی افسردگی همراه باشد. آنچه حکمرانان و سیاستمداران باید در نظرداشته باشند، استفاده از تکنیکهای طراحی محیط است.
شما با استفاده از طراحی محیط و مدیریت محیط میتوانید مردم را برای در خانه ماندن مجاب کنید؛ یعنی برای آن ماهیت تکاملی کاری که میشود انجام داد، طراحی محیط و اجبار افراد برای در خانه ماندن است و از طرفی ارائه مشوقهای لازم به مردم است. مثلاً اینکه رسانههای اجتماعی مثل صداوسیما از نوستالژیهای مردم در ایام تعطیلی استفاده کنند. منظور کارهای کم هزینه است. برای مثال صداوسیما برنامهای تهیه میکند بهنام خندوانه یا دورهمی که از شبکههای مختلف پخش میشود و برای این برنامهها میلیونها تومان هزینه شده است.
اما برنامههایی که برای مردم جنبه نوستالژی دارد و در آرشیو صداوسیما وجود دارد شاید با اندکی سانسور مختصر و یک کوتاه کردن قابل پخش شود یا شبیه آنها بسازیم برای افراد و به شیوههای مختلف مردم را سرگرم کنیم. برای اینکه این در خانه ماندن و این قرنطینه شدن باعث بروز واکنشهای روانی واختلافات خانوادگی می شود. در واقع ما با طراحی محیط کاری انجام دهیم که افراد در خانه بمانند یا مشاغل تعطیل شوند. سیستمهای حمایتی مانند حمایتهای مالی، حمایتهای اقتصادی برای مردم ایجاد کنیم.
همینطور رسانهها می توانند نقش سرگرمکننده خودشان را در قالب کمپینهای فضای مجازی ایفا کنند و برای کاهش واکنش روانی مردم به کار گیرند. نتیجه اینکه به هر حال در خانه ماندن با رویکرد تکاملی مردم جور در نمیآید و این وظیفه مدیریت و حاکمیت است که با طراحی محیط با ارائه تقویتها، جریمهها و کنترلها بحث کرونا را مدیریت کنند و برای اینکه واکنش روانی مردم به حداقل برسد و بتوانند پروتکلها را رعایت کنند تدابیر تقویت کننده، پاداش دهنده و تدابیر منفی مثل جریمه و تقویتهای منفی را برای مردم ارائه کنند. به این معنا که اگر فکر کنیم که مردم با توصیه، دستورالعملهای پیشگیری از کرونا را رعایت میکنند این خاتمه دادن به یک احساس پیچیده شناختی و ذهنی انسان است. طبیعتاً اگر مردم با توصیه رعایت میکردند، همه مردم رستگار بودند همه مردم جایگاه شان در بهشت بود همه مردم عدل و داد را رعایت میکردند و دهها موارد مشابه دیگر.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.